خود کار آمدی
خود کار آمدی عمده ترین و اصلی ترین مکانیسم در کارکرد شناختی انسان به شمار می رود و عبارت است از باور های افراد در مورد لیاقت هایشان جهت اعمال کنترل روی حوادث موثر زندگی . در چهار چوب نظریه خودکارآمدی بندورا چنین عنوان می شود که افراد دارای باورهای قوی در مورد توانایی های خود نسبت به افرادی که در مورد توانایی های خود تردید دارند ، در انجام تکالیف کوشش و پافشاری می کنند و در نتیجه عملکرد آن ها در انجام تکالیف بهتر است . عوامل بسیاری در شکل گیری عوامل انگیزش و شناختی نقش دارند.
باور های خود کار آمدی زمینه ی تازه ی در پژوهش های روان شناختی ایجاد کرده است. هر پژوهشی در این زمینه می تواند جنبه اکتشافی داشته باشد و به شناخت ماهیت و کنش وری آن کمک کند . از لحاظ علمی با توجه به اثرات گسترده امید با باورهای خودکار آمدی تا حدودی اهمیت چنین پژوهشی را نمایان می سازد.
خود کار آمدی ، یکی از مفاهیم مورد تاکید در نظریه های یادگیری است . خود کار آمدی (به قضاوت فرد در مورد توانایی های خود برای انجام موفقّیت آمیز یک تکلیف یا کار) گفته می شود . تئوری خودکار آمدی بندورا، به نقش اعتماد و اطمینان و عزت نفس فرد نسبت به توانایی هایش در انجام رفتار خواسته شده از وی تاکید دارد. باورهای خود کار آمدی تعیین می کند که افراد تا چه اندازه برای فعالیت خود انرژی صرف می کنند و تا چه میزان در برابر موانع مقاومت می نمایند. خود کار آمدی بر رفتار فرد بسیار تاثیر گذار است . به عنوان مثال ، دانش آموز دارای خودکارآمدی سطح پایین ممکن است حتی برای یک امتحان خودش را آماده نکند ، زیرا فکر مي کند که هر اندازه زحمت بکشد ، فایده ای نخواهد داشت.
در مقابل ، شخص بر خوردار از خودکارآمدی سطح بالا در انجام کارها امید وارتر و موفق تر است . بدین ترتیب ، یادگیری ما به وسیله خود کار آمدی سطح پایین محدود تر می شود و به وسیله ی خود کار آمدی سطح بالا افزایش مییابد . بنا بر این،خود کار آمدی اطمینانی است که شخص ، رفتار خاص را با موفقیت به اجرا می گذارد و انتظار نتایج بدست آمده را دارد . به طور کلی هماهنگی که افراد بر این باور باشند که قابلیت ها و توانایی های لازم برای انجام کار یا فعالیتی را دارند ، برای انجام آن تکلیف وقت بیشتری را صرف می کنند و در نهایت به نتایج بهتری دست پیدا خواهند کرد. ادراک افراد از خود ، بر تفکر ، انگیزش ، عملکرد و هیجانات فرد تاثیر می گذارد گرین ، میلر ، کروسن و اکی در مطالعه ای نشان داد که بين خودکارآمدی؛ با سطوح بالای بهره گیری از راهبردهای شناختی و فراشناختی در انجام دادن تکالیف درسی رابطهی معناداری وجود دارد.
بندورا خودکار آمدی را به عنوان باور فرد از توانایی انجام یک عمل در یک موقعیت مشخص تعریف کرده است . زمانی که عملکرد فرد با هنجار های فردی هماهنگ و یا فراتر از آن باشد منجر به حفظ یا افزایش کارآمدی می شود در حالی که عملکرد ضعیف و پایین تر از هنجارهای فردی موجب کاهش خودکارآمدی می گردد . باور خودکار آمدی بر بسیاری از جنبه های زندگی مثل گزینش اهداف ، تصمیم گیری ، میزان تلاش، سطح استمرار و پایداری و رویایی با مسائل چالش برانگیز تاثیر دارد. یافته های پژوهشی نشان می دهند که خود کارآمدی بطور مثبت با راهبردهای عمیق و معنادار در ارتباط دیمبو نیز در پژوهش خود نشان دادند که خود کار آمدی بهترین پیش بینی کننده یادگیری خود نظم بخش است.
پژوهش های بسیاری نیز به رابطه مثبت میان باورهای خودکار آمدی و پیشرفت تحصیلی اشاره داشته اند در اکثر این پژوهشها معمولاً این ارتباط به گونه ای است که باورهای خودکار آمدی به عنوان متغیر میانجی اثرات متغیرهای چون تجارب گذشته، توانایی شناختی و حبس و دیگر باورهای خود را بر متغیر پیشرفت تحصیلی اعمال می کردند. یافته های یک فراتحلیل نیز روابط باورهای خود کار آمدی و پیشرفت تحصیلی را به طور متوسط در حدّ 38/0=2 نشان می دهد یکی دیگر از عوامل موثر بر یادگیری خود نظم بخش ، سودمندی ادراک شده است که عبارت است از میزان ارزش و اهمیتی که دانش آموزان برای انجام وظایف کلاسی در راستای رسیدن به اهداف شخصی قایل هستند .
مدل میلر و بریکمن یک ترکیب خطی از کار، روی انگیزش آینده محور با نظریه شناختی اجتماعی بندورا است که توضیح می دهد چگونه اهداف شخصی ارزشمند آینده افراد منجر به ایجاد نظامی از اهداف جزئی می شود که دستیابی به اهداف آینده را تسهیل می کنند.روشن سازی و گسترش این اهداف به افراد کمک می کند که تشخیص دهند کدامیک از انتخاب هایی که در محیط اطراف با آن مواجه می شوند، می تواند ابزاری برای رسیدن به اهداف شخصی ارزشمند آتی آنها باشد . میلر و بریکمن اشاره به تاثیر مثبت ادراک وظایف جاری کلاس به صورت سودمندی بر یادگیری خود نظم بخش می کنند. در یکسری از مطالعات نیز . دریافتند که ادراک سودمندی ، حتی زمانی که اهداف تبحری و توانایی ادراک شده کنترل می شوند ، یک پیش بینی کننده مهم خودنظم بخشی و استفاده از راهبردهای شناختی عمیق است. سودمندی ادراک شده توانایی پیش بینی پیامد های طولانی مدت فعالیت های جاری است . به عبارتی سودمندی ادراک شده شناخت فرد از سودمندی رفتار حاضر او برای تحقیق اهداف ارزشمند آینده است . دانش آموزان با ادراک مثبت از سودمندی کلاس برای تحقق اهداف آینده خود بیشتر از سایرین در تکالیف مدرسه برانگیخته می شوند، راهبردهای یادگیری موثرتری بکار می برند، سخت کوش تر هستند و عملکرد بهتری در مدرسه دارند.
سودمندی ادراک شده توانایی پیش بینی پیامد های طولانی مدت فعالیت های جاری است . به عبارتی سودمندی ادراک شده شناخت فرد از سودمندی رفتار حاضر او برای تحقیق اهداف ارزشمند آینده است . دانش آموزان با ادراک مثبت از سودمندی کلاس برای تحقق اهداف آینده خود بیشتر از سایرین در تکالیف مدرسه برانگیخته می شوند، راهبردهای یادگیری موثرتری بکار می برند، سخت کوش تر هستند و عملکرد بهتری در مدرسه دارند.
نظريه هاي خودكارآمدي
شواهد تجربی متعددی نشان داده اند که مفهوم خودکارآمدی ، در پیش بینی و تعیین الگو های رفتاری
افراد دربافت های مختلف، موثر می باشد. در نظریه های شناختی بندورا فرض می شود که خودکارآمدی ، در تعیین فعالیت هایی که افراد تعقیب می کنند، میزان تلاشی که آنها برای تعقیب فعالیتها به کار می گیرند و سطوح متمایز مقاومت افراد در مواجهه با موانع احتمالی ، مهم می باشد .مرور دقیق پیشینه پژوهش نشان می دهد که از مفهوم خودکار آمدی ، به طور وسیعی ، در قلمروهای مطالعاتی مختلف استفاده شده است . برای مثال ، نتایج برخی از مطالعات تاکید کرده اند که در زمینه های تحصیلی ، بین 11 تا 14 در صد تغییر پذیری نمرات پیشرفت تحصیلی ، از طریق باورهای خودکار آمدی تحصیلی تبیین می شود .
باورهای خود کارآمدی تحصیلی بیانگر اطمینان فرد به توانایی خود در انجام موفقیت آمیز تکالیف تحصیلی، در یک طراز مشخص، می باشد . محققان مختلف ، به منظور بررسی مفهوم خودکارآمدی ، ابزارهای متفاوتی را گسترش داده اند. در یک سطح کاملاً ویژه از اندازه گیری تحصیلی ، یک درس خاص یا محتوای درسی ویژه را اندازه گیری می کنند. برای مثال ، مقیاس های خودکار آمدی کلامی و ریاضی جزو آن دسته از مقیاس هایی هستند که دانش وابسته به محتوای یک درس خاص را اندازه گیری می کنند.
زاژاکووا پرسشنامه خودکارآمدی را با الگوگیری از مقیاس میلدستون و فهرست خودکارآمدی کالج توسعه دادهاند. بنابراین، نتایج مربوط به ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خودکارآمدی ، اولین بار به وسیله زاژاکووا و همکاران گزارش شد. در پژوهش زاژاکووا و دیگران ، نتایج تحلیل مولفه های اصلی با استفاده از چرخش ابلیمین نشان داد که از چهار عامل اطمینان به توانایی خود در انجام موفقیت آمیز تحصیلی در دانشگاه ، اطمینان به توانایی خود در تعامل با دیگران و اطمینان به توانایی خود در مدیریت موفقیت امیز کار ، خانواده و دانشگاه تشکیل شده است . شاخص های بر ارزش تحلیل عامل تاییدی ، وجود عوامل چهارگانه را تایید کرد. همبستگی منفی و معنادار بین نمرات متغیرهای خودکارآمدی و استرس فردی روایی همگرای را تایید کرد. در نهایت ، ضریب آلفای کرانباخ عامل خودکارآمدی مبین پایایی بالا مقیاس بود.
عوامل موثر بر خودكارآمدي
تحقیقات جدید پیرامون عوامل فردی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به متغیرهایی مانند رویکردهای یادگیری ، جهتگیری هدف ، خودکار آمدی ، خود تنظیمی، راهبردهای یادگیری و فراشناخت را شامل می شوند و در مورد عوامل محیطی از مهمترین عوامل متغیرهایی چون خودکارآمدی افراد ، رضایت شغلی آنها و سایر عوامل می باشد.
عوامل موثر بر خودکارآمدی معلم عبارت است از قضاوت معلم درباره توانایی خود برای بدست آوردن نتایج مطلوب از فعالیت و یادگیری های دانش آموز ، حتی در ارتباط با دانش آموزانی که انگیزه چندانی ندارند و در یادگیری با مشکل روبرو هستند ، اعتقاد بر این است که این باور بر فعالیت ها تلاش و پشتکار معلم در آموزش تاثیرگزار خواهد بود. از زمان معرفی مفهوم خودکارآمدی توسط بندورا پژوهش های گوناگونی در زمینه خودکارآمدی و سایر عوامل مرتبط به آن انجام شده است و پژوهش های بسیار زیادی متغیرهای که بر خودکارآمدی وسایر عوامل مرتبط به آن انجام شده است و پژوهش های بسیار زیادی متغیر های که بر خودکارآمدی افراد تاثیر گزار است یا از آن تاثیر می پذیرد ، مورد بررسی قرار داده است از جمله این موارد می توان به رضایت شغلی معلمان و نیز موفقیت تحصیلی دانش آموزان اشاره کرد که به طور مستقیم و غیر مستقیم از باورهای خودکارآمدی معلمان تاثیر می پذیرد. مورد برسی قرار داده است . از جمله این موارد می توان به رضایت شغلی معلمان و نیز موفقیت تحصیلی دانش آموزان اشاره کرد که به طور مستقیم و غیر مستقیم به خودکارآمدی معلمان مربوط است . خود کار آمدی معلمان می تواند از چند طریق بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر بگذارد . احتمال استفاده معلمان با باورهای خودکارآمدی بالا از نوآوری های آموزشی در کلاس ، نسبت به معلمان دارای احساس پایین خودکارآمدی بیشتر است.
علاوه بر این در پژوهش های قبلی خودکارآمدی ادراکی معلمان با افزایش انگیزش دانش آموزان و گرایش مثبت به مدرسه همبسته بوده است . خود کار آمدی افراد همچنین می تواند عاملی باشد برای افزایش کارآمدی افراد تاثیر پذیر و یا زیر دستان ، افزایش در گیری آنها در فعالیت های اجتماعی و کوشش آنها در رویا رویی با مشکلات . در مورد رابطه خودکارآمدی معلمان و رضایت شغلی آنان نیز تحقیقات زیادی انجام شده است. نتایج پژوهش های پنتریچ و دی گروت نشان داد که شرکت کنندگانی که آموزش خودکارآمدی را دیدند نسبت به گروه کنترل از عملکرد بهتری برخوردار بودند. یافته های کارول حاکی از رابطه ی مثبت و معنادار خودکارآمدی به طور مثبت با پیشرفت افراد رابطه دارد .بر اساس شواهد تجربی نیز میان خودکارآمدی و عملکرد افراد در تمام زمینه ها رابطه وجود دارد. دانش آموزان دارای خودکارآمدی بالا در انجام تکالیف مدرسه و آزمون های مربوط به نوشتن ، نمرات بالایی داشته اند . ساتاوپاسیچر نیز دریافته اند که دانش آموزانی که خود انتظار بهتر و قضاوت مثبت دارند از عملکرد بهتری برخوردارند و بر عکس افرادی که انتظار عملکرد پایین و قضاوت منفی دارند . عملکرد آنها ضعیف است . بنتریچ و دی گروت دریافته اند که میان خودکارآمدی با پیامدهای تحصیلی ، مانند نمره امتحانی همبستگی وجود دارد. همچنین، سایر بررسیهای انجام شده گویای وجود رابطه بین باورهای خودکارآمدی فرد و ناتوانی های یادگیری است. نتایج بررسی لطیفی، امیری ، ملک پور و مولوی حاکی از تاثیر آموزش حل مسئله ی شناختی – اجتماعی بر بهبود و افزایش ادراک خودکار آمدی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری است.
از سوی دیگر، خودکارآمدی یکی از عوامل موثر در گرایش افراد به مطالعه و یادگیری ؛ انگیزش پیشرفت می باشد . در واقع ، این عامل ، نقش اساسی و مهمی در یادگیری دارد و موتور حرکت فرد برای رفتارهای است که به یادگیری بهتر و موثر منجر می شود. به همین دلیل ، یکی از متغیر های مورد مطالعه در پژوهش حاضر تاثیر خودکارآمدی بر انگیزه ی پیشرفت است. واضعان اصلی نظریه ی پیشرفت مک کلند، اتکینسون ، کلارک و لوول هستند. تاثیر خودکارآمدی بر انگیزه پیشرفت ، یعنی میل و اشتیاق برای کسب موفقعیت و شرکت در فعالیت هایی که موفقیت در آن ها به کوشش و توانایی شخصی وابسته است. نیاز به پیشرفت با میل رسیدن به معیار بالایی از برتری و انجام اهداف بی نظیر مشخص می شود. تحقیقات راجع به تاثیر خودکارآمدی بر انگیزه پیشرفت نشان داده است که:
انگیزه ی پیشرفت سائقی است که با تلقین موقعیتی از خودکارآمدی یا جهت گیری پیشرفت می تواند بر انگیخته شود . این موقعیت همان نوع تاثیری را بر فرافکنی آزمودنی می گذارد که مورد دخل و تصرف در گرسنگی و انواع محرومیت ها صادق است.
انگیزه ی پیشرفت درباره ی افراد و گروه های گوناگون متفاوت و تحت تاثیر خودکارآمدی بر فرهنگ اجتماعی افراد است . انگیزش پیشرفت را می توان از طریق محیط اجتماعی، فرهنگی و برنامه های آموزشی کسب کرد.
تاثیر خود کارآمدی بر پیشرفت از همان جریانی بدست می آید که مورد پاداش و تنبه صادق است عوامل بوجود آورنده خودکارآمدی
بررسی های انجام شده گویای وجود رابطه بین انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی است یافته های پژوهش بوساتو نشان می دهد که انگیزه پیشرفت با خودکارآمدی رابطه مثبتی داشته و پیشرفت عاملی موثر در بوجود آمدن خودکارآمدی است. در پژوهش محمد زاده ، شهنی و مهرابی نیز انگیزه پیشرفت به عنوان عاملي در زمینه خودکارآمدی تحصیلی بیان شده است . به طوری که سطح بالای انگیزه ی پیشرفت منجر به عملکرد بهتر یادگیری و خودکارآمدی و استفاده از سبک یادگیری همگرا شده است . کارکرد انگیزش در دانشآموزان با ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی یکسان است. دنیر و دوک تفاوتهایی را بین گروه های متفاوتی از کودکان در مورد چگونگی نگرش آن ها به فرایند یادگیری یافتند. آن ها پی بردند دانش آموزان ناتوان ، زمانی کمی را برای جست و جوی راهبردهای غالب بر شکست اختصاصی می دهند. بر این اساس چنین به نظر می رسد که انگیزه ی پیشرفت و در نتیجه خودکارآمدی آنها در تحصیل بین این دانش آموزان متفاوت است. احساس ، فکر، رفتار و انگیزه افراد باورهای خودکارآمدی ، خودکارآمدی را تحت تاثیر قرار میدهد . طبق پژوهش های مک کان دانشآموزانی که از سطح خودکارآمدی بالایی برخوردارند، نسبت به نتایج کارخود نیز دیدگاه مثبتی دارند. بنابراین چنین به نظر می رسد که افزایش انگیزهی پیشرفت و برانگیختگی درونی ، باعث سطح خودکارآمدی بالا در فرد می شود. افرادی که از درون برانگیخته می شوند ، عمدتاً هدفشان فهمیدن مطالب است. یافته های پژوهشی عباسیان فرد، بهرامی و احقر نشان داد که چهار بعد خود رهبری، خود تنظیمی، خود تهییجی و خود باوری باعث بوجود آمدن خودکارآمدی در افراد می گردند. بین خود کارآمدی و ابعاد چهار گانه فوق رابطه تداخلی و تعاملی وجود دارد.معمولاً دانش آموزانی با خودکارآمدی بالا شاهد موفقیت های چشمگیری در موقعیت های تحصیلی خود هستند.
همسویی انگیزه ی پیشرفت و خودکارآمدی در سطح بالا موجب می شود که فرد از حداکثر توان بالقوه ی یادگیری خود استفاده کند . عکس این موضوع منجر به این می شود که فرد نتواند به توان بالقوه ی خود دست یابد راندمان و پیشرفتش در تمام جنبه ها روز به روز تنزل می یابد.
وراثت
در تعریفی جدید از ناتوانی و عدم خودکارآمدی آمده است: ناتوانی و عدم خودکارآمدی به اختلالات گوناگونی اشاره می کند که فراگیری ، حفظ ، درک ، سازمان دهی یا استفاده از اطلاعات کلامی و یا غیر کلامی تاثیر می گذارد . این اختلالات از نارسایی در یک یا چند فرآیند روانی مرتبط با خودکارآمدی به همراه دیگر توانایی های متوسط ضروری برای تفکر و استدلال آوری نشات می گیرند.
عدم خود کار آمدی فرد در تحصیل و اختلال های یادگیری و عدم توانایی در یادگیری فعال را می توان به دو طبقه ی بزرگ رشدی (ارثی – ژنتیکی) و درسی تقسیم کرد. اجزای عمده ی اختلال در یادگیری فعال و عدم خودکارآمدی فرد در تحصیل عبارت اند از: نقص توجه و ادراک ، اختلال های حافظه ای، نارسایی های ادراکی حرکتی و اختلال های فکری و زبانی که منشاء وراثتی دارند عبارت اند از: نارسایی در تکلم ، هجی کردن ، نوشتن و حساب کردن و عدم توانایی یادگیری فعال. هنگامی که توانایی های فردی به عنوان یک طبقه از کودکان استثنایی پذیرفته شدند ، اولین سوال این است که چه تعداد از کودکان دارای ناتوانی ها هستند؟ تخمین شیوع ناتوانی های یادگیری یکسان نیست؛ دامنه ی 1 تا 30 درصد در پژوهشهای مختلف گزارش شده است. میزان شیوع این اختلال از جامعه ای به جامعه ي دیگر و با توجه به ملاکهای مورد استفاده متفاوت است . از نظر تفاوتهای جنسیتی نیز گزارشهای بدست آمده از مدارس و کلینیکها، رواج 4 به 1 بین پسر ها و دخترها را مطرح کرده اند. البته یکی از فرضیههای ممکن در این زمینه این است که دختران بنا به دلایلی کمتر از پسرها شناسی می شوند.
در بررسی علل ایجاد اختلالات، مطالعات مختلف سه عامل خصوصیات کودکان ، جنبه های خانوادگی، محیط اجتماعی و از همه مهمتر عامل وراثت را به عنوان عوامل اصلی تاثیر گذار در توانایی های کودکان نشان داده اند .
از بین این عوامل ، پرداختن به خصوصیات کودکان (عامل وراثت)حائز اهمیت است؛ به طوری که عوامل انگیزشی و شناختی و استعدادهای فردی از جمله عوامل وراثتی موثر بر یادگیری محسوب می شوند روان شناسان و متخصصان تعلیم و تربیت از دیرباز به بررسی تاثیر عوامل انگیزش در یادگیری و عملکرد دانش آموزان در حوزه های گوناگون درسی توجه داشته اند. کودکان به دلیل عدم موفقیت های تحصیلی با عوامل مختلف مشکلات رفتاری و انگیزشی مواجه می شوند و مشکلات احساسی و روحی و روانی از خودشان نشان می دهند که از این میان لطمه با باورهای خودکار آمدی فرد به عنوان یکی از مهم ترین مشکلات برخاسته از مشکلات آموزشی ، به شمار می رود.
موقعيت
بندورا خود اندیشی رایگان ترین توانایی انسان می شمارد که انسان ها با آن اندیشه و رفتارشان را دگرگون می سازند و ارزیابی می کنند . این خود ارزیابی ها در بر گیرنده ی دریافت های خود کارآمدی است ، یعنی باور های توانایی های فرد برای سازمان دهی و پیاده سازی کنش هایی که برای سازمان دهی به موقعیت های آینده بدان ها نیاز است. در حقیقت ، باورهای توانمندي به چند روش بر رفتار اثر می گذارد. آن ها بر گزینش های افراد و کنشی که پی می گیرند اثر می گذارد و نیز افراد در کارها یی شرکت می کنند که احساس شایستگی و اعتماد به نفس داشته باشند. پژوهشگران خود کار آمدی افراد را با گزارش سطح ؛فراگیرندگی و نیرومندی باور به انجام یک کار با پبروزی در آن اندازه گیری می کنند. در موقعیت های آموزشی ، ابزار های خودکارآمدی می تواند از دانش آموزان درباره ی اندازه یی که به توانایی شان در حل مسائل ، انجام کارهای ویژه ، یا شرکت در راه برد های خود ساماندهی باور دارند پرسش کند. از دیدگاه نگره پردازان شناختی اجتماعی ، کسانی که در برابر فشارهای روانی کارآمدند احتمال آسیب پذیری شان در برابر فشارهای روانی و بدکارکردی اجتماعی کم تر است.همچنین ، کسانی که در موقعیت های مختلف مانند کنش ورزی های اجتماعی و کارکرد درسی از احساس کارآمدی نیرومندی برخوردارند، کم تر گرفتار اضطراب و تنیده گی می شوند.
خودکارآمدی عموماً همچون گستره یی ویژه دریافت شده است، یعنی فردی می تواند باورهای شخصی کم و بیش استواری را در گستره های متفاوت یا موقعیت های ویژه ی کنش وری داشته باشد . شماری از پژوهشگران مفهومی گسترش یافته از خودکارآمدی را نیز آورده اند که به اعتماد عمومی در توانایی رویارویی شخص با گستره ی فراخ از درخواست ها یا موقعیت های جدید اشاره می کند .
درپژوهش های خارج از کشور ، به بررسی رابطه ی باورهای خودکارآمدی و انگیزه پیشرفت به طور جداگانه پرداخته شده است ؛ اما بررسی این متغیرها در داخل کشور بر روی دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری ، کم تر مورد توجه قرار گرفته است . بنا بر این ، ضروری است که این پژوهش در یک زمینه فرهنگی و تحصیلی به طور همزمان صورت بگیرد تا بتواند به نتایج سودمندی دست یافت که برای یادگیرندگان قابل بهره برداری باشد.
زمان
به جرات می توان خود کارآمدی را بنیادی ترین فرآیندی دانست که در نتیجه ی آن ، موجودی ناتوان و درمانده در طی زمان و در تعامل و رشد جسمی به فردی تحول یافته می رسد که توانایی های شناختی و قدرت اندیشه او حدو مرزی نمی شناسد . تنوع بسیار زیاد و گسترش زمانی یادگیری انسان برای کارآمد شدنش به وسعت طول عمر اوست . افراد علی رغم تفاوت های فردی زیادی که در توانایی با هم دارند ، برخی افراد در روند عادی زندگی و یادگیری دچار مشکل می شوند .
باور های خودکارآمدی تعیین می کند که انسان ها چه اندازه برای انجام کارهایشان زمان می گذراند، هنگام برخورد با دشواری ها تا کی پایداری می کنند، و آیا در برخورد با موقعیت های گوناگون چه اندازه نرمش پذیراند. هم چنین ، خودکارآمدی بر الگو های اندیشه و واکنش های هیجانی افراد اثر می گذارد. بنا بر این افرادی با باورهای خودکارآمدی پایین شاید باور کنند که وضع حل نشدنی است و این باوری است که تنیدگی، افسردگی و دیدی باریک بینانه برای گره گشایی پرورش می دهد. از سوی دیگر ، خودکارآمدی بالا در هنگام نزدیک شدن به کارو کنشهای دشوار، به پدیدایی احساس آسانی کمک میکند . بدینسان ، باورهای خودکار آمدی پیش بینی کننده ی توانمند برای پیشرفت فرد خواهد بود.
سازهی خودکارآمدی تاریخچه ی کوتاه دارد که با نوشتار بندورا به نام خودکارآمدی در رشته ها و محیط های گوناگون آزمایش شده و پشتوانه هایی فزاینده از یافته ها دریافت کرده است.
بر پایه نگرش ارزش انتظار ، انگیزش در آغاز برآینده باورهای افراد درباره ی پیامد های احتمالی کنش ها و ارزش تقویت کننده است که به پیامد ها میدهند.
افراد زمانی برای انجام تکلیف برانگیخته می شوند که پیامد مورد انتظار برای آنها با ارزش باشد آما زمانی که پیامدها برای آنها ارزش نداشته باشد برای انجام تکالیف آمادگی کمتری دارند.
بندورا چنین میگوید که چون پیامد مورد انتظار انسانها وابستگی فراوانی به داوریهایشان از کاری که می توانند انجام دهند دارد، در این مواقع ، اگر ادراک های خودکارآمدی کنترل شود ، انتظار های پیامد بی گمان نقشی به سزا در پیش بینی های رفتار خواهد داشت.
ابعاد خودکارآمدی
خودکارآمدی در بررسی مسائل بالینی مانند بیهوده ترسی. افسردگی، مهارتهای اجتماعی و ابراز وجود . سلامتی ، و در کارکرد ورزش به کارآمده است
نقش خودکارآمدی بیشتر در انگیزش فرد و ریشه در دیدگاه های نظری غیر از دیدگاه اجتماعی شناختی دارد که نگره های خود نمایه را در بر می گیرد. با این همه ، باورهای شایستگی خود دریافته یا باورهای شایستگی فرد است.
خود کار آمدی به توان فرد در رویارویی با مسائل برای رسیدن به اهداف و موفقعیت او اشاره دارد. خود کار آمدی بیشتر از این که تحت تاثیر ویژگی های هوش و توان یادگیری دانش آموز باشد تحت تاثیر ویژگی های شخصیتی از جمله، باور داشتن خود (اعتماد به نفس) ، تلاشگر بودن و تسلیم نشدن ، وارسی علل عدم موفقیت به هنگام ناکامی (خود سنجشی)، آرایش جدید مقدمات و روش های اجتماعی رسیدن به هدف (خود تنظیمی) و تحت کنترل در آوردن تکانه ها (خود رهبری) قرار دارد. این عوامل در برخی از دانش آموزان حتی بیشتر از توان یادگیری موجب پیشرفت و موفقیت تحصیلی میشود. پیاژه معتقد است طرحواره های خودکارآمدی طی درون سازی و برون سازی بی شماری شکل می گیرد که در محیط های غنی رخ می دهد. خود کارآمدی به واسطه انگیزه درونی موجب می شود که فرد به طور خود انگیخته در محیط تلاش کند و به خود کارآمدی دست یابد.
طبعیت همچون معلمی نامرئی است که فرد را به جنب و جوش وا می دارد تا ظرفیت های گوناگون خود را در مراحل متنوع و متفاوت تحول آشکار نماید .
بین انگیزه پیشرفت و خودکارآمدی رابطه تداخلی و تعاملی موجود دارد. معمولاً دانش آموزانی با خودکارآمدی بالا شاهد موفقیت های چشمگیری در موقعیت های مختلف ،بالاخص در موقعیت های تحصیلی خود هستند). کارن، روتلر، اسمیت نیز معتقدند انگیزه پیشرفت با نیاز به تسلط بر تکالیف دشوار، بهتر از دیگران عمل کردن و پیروی کردن از معیار های بالای برتری ارتباط دارد. بنابر این داشتن انگیزه پیشرفت بالا موجب می شود فرد از حداکثر توان خود برای رسیدن به هدف استفاده کند و به دنبال آن به سطح بالایی از خود کارآمدی دست یابد. بدیهی است که بین زیر مجموعه های خود کارآمدی و انگیزه پیشرفت نیز همین تعامل پویا وجود دارد. به عبارت دیگر ، هنگامی که فرد از شکست نمی هراسد و برای رسیدن به هدف برنامه ریزی می کند ، در تنظیم برنامه ها توان خود را در نظر می گیرد (خود سنجی)، با توجه به مقدمات تنظیم شده قبلی به موفقیت خود امید وار است (خود باوری)، و در نهایت با کنترل گام به گام رفتار خود، در رسیدن به هدف ، خود را رهبری می کند . وی همواره از انگیزه بالای پیشرفت نیز برخوردار است؛ زیرا عامل یاد شده ارتباط مستقیمی با کسب موفقیت دارد و تجارب موفقیت آمیز زمینه ساز انگیزه پیشرفت خواهد بود.
از طرفی دیگر ، اعتماد بر این است که باورهای خودکارآمدی نقش مهمی در رشد انگیزش درونی دارد. این نیروی درونی وقتی رشد می یابد که تمایل برای دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد شود و در صورت کسب نتیجه فرد به خود سنجی مثبت دست پیدا می کند. این علاقه درونی وقتی رشد می یابد که تمایل برای دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد شود و در صورت کسب نتیجه فرد به خود سنجی مثبت، دست پیدا می کند. این علاقه درونی موجب تلاش های فرد در طولانی مدت و بدون حضور پاداش محیطی می شود. انگیزه پیشرفت در ابتدا تحت تاثیر تجارب فرد در خانواده است. اما پیوسته نیرومندی یکی باعث قدرتمندی دیگری می شود. علاقه درونی موجب تلاش های فرد در طولانی مدت و بدون حضور پاداش محیطی می شود. انگیزه پیشرفت در ابتدا تحت تاثیر تجارب فرد در خانواده است. اما پیوسته نیرومندی یکی باعث قدرتمندی دیگری می شود.
منبع
سالاری جائینی، هدی(1392)، رابطه انگیزه پیشرفت تحصیلی با انگیزش تحصیلی ، پایان نامه کار شناسی ارشد، روان شناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید