درآمد و اشتغال

از جمله عوامل خطرساز مشکلات ازدواج بویژه برای مردان، درآمد کم و شغل نامناسب می باشد. درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایتمندی زناشویی پایین همراه است. هنگامیکه زوجین بطور دائم درباره پول نگرانی داشته باشند، رضایت زناشویی پایین خواهد بود. به ویژه برای شوهر، رضایت شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد . در مورد زنان نیز گووه ، معتقدست زنان خانه دار از رضایت زناشویی کمتری نسبت به زنان شاغل برخوردارند.

عوامل فرهنگی، اجتماعی و تربیتی

عوامل فرهنگی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک و حتی آداب پوشیدن و غذا خوردن می تواند زمینه های همدلی بیشتری را برای هسمران پدید آورد .وايت وهمكاران، نشان دادند زوجینی که از نظر زمینه فرهنگی، قومی و نژادی با هم تفاوت دارند، انتظارات و باورهایشان در مورد روابط زناشویی نیز متفاوت است. این تفاوت در پیش فرض ها و باورها، در صورتی که زوجین بتوانند عاقلانه نقاط قوت و تفاوت های فرهنگی شان را در نظر بگیرند، می تواند منبع قدرت رابطه آنها باشد. اما در عین حال، تفاوت های محسوس در انتظارات زوجین می تواند منبع مهم تعارض آنها باشد.

از جمله عوامل موثر بر چگونگی تعامل همسران با هم می توان بازخوردهای مربوط به اجتماع پذیری در زمینه رفتار زناشویی که از طریق مشاهده والدین آموخته شده، ارزشهای اجتماعی و مجموعه باورها و جهت گیری کنونی ناشی از تجارب پیشین اشاره نمود. ریشه های روابط در خانواده ماننده روابط خوب با پدر و مادر نیز تا حدی با موفقیت و رضایت زناشویی مرتبط است. بر همین اساس مشخص شده که زنان دارای پدر با خصوصیات گرم و پرورش دهنده به مردان و به ویژه شوهرانشان اعتماد بیشتری دارند و زنان دارای پدر سرد د برقراری روابط با همسرشان بیشتر مضطرب شده و ممکن است در ارتباط با آنها دچار مشکل شوند. با وجود این، پاره از شواهد دال بر اینست که افراد کسانی را برای ازدواج انتخاب می کنند که مشابه والدینشان باشد. شاید به این دلیل که روابط دوستانه و محبت آمیز نخست از والدین آموخته می شود .

از جمله عوامل موثر بر رضایت زناشویی نوع جامعه و طبقه اجتماعی است. در گذشته اگر دو نفر با هم ازدواج می کردند تا آخر عمر با یکدیگر زندگی می کردند، خواه با هم تفاهم داشتند خواه نداشتند. در حال حاضر در برخی از جوامع که دارای ارزشهای سنتی هستند، هنوز این وضعیت ادامه دارد. جوامع بزرگتر طلاق را به راحتی می پذیرد و در این جوامع محدودیت طلاق کمتر است و زوجین کمتر به فکر چاره اندیشی و حل تعارضات برمی آیند.

شناخت و تفکر

الیس، در کتاب خود تحت عنوان زوج درمانی براساس نظریه عقلانی – هیجانی، نقش تفکر را در بروز نارضایتی زناشویی مورد بحث قرار می دهد. وی اعتقاد دارد که اختلال در روابط زناشویی ناشی از برداشتی است که زن یا شوهر درباره رفتار همسر خود دارند، نه خود رفتار. در واقع برداشت زن و شوهر از رفتار یکدیگر بیش از خود رفتار در بروز خشم و دیگر هیجانها و تعامل های آشفته موثر است. بک، نیز  مشکلات زناشویی را از دیدگاه شناختی مورد بحث قرار می دهد و معتقد است که نوع تفکر و نگرش ما نسبت به مسائل مختلف است که موجب بروز اختلال در روابط زناشویی می شود. عواطف و احساسات هرگز مستقیماً منتقل نمی شوند، بلکه برای انتقال آنها به کلمات، لحن صدا، اشارات صوت و عمل و رفتار نیاز است. یکی از عواملی که می تواند موجب بروز مشکلاتی در روابط زناشویی گردد، برداشت اشتباه زوج ها از همین اشاره ها و حرکات یکدیگر است.

خصوصیات شخصیتی

از جمله عوامل مهم و موثر در رضایت زناشویی خصوصیات شخصیتی می باشد که نسبت به عوامل دیگر کمتر به آن پرداخته شده است. هر یک از همسران با پیشینه تحولی و سبک شخصیتی و ترکیب عوامل زیست شناختی، محیطی و تجربی گوناگون به زندگی مشترک قدم می گذارند و یافته های پژوهشی نشان می دهند که عوامل و ابعاد شخصیتی بهتر از متغیرهای تقویمی مثل سن، تحصیلات یا سابقه جدایی در گذشته رضایت زناشویی را پیش بینی می کند .

در واقع زندگی زناشویی محلق شدن دو شخصیت به یکدیگر است و ویژگی های شخصیتی مانند برونگرایی، پایداری هیجانی، مسئولیت پذیری، توافق جویی، مهربانی و … در هر یک از زوجین بر میزان رضایت خود و همینطور همسرش از زندگی زناشویی بسیار تاثیرگذار است تاثیر شخصیت همسر به حدی است که نتایج جدیدترین یافته ها نشان می دهد که شخصیت همسر می تواند تاثیر مهمی بر روی توانایی افراد برای بهبودی از یک بیماری وخیم تهدید کننده سلامت آنها داشته باشد و می تواند سطح افسردگی همسرش را در هجده ماه بعد پیش بینی کند .

رابطه جنسی

رابطه جنسی یکی از متغیرهای مهم در روابط زناشویی است. محققان و درمانگران مسائل زناشویی کیفیت رابطه جنسی بین زن و شوهر را مهمترین عامل تعیین کننده رضایت زناشویی می دانند. شادکامی کلی زناشویی با رضایتمندی جنسی رابطه دارد. زوج های شادکام نسبت به زن و شوهرهای ناشاد از زندگی جنسی خود خشنودترند و همیشه رابطه ای قوی بین رضایتمندی از رابطه، فعالیت و رضایت جنسی وجود دارد .

تعهد و وفاداری

تعهد عبارتست از تمایل فرد برای پایداری دائمی روابط. میزان تعهد همسران یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر روابط زناشویی است تعهد به روابط زناشویی حیات می بخشد و زمینه ای را ایجاد می کند که زوجین بتواند روی موانع کار کنند و زمانی را برای تلاش اختصاص دهند .

کاسلو و رابینسون، در تحقیقات خود پا را فراتر نهاده اند و تعهد را به عنوان اصلی ترین عامل موفقیت و زناشویی در نظر گرفته اند آنها اظهار کرده اند که تعهد نسبت به روابط زناشویی عامل اساسی و اولیه برای تداوم رابطه زناشویی به ویژه در زمانهای دشوار می باشد (49 درصد)، حتی میزان تاثیر عشق در مقایسه با نقش تعهد در پایداری رابطه زناشویی کمتر است (47درصد).

عوامل ارتباطی

اغلب زوج ها طریق صحیح گفتگو و برقراری ارتباط کلامی با یکدیگر را نمی دانند و فاقد مهارتهای لازم در این زمینه هستند بنابراین بارها بدون آنکه بخواهند زمینه رنجش و ناراحتی را در همسر خود فراهم می کنند ، درباره ارتباط چنین بیان می کند: زوج هایی که ارتباط موثر برقرار می کنند توانایی تصدیق یکدیگر، گوش دادن و پاسخ غیرتدافعی به نیازهای همسرخود، تمرکز بر سایق موجود در هنگام بروز سوء تفاهم، احساسات منفی به روش غیرمخرب از خود نشان می دهند.

بسیاری از زوجهایی که در جستجوی درمان ازدواج هستند، بصورت قابل ملاحظه ای فاقد مهارتهای اصلی ارتباط هستند وجود نقطه ضعف هایی درارتباط بین زوجین در 10 سال نخست ازدواج منجر به طلاق ونارضایتی از رابطه می شود .

عشق و علاقه متقابل

عشق در رابطه زوجین شامل ابزار احساسات مثبت، توجه و مراقبت، همدلی و مهربانی، حمایت و قدردانی می باشد. بالارد و ریش ، معتقدند که عشق تشکیل دهنده ادراکات زوجین از همدیگر و ادراکات عشقی در بین زوجین رابطه مثبت با رفتارهای نگه دارنده ازدواج دارد .

طول ازدواج

تحقیقات نشان داده است که در اوایل ازدواج و همچنین در اواخر ازدواج احتمال افزایش ناسازگاری و ناراحتی زناشویی و همچنین میزان طلاق بیشتر است در اول پس از فرونشینی احساسات اولیه، زوجین با واقعیات زندگی مواجه می شوند و همچنین در اواخر ازدواج پس از آنکه زوجین با آشیانه خالی مواجه می شوند احتمال دارد اختلافات کهنه بین آنها مجدداً بروز نماید. همچنین یافته ها از دیدگاه مثبت در رابطه با پیوندهای قدیمی و طولانی حمایت می کند در مقایسه با پیوندهای زناشویی افراد میانسال، زوج های قدیمی سالمندی نشان می دادند که نیروی بالقوه کمتری برای برخورد و تعارض دارند و در عوض دارای انرژی بیشتری برای لذت جویی در مواردی چون رابطه با فرزندان هستند و همچینن اختلافات سنی کمتری در منابع لذت بروز می دهند .

وجود فرزند

آوردن بچه تغییرات زیادی را در بافت ازدواج ایجاد می کند. رضایت زناشویی هم بر روی فرزندان تاثیر می گذارد و هم از آن تاثیر می پذیرد. حضور بچه در ازدواج اثر متناقض بر افزایش ثبات ازدواج دارد. حداقل زمانی که بچه ها در سن پایین قرار دارند ، در حالیکه رضایت زناشویی را کاهش می دهد. اما در زمان ترک خانه توسط فرزندان، زوجین دوباره افزایش در میزان رضایت زناشویی گزارش می کنند.

از عوامل دیگر موثر در رضایت زناشویی زوجین می توان به موارد زیر اشاره کرد: داشتن مهارتهای حل مساله، موقعیت مذهبی،تحصیلات،سهیم شدن زوجین درتصمیم گیریها ومسایل مالی،سلامت جسمانی وروانی، سن،دخالت خویشان وبستگان،ایده آلهای مشترک،سبک وابستگی،همگنی،روابط قلبی،حمایت متقابل و…

منبع

احمدی پور،مهدیه(1392)، رابطه سرسختی روانشناختی و هوش هیجانی بر رضایت زناشوئی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی سیرجان

 از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0