خود ارزیابی و سفر تعالی
نوع نگرش و هدف سازمانها در استفاده از مدل EFQM و خود ارزیابی در طی مسیر تعالی ثابت نیست و به تدریج با افزایش سطح بلوغ و آگاهی از مدل تغییر مینماید. سازمانها در آغاز سفر تعالی، به خود ارزیابی بعنوان ابزاری برای بررسی وضعیت سلامتی خود از منظر شناسایی زمینههای قابل بهبود و درک میزان فاصله چارچوبهای مدیریتیشان با سازمانهای متعالی مینگرد. در این مرحله سازمان درصدد آن است تا پس از شناسایی زمینههای قابل بهبود با برنامهریزی، تعریف و اجرای پروژه های بهبود این فاصله را به حداقل برساند. اما در طی مسیر تعالی و با افزایش سطح درک و بلوغ سازمان این نگاه تغییر مینماید. نگاه به خود ارزیابی بعنوان ابزاری مفید برای کمک به فرآیندهای مدیریتی سازمان شناخته شده و بکار گرفته میشود. در چنین سطحی خود ارزیابی بستر لازم جهت جمع آوری دادههای مورد نیاز نظامهای مدیریت و برنامه ریزی کسب و کار سازمان همچون برنامه ریزی استراتژیک، برنامه ریزی توسعه منابع انسانی، مدیریت ارتباط با مشتریان و تامین کنندگان و غیره را فراهم مینماید و با نظامهای مدیریتی سازمان به شکلی مناسب اجین و یکپارچه میشود و رفته رفته با افزایش سطح بلوغ سازمان، به ابزاری قوی جهت مدیریت و راهبری سازمان تبدیل میشود .
مدل سرآمدیEFQM در یک نگاه
در یک نگاه کلی، مدل سرآمدی کسب و کار EFQM شامل پنج جزء اصلی است .
منطق و معیارها
الگوی تعالی، بر پایه توجه به نه معیار اصلی شک گرفته که با یکدیگر ارتباط متقابل دارند وبه شکل یک چرخه پیشبرنده بر هم تاثیر میگذارند. از آن، پنج معیار، توانمند ساز، یک سازمان محسوب میشوند و چهار معیار دیگر، نتیجه عملکرد و دستاورد فعالیت سازمان هستند. هر چند که توانمند سازیها، نتایج را ایجاد میکنند، اما نتایج نیز ارتقاء بخش و رشد دهنده توانمند سازیها خواهند بود و این ارتباط یادآور همان منطق معروف آقای دمینگ است که رابطه دایم ، برنامه ریزی، عمل، آزمون و اقدام را نشان میدهد.
منطق رادار
زمانی که مفاهیم جدید مدیریت وارد چرخه؛ برنامه ریزی، عمل، آزمون و اقدام و جایگزین چهار اصطلاح قبلی شد، منطق رادار تولد یافت، که در حقیقت روش فکری و متدولوژی الگوی تعالی است.در منطق رادار، ابتدا نتایج مورد نیاز را با توجه به تجریه و تحلیل توانائیهای درونی سازمان و شرایط پیرامونی تعیین کرده و سپس رویکردهای مورد نیاز را جهت تحقق اهداف مشخص کرده و قدم به قدم برنامه ریزی میکنیم. در گام بعدی میبایست رویکردها و برنامههای تدوین شده در مرحله قبل را دقیقآً بکار گیریم و آنگاه نوبت به مرحله ؛ ارزیابی و بازبینی میرسد.در این مرحله رویکردها، برنامهها و هر آنچه در سازمان اجرا شده است مورد ارزیابی قرار میگیرد و در صورت نیاز بازنگریهای لازم جهت استمرار در مسیر تعالی، اعمال میشود. منطق رادار همراه با ؛ ماتریس امتیاز دهی آن در قالب الگوی تعالی جای دارد .
ماتریس امتیاز دهی رادار
درماتریس امتیازدهی از چهار عنصر تشکیل شده و البته هر عنصری نیز حاوی تعداد ، ویژگی است. این عناصر عباتند از : نتایج، رویکردها، بکارگیری، ارزیابی و بازنگری
- نتایج
منطق رادار به ما میآموزد که نتایج مورد انتظار در الگوی تعالی را با ملاکهای زیر ارزیابی کنیم: هدفگذاری مناسب ، سنجش روند حرکت به سوی نتایج،آیا مثبت و پایدار است؟ مقایسه با دیگر سازمانها و نیز این نکته که آیا نتایج بدست آمده واقعاً به رویکردها مربوط است و یا این که واقعیت چیز دیگری است؟ به علاوه باید دقت شود که آیا نتایج تعریف شده، به همه زمینههای فعالیت سازمان مرتبط میشوند؟ و آیا تمامی مفاهیم الگوی تعالی را در بر میگیرند؟ اگر این ویژگیها به درستی ارزیابی بشوند، خواهیم دید که مثل یک طیف، یکپارچه و متناسب هستند. بسیار بعید است که یک سازمان در یک ویژگی، امتیاز بالا و در دیگری امتیاز نامناسبی کسب کند.
- رویکرد
چگونه و به چه دلیلی برنامههای خود را انتخاب خواهیم کرد؟در الگوی تعالی، در هر حوزه از توانمند سازهای سازمان: رهبری، کارکنان، خط مشی و منابع نیازمند برنامه ریزی هستیم. برنامههایی که ؛ کامل و یکپارچه باشند.عقلایی بودن: برنامهها و ارایه تعریف کامل از آنها و ارتباط آنها با مصالح ذینفعان؛ نشانه کمال یک برنامه است. رویکرد ما با استراتژی سازمان ؛ هم سو ؛ خواهد بود و به علاوه هر برنامه، برنامه دیگر را تکمیل خواهد کرد.
- بکار گیری ؛ جاری سازی
آنچه را که یک سازمان برای اجرای یک رویکرد در هر حوزه توانمند ساز انجام میدهد، روش بکارگیری رویکرد مینامیم که دو ویژگی اصلی آن قابل ملاحظه است: اجرایی و نظام مند بودن
رویکرد سازمان در هر حوزه از الگوی تعالی باید به صورت ساخت یافته، با یک روش مدون به خوبی برنامه ریزی شده و در فرآیندها و وظایف گنجانده و قابل اجرا شود.
- ارزیابی و بازنگری
این عنوان، آنچه را که یک سازمان انجام میدهد تا رویکرد و بکار گیری آن را مورد بازنگری قرار دهده و بهبود بخشد، شامل میشود. ارزیابی ؛ متناسب و موثر، تاکید بر «یادگیری» و سعی در «بهبود» سه پایه این نگرش هستند .
منبع
زمانی،علی عسگر(1393)، تأثیر پیادهسازی مدل EFQM در عملکرد شرکت بهره برداری نفت و گاز،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید