خوشبینی و کیفیت زندگی

در ابتدا سلیگمن ، مفهومی به نام  درماندگی آموخته شد را ابداع کرد که بطور گسترده ای درمجامع علمی مورد پذیرش قرار گرفته است. او این مفهوم را مطرح کرد و نتیجه ان  شد  که  مفهوم خوشبینی آموخته شده ابداع گشت .سطوح خوش بینی در سلامت فرد  واحساس بهزیستی  به واسطه ی تفکر خوشایند، اثر میگذارد و این سبک تفکر بانگرش های مثبت رابطه دارد. سطح کیفیت زندگی را از طریق احساس بهزیستی درونی کیفیت رفتار ها ی مقابله ای برای کاهش خلق و خوی  منفی و کاهش فرسودگی هیجانی را ارتقاء می دهد. خوشبینی به طور معنا داری با سلامت جسمانی بهتر ،تعهد شخصی،اجتماعی ،تحصیلی  بالاتر ،عزت نفس بیشتر و احساس تنهایی  کمتر رابطه دارد.

کیفیت زندگی در سالمندان

اگرچه عوامل موثر در کیفیت زندگی نباید جدا از هم مورد بررسی قرار گیرند   اما این مقایسه بیشتر به اثرات فعالیتهای جسمانی روی سلامت افراد سالمند متمرکز است. رشد چشمگیر  میانگین امید به زندگی در قرن بیستم به شکل غیر تصوری میانگین سن را افزایش داده است. امروزه نسبت افراد مسن نسبت به هر دوره از تاریخ بشر بیشتر شده است. در حال حاضر جمعیت بالای 60 سال در  انگلستان 12%  و در امریکا مثلا در کانزاس  14درصد کل جمعیت کشور را تشکیل میدهد. ودر انگلستان  در حدود یک سوم جمعیت را در سال 2030میلادی افراد بالای 60 سال تشکیل خواهند داد. اگر چه برخی از افراد  افزایش امید به زندگی را بعنوان یکی از بزرگترین موفقیت ها   در قرن بیستم میدانند، عده ای نیز   معتقد اند که تامین اگاهی واموزش می تواند راهی برای رسیدن به شرایط زندگی بهتر باشد و گروهی  دیگر به اهمیت کاهش هزینه های نربوط به سالمندی توجه دارند. در این راستا طبق بررسی های انجام شده عامل اصلی اولیه 63درصد از مرگ و میر های در کانزاس به نامناسب بودن شرایط سلامتی و شیوه ی  زندگی انها مربوط است. تحقیقات نشان داده اند که خانوار هایی که از نظر شرایط زندگی و خانوادکی از استحکام و ثبات بیشتری برخوردار بودند.بهر حال لازم است چگونگی مراقبت از تعداد را به ازدیاد افراد مسن رامورئ مطالعه قرار دهیم. اما این جنبه بحث مربوط به تحقق در زمینه طراحی راهبردهای بهداشتی در مورد سالمندان را تحت شعاع    قرار داده  است. این مفهوم منفی در درک غلط در مورد تن درستی افراد سالمند میتواند به صورت عامل متحرک عمل کند . یقینا افراد مسن از سلامتی کمتری نسبت به افراد جوان برخوردار اند و این تا اندازه ای مربوط به ابتلای بیشتر افراد مسن به بیماریها می شود اینکه مثلا شیوع بیماریهای قلبی با افزایش سن میشود به این معنی نیست که سالخوردگان ، عامل بروز  بیماریهای قلبی را همراه دارند، نمیتوان گفت که بیماریهای قلبی در افراد پیر اجتناب ناپذیر است . اختلاف اساسی بین اثر سن به تنهایی و اثر بیماریها در افکار عمومی و متخصصان امور بهداشتی باید اصلاح شود. در نهایت اگر بیماریهای سالمندی را فردی بدانیم انگاه پیشرفت قابل توجه در زمینه ی مراقبتهای بهداشتی سالمندان را بدست می اوریم. اگر مفهوم سن گرایی را کنار بگذاریم، ترس دیرگی  که در رابطه با افزایش جمعیت افراد مسن وجود دارد ریشه در   رابطه های عمیق بین بالا رفتن سن و وابستگی است. این بالا رفتن میانگین سن ، سوال مهمی بوجود میاوردکه ایا با افزایش جمعیت سالمندان ، سلامت یکی بهبود میابد و یا اینکه تنزل پیدا میکند .موضوع، میانگین سن شروع ناتوانی در رابطه با میانگین سن مرگ ومیر است اگر امکان داشته باشد که شروع ناتوانی را به تعویق  بیا ندازیم نتیجه ی ان سالم تر باشد و قبل از مرگ   دوران وابستگی  کوتاهی داشته باشند بحث دیگر این است که بهبود کیفیت زندگی  سالمندان نیست .بلکه در درازا کشیدن دوره ی حیات افراد ناتوان و مریض است. در این سناریو سالمندانی هستند که دارای چشم اندازی غم انگیز اند و یک دوران طولانی وابستگی قبل از مرگ را دارند. این موضوع بعنوان دلایلی مربوط به بهبود سلامتی زندگی در بین افراد مسن مورد بحث قرار میگیرد، بطوری که برخی معتقد اند که این اقدامات تنها منجر به افزایش تعداد سالهای ناتوانی های هاد و وخیم وافراد مسن میشود . شواهدی در دست است که نشان میدهد در افراد تحصیل کرده و ثروتمند ، اسیب پذیری جسمانی کاهش میابد . همچنین حفظ سلامتی در خلال  افزایش   سن قابل دست یابی است بر این اساس سازمان جهانی بهداشت تعریفی از کیفیت زندگی ارائه داده است که زندگی سالم به حالتهایی میگویند که افراد از سلامت کامل جسمانی و روانی و رفاه اجتماعی اولیه برخوردار باشند و صرفا  نبود بیماری بستگی ندارد. یا در مطالعه ای مشاهده ای در دانشگاه پنسیلوانیا بهبود امید به زندگی را از سن چهل سالگی تا اواسط   70 سالگی دنبال کرده اند.مطالعه ای روی سه عامل خطر زای بالغوه اصلاح پذیر شامل : سیگار کشیدن شاخص توده ی بدن و الگوهای ورزشی انها متمرکز شده بود . افرادی که بیشتر به این عوامل خطر زا روبرو بودند در سن 60 سالگی در معرض  خطر بیماریهای زیادی قرار داشتند  بطوری که هم دوران ناتوانی عمومی انها زودتر شروع شده بود و هم سالهای وابستگی انان افزایش یافته بود .برخلاف این گروه گروهی  که با عوامل خطر  زای کمتری روبرو بودند یعنی سیگاری نبودند شروع ناتوانی در انها بتعویق افتاده بود بدین ترتیب نه تنها طول عمر بیشتری داشتن که باعث شده بود که از سلامت بیشتری نیز  برخوردار شوند مطالعات  طولی در امریکا نشان  داده است که  با وجودافزایش متوسط طول عمرجمعیت افراد مسن معلول و مریض کمتر از ان چیز است که قبلا پیش بینی شده بود این یافته های غیر منتظره شاید به علت سلسله عواملی باشد که شامل اثرات دخالت های گروه پزشکی و شیوه های زندگی مناسب تر باشد.

منبع

بادروزه،معصومه(1392)، معنا درما ني گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی گیلان

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0