خصوصی سازی در ایران
سیاست واگذاری فعالیتهای اقتصادی دولت به بخش خصوصی و محدود کردن حوزهی فعالیت دولت و بخش دولتی در دو دههی اخیر در جهان رواج بی سابقهای یافته است و امروزه کم و بیش در کلیهی کشورهای جهان در ابعاد گسترده به مرحله اجرا درآمده است . در ایران نیز واگذاری فعالیتهای اقتصادی به بخش خصوصی و کنارهگیری دولت از فعالیتهای اقتصادی، به عنوان یکی از راه حلهای مشکل اقتصاد امروز و افزایش رشد در ایران عنوان شده است. این حرکت که در واقع در جهت بازگردانیدن فعالیتهای دولتی شده به بخش خصوصی صورت میپذیرد، میتواند تحولات بنیادین در نحوه و ماهیت حرکتهای اقتصادی به وجود آورد .
در قانون اساسی کشور ایران، فعالیتهای اقتصادی به سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم میشود. قانون اساسی به مشارکت مردم در عموم فعالیتها از جمله فعالیتهای اقتصادی تاکید دارد و به صراحت اعلام میکند که در تمامی کارهایی که مردم توانایی آن را دارند باید اجازه فعالیت داده شود و دولت باید تسهیل کننده امور باشد تا مردم خود را اداره کنند. اگر به هر دلیلی مردم نتوانند یا نخواهند کاری را انجام دهند و آن کار برای جامعه ضرورت داشته باشد دولت باید وارد شود و آن فعالیت را انجام دهد. مردم گاهی به کارهای بزرگ علاقه نشان نمیدهند زیرا شرایط لازم و کافی را ندارند در اینجا دولت باید سرمایه گذاری کننده باشد. در کشور ایران، به علت حجم بالای دولت در اقتصاد، حضور شرکتهای دولتی در فعالیتهای غیر ضروری اقتصادی، رقابت پذیری پایین اقتصاد در سطح ملی و بینالمللی، عدم توسعه بخش خصوصی فعال در حوزههای سرمایه گذاری، ضعف بازار سرمایه برای توسعه بخش خصوصی، عدم توزیع مناسب منابع و فرصتها بین بخش دولتی و غیر دولتی، بعد از پایان جنگ تحمیلی و با آغاز برنامه پنج سالهی اول توسعه، خصوصی سازی عملا از سال 1368 به طور جدی مطرح شد و دولت در صدد واگذاری بخشی از فعالیتهای اقتصادی شرکتهای دولتی به بخش غیر دولتی برآمد. اما خصوصی سازی به صورت سازماندهی شده و بر اساس قوانین و مقررات مشخص و شفاف با محوریت متمرکز « سازمان خصوصی سازی »[i] به عنوان سازمان اجرایی مورد نظر به طور عملی از سال 1380 با اجرایی شدن فصل سوم قانون برنامه سوم توسعه آغاز و در قانون برنامه چهارم توسعه نیز به عنوان مکملی مناسب برای قانون مذکور دنبال شد . سازمان خصوصی یک شرکت سهامی دولتی وابسته به وزارت امور اقتصادی و دارایی، و دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی است و رئیس هیأت عامل و مدیر عامل آن معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی میباشد. با صدور تصویب نامه هیئت وزیران در سال 1380، سازمان خصوصی سازی در عین انجام وظایف محوله خود، به عنوان یک شرکت مادر تخصصی نیز تعیین گردید تا طبق مقررات نسبت به عرضه و فروش سهام متعلق به خود در شرکتهای زیر مجموعه نیز اقدام نماید. از سال 1379 تاکنون دبیرخانه هیئت عالی واگذاری نیز در سازمان خصوصی سازی مستقر است و به موجب حکم وزیر امور اقتصادی و دارایی، رئیس هیأت عامل و دبیر هیأت عالی واگذاری محسوب میگردد. طبق مقررات مربوط، سازمان خصوصی سازی وکالت فروش سهام شرکتهای دولتی را از شرکت مادر تخصصی میپذیرد. این وکالت برای مدت 6 ماه معتبر است و در صورت عدم فروش سهام، مراتب میبایست به هیأت عالی واگذاری گزارش شود. سازمان خصوصی سازی با توجه به وضعیت بازار، آگهی فروش سهام را در جراید منتشر میکند. در آگهی فروش میزان سهام ترجیحی به اندازه شرکت و اولویتهای واگذاری تعیین و اعلام میشود. سازمان خصوصی سازی در قبال تعهدات خریداران تخفیفهای مناسب را ارائه میدهد و بر اساس تعرفه مربوط به حقالوکاله فروش را از شرکت مادر تخصصی دریافت میکند .
فعالیتهای خصوصی سازی عمدتا ناشی از عواملی مانند: تدوام گرایش عمومی به کاهش نقش دولت در اقتصاد، محدودیتهای بودجهای، نیاز به جذب سرمایه گذاری، تحول تکنولوژی و … است. در اردیبهشت ماه سال 1381 سازمان خصوصی سازی اقدام به فروش سهام شرکتهای دولتی از طریق بورس اوراق بهادار کرده و تاکنون بیش از 2 میلیون سهم از سهام شرکتهای دولتی و تحت پوشش دولت را به فروش رسانده است که در صورت ثبات قیمت سهام روند واگذاری سهام ادامه خواهد داشت. همچنین در این سال مجوز تاسیس چندین بانک خصوصی دیگر نیز صادر شده که انتظار میرود با حضور این نهادهای غیر دولتی در عرصه اقتصاد، بازار سرمایه کشور پر رنگتر از گذشته شود. دولت جمهوری اسلامی ایران در تصویب نامه اردیبهشت ماه 1370، اهداف خود را از خصوصی سازی مشخص کرد. دولت خصوصی سازی را یک امر لازم برای تحقق سیاستها و اهداف برنامه اول توسعه اقتصادی میداند. بر پایه این برنامه، دولت چهار هدف عمده به شرح زیر برای به اجرا گذاشتن سیاست خصوصی سازی تعیین کرده است:
- ارتقای کارآیی فعالیتها؛
- کاهش حجم تصدی دولت در فعالیتهای اقتصادی و خدماتی غیر ضروری؛
- ایجاد تعادل اقتصادی؛
- استفاده بهینه از امکانات کشور.
وقتی با دقت به اهداف دولت توجه میکنیم، ملاحظه میشود که نه تنها اهداف تعیین شده اصولی و منطقی هستند، بلکه دیدگاه دولت از این که خصوصی سازی شرط توسعه اقتصادی است، صحیح میباشد. ولی ساختار کلی اهداف، نشان دهنده عدم اعتقاد دولت به موضوع و تزلزل در اجراست که در قالب هدف دوم تجسم پیدا میکند. سوال این است که چرا دولت آن گونه که خود توصیف میکند، در برنامههای خود فعالیتهای غیر ضروری دارد و چرا درصدد حذف آنها برنمیآید و بدتر آن که چرا میخواهد چنین فعالیتهای غیر ضروری را برعهدهی بخش خصوصی بگذارد .در این شرایط و با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و پیشینه دولت سالاری در ایران، به نظر میرسد مسئلهی خصوصی سازی سالها در عرصه اقتصاد کشور باقی خواهد ماند. این مهم نیازمند طراحی یک راهبرد در دراز مدت و انتخاب فنون کارآمدی است که شالودهی آن به عنوان اولین برنامه یکپارچه برای خصوصی سازی، در قانون برنامه سوم توسعه پیش بینی شده است .
نکته دیگر این که سیاست خصوصی سازی اقتصاد ایران از ویژگیهای خاصی برخوردار است. نخست اینکه واگذاریها در بخش صنایع کارخانهای صورت گرفته است و بخشهای امو زیربنایی اقتصاد مانند ارتباطات، انرژی، آب و انحصارات دولتی خارج از سیاست خصوصی سازی باقی مانده است. دوم این که به طور عمده واگذاری مالکیت شرکتهای دولتی به گونهای بوده است که مدیریت شرکت مربوطه از حیطه مدیریت دولتی خارج نشده است. سوم این که واگذاری مالکیت یک بنگاه در چند نوبت طی سالهای مختلف انجام گرفته است؛ در حالی که در سایر کشورها معمولا واگذاری مالکیت در یک نوبت انجام میپذیرد. به عبارت دیگر سهام شرکت مورد نظر در یک نوبت جهت فروش به بازار عرضه میشود .
خصوصی سازی در کشور در راستای برنامه تعدیل ساختاری و اصلاحات اقتصادی مطرح شد و هدف آن این بود که کارآیی اقتصاد افزایش یابد، تخصیص منابع بهتر شود، ابداع و کارآفرینی توسعه یابد، قیمتها به شکل رقابتی و به دور از تصمیمات انحصاری تعیین شود و تعهدات مالی شرکتهای دولتی که به طور عمده به صورت کسری بودجه ظاهر میشوند کاهش یابد .خصوصی سازی را حامیان اقتصاد بازار به طور عمده در چارچوب مفاهیم اقتصادی درک میکنند و آن را شیوهای برای بهبود کارآیی و عملکرد اقتصادی میانگارند. البته خصوصی سازی در عین حال پدیدهای عمیقا سیاسی نیز هست. پدیدهای سازماندهی شده از بالا که هدف آن عبارت است از بازآرایی نهادهای مختلف جامعه به قصد مقدم شمردن منافع و مصالح برخی اقشار و طبقات بر منافع و مصالح اقشار و طبقات دیگر. طرفداران خصوصی سازی در حقیقت این سیاست را فعال کنندهی نوعی سازوکار تجدید قوای بنگاهها و موسسات دولتی معرفی میکنند. سازوکاری که بر اساس رقابت در نظام بازار استوار است. صنعت بانکداری، صنعت بیمه، بخش بهداشت و درمان و بخش آموزش از جمله کانونهایی است که از پایان جنگ بدین سو، رفته رفته و یا کم و بیش مشمول سیاست خصوصی سازی شدهاند .که این بدان معناست که باید ساختارها را به گونهای تغییر دهیم که مکانیزمها کار کنند (تغییر قیمت، انگیزه برای سود در بخش خصوصی، حذف یارانه) از این رو برای بهتر کار کردن ساختارها باید سیاستهای تعدیل را به کار برد؛ اما چون در این فرآیند به یک سری از اقشار جامعه فشار وارد میشود از این رو باید سیاستهای تثبیت را نیز اجرا کرد. اما با وجود فرآیندی جهانی شدن باید دانست که قبل از خصوصی سازی باید فرآیندی به نام آزاد سازی صورت گیرد. خصوصی سازی زمانی مفهوم دارد که امکان رقابت بین شرکتهای مختلف وجود داشته باشد ولی در وضعیت کنونی بر کشور انحصار دولتی حاکم است .
منبع
اسماعیل لو، زهرا(1392) ، خصوصی سازی در آموزش عالی، پایان نامه کارشنا سی ارشد ، مدیریت آموزشی ،دانشگاه ارومیه
دیدگاهی بنویسید