خلاقیت و به کارگیری روش شبيهسازي
مفهوم خلاقیت
به طور کلی، نگاه كردن متفاوت به مسأله و رسيدن به يك راه حل جديد، همان چيزي است كه عموماً از آن به خلاقيت تعبير ميشود. دنياي امروز تلاش ميكند خلاقيت و مباحث مرتبط با آن را، چه در زمينههاي روانشناسي و علوم تربيتي و چه در زمينههاي مديريت و كسب و كار، به درستي بشناسد و ابعاد مختلف آن را توسعه دهد. خلاقیت را میتوان تقریباً در تمام ابعاد زندگی مشاهده کرد، از روشی که مادری فرزندش را آرام میکند تا روشی که دانشمندی برای کشف درمان یک بیماری به کار میبرد.
ابعاد خلاقیت
- دیدگاه محتوایی
عمده مطالب این دیدگاه، در مورد ویژگیهای شخصیتی، شناختی و انگیزه افراد میباشد .گیلفورد دانشمند آمریکایی است که جامعترین نظریه مربوط به خلاقیت را در سال 1959 ارائه داده است. وی معتقد است که خلاقیت یکی از جنبههای اصلی تفکر یا اندیشیدن است. تفکر عبارت است از فرایند بازرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت. به عبارت دیگر، فعالیتهای جهتدار ذهن برای حل مسأله.
افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران فرق دارند و از عرف و عادت دور میشوند و روشهای خلاق و جدید را به کار میبرند. برعکس، کسانی که از این خصوصیات برخوردار نیستند تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی میکنند. تفکر واگرا یعنی دور شدن از نقطه مشترک که همان رسم، سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه.
ویژگیهای شخصیتی یا مهارتهای مربوط به خلاقیت
ابعاد شناختی (غیرشناختی) یا مهارتهای مربوط به خلاقیت شامل ویژگیهای خلاق در امور حرکتی، هنری، ابهامپذیری و ریسکپذیری است که در سطح افراد مشابه کمتر میتوان شاهد آن بود. خلاقیت فرد تابع ویژگیهای شخصیتی وست. همچنین میتوان این ویژگیها را در بزرگسالی نیز پرورش داد .عوامل مؤثر بر خلاقیت را میتوان به دو دستهی فردی و محیطی تقسیم کرد: عوامل فردی مربوط به ویژگیهای شخصیتی، و عوامل محیطی به موقعیتهای فرد در ارتباط با دیگران مرتبط است. عوامل فردی از دیدگاه دانشمندان عبارتند از:
- ویژگیهای شخصیتی ( نیاز به موفقیت، اعتماد به نفس، ابهامپذیری، ریسکپذیری، استقلال و….)؛
- خودانگیزی؛
- تواناییهای شناختی خاص؛
- تمایل به خطر کردن؛
- تخصص در رشته؛
- تجارب متنوع.
در بین مؤلفههای شخصیتی خلاقیت دو مؤلفه: ابهامپذیری و ریسکپذیری نقش اساسی را برعهده دارند. پذیرش ابهامات زمینهساز خلاقیت است. اقدامات خلاق اساساً در پاسخ به ابهام رخ داده و از درون ابهام معنی میشود. بنابراین بایستی همواره با ابهام به عنوان یک فرصت برخورد کرد. بوهم معتقد است که تنها میل، کشش و جستوجو در جهت پی بردن به چیزهای ناشناخته و مبهم میتواند شخص را آماده پذیرش خطر نماید، زیرا یک اقدام جدید ممکن است کلاً به شکست منجر شود و یا در صورت موفقیت، از سوی دیگران به رسمیت شناخته نشود. از طرف دیگر افراد باید با جسارت و بدون ترس تشویق به آزمایش شوند و اشتباهات به صورت موفقیت آموزش ملحوظ شود. لند و جارمند معتقدند که افراد خلاق، ریسکپذیر هستند.و در صورت شکست آن را به عنوان منبع تجربه دانسته و از طریق پشتکار و استقامت به راه خود ادامه میدهند.
- دیدگاه فرایندی
پارهای دیگر از محققان خلاقیت را به عنوان یک فرایند در نظر گرفتهاند. منظور از فرایند یعنی برای نیل به خلاقیت مراحلی را طی نموده و تجربههای قبلی مورد تحلیل قرار گرفته و با ترکیب آنها، الگوهای تازه و افکار جدید به دست میآورد. سه عامل بُعد فرایندی شامل مسألهیابی ( حقیقتیابی)، ایدهیابی، اثبات و اجراء به شرح زیر میباشد:
- مسأله یابی (حقیقتیابی)
فاصله بین هدف و وضعیت موجود را «مسأله» گویند یعنی فرد به دنبال یافتن راهحلی است و ویژگی آن این است که با اولین پاسخ وارده به ذهن نمیتوان آن را حل نمود و لذا فرد به دنبال یافتن راهحلی برای آن بوده تا وضعیت نامطلوب بهبود یابد.رابرت گانیه خلاقیت را نوعی ویژه از حل مسأله میداند و نه حل مسائل به صورت روشن. مسألهیابی یعنی، تجزیه و تحلیل زمینههای مسألهساز به منظور انتخاب و روشن نمودن آن مسألهای که باید با آن برخورد گردد.
- ایدهیابی
در یک تعریف ساده، هر آن چه برای حل یک مسأله، به ذهن میرسد را ایده میگویند صرفنظر از این که به چه میزان، عملی، کاربردی و یا منطقی است. ایدهیابی یعنی ایدههای جدید و انگیزههای نو و مغایر با عادات و انتظارات. بر این اساس، تفکر خلاق فعالیتی ذهنی است که در مورد موضوع ( مسأله) مورد نظر، ما را به ایده ( گزینه) برای حل و عبور از موضوع میرساند.
- راهحلیابی ( اثبات و اجراء)
راهحلیابی یعنی ارزیابی راهحلهای بالقوه براساس ضوابط و انتخاب کم هزینهترین و سریعترین راه برای رسیدن به هدف که شامل ارزیابی، انتخاب ( گزینش) و اجراء هستند که به شرح ذیل بیان میگردند:
ارزیابی: عبارت است از، فرایند تعیین این که، تا چه حد یک ایده بالقوه میتواند مسأله ما را حل کند یا با شریط ما وفق داده شود. در جریان ارزیابی باید به صورت منطقی و نظاممند قضاوت کنیم. این که ایدههای فراوانی که جمعآوری شدهاند، بر اساس معیارهای مشخص شده، مورد بررسی قرار گرفته و ایدههای ارزشمند و جدید به دست میآید.
انتخاب ( گزینش) و اجرا: وقتی راهحلهای پیشنهادی طبقهبندی شد، توجیه راهحل به خود و دیگران و تهیه برنامه عمل و پیاده کردن راهحل انتخاب شده، بهترین کار خواهد بود.
روند تحولی خلاقیت در کودکان
مطالعات لسنر و هیلمان از معدود پژوهشهای نظری است که به روند تحول خلاقیت در طول زندگی پرداخته است. آنها سه مرحله تحولی تعریف کردهاند که به ترتیب عبارت است از: تولد تا 11 سالگی که مرحله «پربارسازی درونی خلاق» میباشد، 12 تا 60 سالگی که مرحله « پربارسازی بیرونی خلاق» است، و 60 سالگی تا مرگ که مرحله « خودارزیابی خلاق» میباشد و با بازگشت به جهتیابی خودخواهانهای که بر خودارزیابی خلاقانه متمرکز است، مشخص میشود.
مؤلفههای خلاقیت، دارای روند تحولی همراه با یک یا چند افت در کودکان میباشند . براساس دیدگاه گیلفورد تفکر واگرا، یا به عبارتی تفکر خلاق شامل سه بعد سیالی، انعطافپذیری و نوآوری ( ابتکار) است. سیالی به معنی سرعت بیان و تولید هر چه بیشتر مفاهیم، جملات و ایدههتست. انطافپذیری به معنی انتقال از طبقهای از پاسخها به طبقه دیگر است. ابتمار دور شدن از امور رایج و واضح یا قطع رابطه با تفکر مبتنی بر عادت است. تورنس در پژوهشهای خود مؤلفه بسط به معنی دقت زیاد در ارایه ایده، پیادهسازی، ارزش دادن به آن و ارتباط آن با ایدههای دیگر، برای عرضه یک ایده جدید و قبولاندن آن است و شامل تعداد اجزایی است که فرد برای حل یک راهحل خاص ارایه میکند.
منبع
جلیل نژاد ،مریم (1393)، تأثیر به کارگیری روش شبيهسازي در محیط ساختنگرایی بر خلاقیت، پایاننامه کارشناسی ارشد، تکنولوژی آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید