خودکنترلی و سازه‌های شناختی آن

بحث خودكنترلی  یكی از مباحث روانشناسی است كه ناشی از فرایندهای شناختی، اجتماعی، و هیجانی می‌باشد و به­دلیل اهمیت آن در بهداشت و سلامت روان امروزه به آن توجه زیادی شده است، به­شکلی که می­توان گفت كنترل و اداره احساسات، كلید بهداشت عاطفی انسان است.برپایه بسیاری از نظریه های نوین، خود هم آموختنی است هم ساختنی. خود با درونی سازی باورها و گرایش های افراد پیرامون فرد مانند والدین و آموزگاران آموخته می­شود، و با شکل گیری باورها در نتیجه تعامل فرد با محیط ساخته و در صورت نیاز، کنترل می‌شود. از آنجا كه خودكنترلی تأثیر بسزایی در موفقیت‌های انسان دارد، بنابراین پژوهش در زمینه خودكنترلی ضروری به­نظر می‌رسد.

تعريف‌های متنوعی از خود کنترلی  

  • اصطلاح خودكنترلی یعنی توانایی كنترل حالت‌های تكانشی توسط منع خواسته‌های كوتاه‌مدت و فردی داری خودكنترلی است كه بتواند انگیزه‌ها و هیجانات آنی خود را مدیریت كند.
  • خود کنترلی توانایی فرد در شناخت و به­کاربستن استعدادها است برای کنترل احساسات وهیجانات ،رفتارها،ونیازها در ارتباط با خودش و جامعه.
  • خود کنترلي يک نوع مراقبت دروني است که بر اساس آن، وظايف محوله انجام و رفتارهاي ناهنجار و غيرقانوني ترک مي­شود، بي­آنکه نظارت يا کنترل خارجي در بين باشد؛ بدين معني  که فرد، بدون توجه به کنترل خارجي، تلاش خود را مصروف انجام کاري نمايد که بر عهده او گذاشته شده و مرتکب موارد نادرستي از قبيل کم کاري، سهل انگاري و… نگردد.  نظارت خارجي در تحقق چنين مراقبتي که متضمن انجام وظيفه و ترک خلاف است، نقش ندارد و تنها علت دروني موجب رفتار مزبور مي­گردد.
  • خود کنترلی توانایی است برای کنترل احساسات فرد ، رفتار ، و خواسته ها در برابرخواسته های خارجی به منظور تعامل با جامعه.
  • خود کنترلی ضرورتی است در رفتار برای رسیدن به اهداف و برای جلوگیری از تکانه هاویااحساساتی که  منفی است.
  • خودکنترلی مهارتی است یادگرفتنی که ضامن موفقیت‌های شخصی و اجتماعی فرد است یعنی توانمندی جلوگیری از رفتارها، تمایلات، هیجانها و عادتهایی که بروز آنها موجب مشکلاتی برای ما می‌شود.

ابعاد شناختی هیجانی خودکنترلی

هامفری، ابعاد و سازه‌های خودکنترلی را به سه قسمت تقسیم‌بندی می‌کند و معتقد است رابطه این سه بعد یک رابطه مثبت متقابلی است به شکلی که سرمایه‌گذاری در هر بخش ازسه وجه خودکنترلی می‌تواند رشد ابعاد  دیگر راپیس بینی کندو این سه بعد را خودکنترلی فردی، میان‌فردی و خودسنجی یا خودشناسی معرفی می‌کند.

خودکنترلی درونی

خودکنترلی فردی یا درونی از نظر هامفری؛ به­عنوان عامل قدرتمندی برای توانایی به تاخیرانداختن نیازها،تعدیل منطقی خواسته‌ها و  حل منطقی تعارض‌ها تعریف شده‌است. هم‌سو با وی، مارلین و دنزیت،نیز خودکنترلی درونی یا درون‌فردی را  این­گونه تعریف می‌کنند: مدیریت فرد بر امیال و نیازهای خود، توانایی تفکر منطقی و انتخاب راهبرد مناسب بدون نیاز به عوامل خارجی با درنظرگرفتن قاعده سود و زیان.

خودکنترلی میان‌فردی

هامفری، خودکنترلی میان‌فردی را قابلیت فرد در ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران همراه با مدیریت  و تسلط داشتن بر هیجان‌ها و تکانه‌های خویش می‌داند.مارلین و دنزیت، نیز در تعریف خودکنترلی میان‌فردی آورده‌اند: توانایی ارتباط با دیگران، با استفاده از مدیریت بر خویشتن مثل کنترل کردن خشم، کنترل رفتارهای تکانشی، انطباق ناپذیری افراطی.

خودسنجی

خودسنجی عبارت است از ارزیابی فرد از توانایی‌ها، استعداد و مهارت، موقعیت‌های آسیب‌زا و آسیب‌پذیر خود و درجه خویش در میان دیگران. یالن، می‌گوید خودآگاهی مبنایی برای خودسنجی است و آن به این معنا است که افراد چگونه به خود نگاه کرده و بر اساس این نگاه چه احساسی پیدا می­کنند. خودآگاهی و خودسنجی، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قدرت، نیازها، ترس ها وانزجارهاست. در واقع واداشتن فرد به نگریستن به خود، اولین قدم جهت آشنایی با جنبه های مثبت و منفی است. مواجهه با دنیای واقعی خود، کار سختی است ولی برای تبدیل شدن به یک فرد باکفایت ضرورت بسیار دارد. به­طور مجموع می­توان گفت خودسنجی شامل تمام نگرشها، احساسات و دانش ما درباره توانایی، مهارت و قابلیت اجتماعی است و تمام ابعاد شناختی، ادراکی، عاطفی و رویه های ارزیابی را در برمی­گیرد .و براساس قضاوتهای قبلی، ادراکات و بازخوردهای افراد مهم در زندگی انسان شکل می­گیرد. یا به­عبارتی، خودسنجی مسیری است که شخص خود را ارزیابی می­کند .

نقش و ضرورت خود کنترلي

هر انسانی سبك و روش و شیوه زندگی خاصی برای خود دارد. شیوه زندگی شامل طرح ها، عادت ها، ارزش ها و نگرش ها در رفتار هایی است كه فرد برای زیستن در جهان طی مدت عمر خود به­كار می‌برد.عواملی كه می‌تواند شیوه زندگی هر انسانی را تحت تأثیر قرار بدهد عبارتند از: خانواده، فرهنگ، خصوصیات جسمانی و روانی، ارزش ها و ایدئولوژی فرد، آموختن مهارت های زندگی، خلاقیت، هدف و نوع واكنش فرد در برابر مشكلات.شايد بهترين شيوه براي بيان ضرورت خودکنترلي، مقايسه آن با نظارت بيروني باشد. مي­توان ادعا کرد که اگر خود کنترلي ايجاد و تقويت گردد، کارکردي به مراتب کارآمدتر از نظارتهاي خارجي دارد؛ زيرا در پاره اي از نظارتهاي بيروني، همواره اين دغدغه وجود دارد که آيا از اعتبار و صحت کافي برخوردار است يا آنکه شايبه ها و غرضهاي ديگري در کار بوده و زد و بندهاي رفاقتي يا کينه توزانه در آن نقش داشته است. از اين رو پيوسته مي­بايست بر ناظران و بازرسان نيز ناظران ديگري گماشت تا مراقب صحت نظارت آنان باشند؛ و به­اين ترتيب ناظران در مرحله بالاتر نيز محتاج ناظر ديگري هستند و همين طور… در صورتي که اگر ناظران، خود داراي عامل کنترل دروني باشند، اين دغدغه و نگراني تا ميزان قابل توجهي کاهش مي­يابد و صحت گزارشهاي آنان از ضريب اطمينان بالاتري برخوردار خواهد بود.

آموزش و تقویت خودکنترلی

اصطلاح آموزش خودكنترلی رفتار به اجرای روش‌های خودنظارتی، خودارزیابی و خودتقویتی اشاره دارد. منظور از خودنظارتی، حفظ توجه فعال به­رخداد افكار و رفتارهای هدفمند خاص است. خودارزیابی به قضاوت در مورد میزان یا كیفیت رفتاری مربوط می‌شود كه در مقابل برخی از ملاك‌هابا استانداردهای موجود تغییر می‌كند. خودتقویتی نیز به اجرای تقویت توسط خود فرد، در صورتی
كه یك معیار خاص برای رفتار در دست باشد، اشاره دارد.

خودکنترلی از نگاه دین

در قرآن کريم بر خودکنترلي تأکيد و عوامل مؤثر در تقويت آن بررسي شده است و از آنچه به آن آسيب مي‌رساند به انسان‌ها گوشزد مي‌شود تا بدين‌ترتيب با پيشگيري از آنها به خودکنترلي و شخصيت سالم دست يابند.بحث از خودکنترلي، انتزاعي است که از رفتار و منش افراد گرفته مي‌شود. خودکنترلي همان خويشتن‌داري است که قرآن کريم از آن به تقوا تعبير مي‌کند و كرامت انسان در نزد خداوند، براساس آن سنجيده مي‌شود: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات: 13).

اصطلاحي خاص براي خودکنترلي در آيات وجود ندارد؛ اما در قرآن کريم آياتي بر خودکنترلي دلالت دارند که مي‌توان آنها را در سه عنوان خلاصه کرد:

کنترل نفس: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ْلا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُم(مائده: 105). اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، به خودتان بپردازيد. آن‌گاه  آن‌كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمى‏رساند.

اين آيه مؤمنان را از اينکه به ديگران بپردازند و خود را فراموش کنند، نهي فرموده است.

امر به مؤمنان براي کنترل و حفظ خويش و اهلشان: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» (تحريم: 6)؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خود و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگ‌هاست حفظ كنيد.

توجه دادن به عواقب ضعف خودکنترلی:  «لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»: کنترل كردن يا كنترل نكردن نفس دامن‌گير خود شخص است: هيچ‌كس جز بر زيان خود عملی انجام نمى‏دهد، و هيچ باربردارى بار عمل ديگرى را بر نمى‏دارد (انعام، 164).

بيشترين آياتِ حکايت‌گر خودکنترلي در قرآن کريم، مربوط به نفس و قلب است؛ همان‌گونه که در آيات ياد‌شده مشاهده شد، اين نفس است که بايد مراقب اعمال و رفتارش باشد و همواره بر خود مسلط باشد که به خطا نرود.در ضرورت خود‌کنترلي، کافي است نظري به منابع اسلامي دیگر بيفکنيم و رواياتي را که توصيه به مراقبت از خويش مي‌کنند و خودکنترلي را با بيان رسا ابراز مي‌دارند، مورد توجه قرار دهيم و با استناد به کلام نوراني حضرت علي عليه السلام  که مي‌فرمايند: اجعل من نفسک علي نفسک رقيبا: از خودت مراقبي بر خويشتن قرار ده.

خودکنترلی در علوم گوناگون

از آنجا که خودکنترلی یکی از ارکان مهم هویت و همچنین عامل مهمی در تعامل با خود، دیگران و جامعه می‌باشد، هر یک از حوزه‌های مختلف علوم متنوع امروزی بنابر اقتضای نگاه حرفه‌ای خود، تعبیری از خودکنترلی آورده‌اند که به چندمورد آن اشاره می‌شود:

خود کنترلی در روانشناسی:  خودکنترلی در روانشناسی با تعابیري مانند کنترل شخصی، منبع کنترل درونی، وجدان و کنترل نفس تبیین می­شود. گوردون آلپورت، از نظریه پردازان شخصیت، یکی از ویژگی هاي شخصیت بالنده را توانایی کنترل شخصی می­داند و می­گوید شخصیت سالم چند ویژگی دارد که عمده ترین آنها پذیرفتن و سپس کنترل خود است.

راجرز ، به­نقل از اصلان و چنگ بلوندر، توانایی پیروی از در خواست  معقول، تعدیل رفتار مطابق با موقعیت، به­تاخیر انداختن  ارضای یک خواسته درچارچوب پذیرفته شدة اجتماعی، بدون مداخله و هدایت مستقیم فردي دیگر را خودکنترلی تعریف می‌کند و اساس آن را توانایی فرد در کنترل ارادي فرایند هاي درونی می‌داند.

خودکنترلی در جامعه شناسی: خود عبارت است از تجربۀ آگاهانۀ فرد از هویت شخصی و بارز که از همۀ اشیا و مردم دیگر متفاوت است و از خود کنترلی به­عنوان کنترل خویشتن نام برده شده است.

خودکنترلی در علم مدیریت: خود عموماً به مجموعۀ وجودي یا فردیت شخص برمی­گردد و خودکنترلی حالتی است در درون فرد که او را به انجام دادن وظایفش متمایل می­سازد؛ بدون آنکه عامل خارجی بر او نظارت داشته باشد. به­عبارت دیگر، خودکنترلی مراقبتی درونی است
که براساس آن وظایف محول شده انجام و رفتارهاي ناهنجار و غیر قانونی ترك می­شود. در این دیدگاه خودکنترلی فرایندي است که براساس آن، افراد بدون اجبار و تهدید و تطمیع، به وظایف سازمانی خود تعهد نشان می­دهند و از بیشترین توانشان در جهت پیشبرد اهداف سازمان استفاده می­کنند.

خودکنترلی در مدیریت سازمانی: خود کنترلي در سازمان تنها محدود به انجام وظايف سازماني نيست و فراتر از آن را نيز شامل مي­گردد؛ به اين معني که خويشتن داري اخلاقي و پرهيز از روابط سوء اجتماعي با ديگران نيز در حيطه خود کنترلي قرار مي­گيرد و افراد در فضاي سازمان، موظفند از غيبت، تهمت، تعارض و نزاع، دروغ و… اجتناب کنند و اخلاق را در روابط ميان خود رعايت نمايند.

منبع

عاصمی،زهرا(1394)، اثربخشی برنامه مداخله‌ای کودکان طلاق بر بهبود راهبردهای خودکنترلی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0