جهانیشدن چیست؟
جهانیشدن بهعنوان يک پديده غالب در اقتصاد جهاني سالهای اخير، تأثیر شگرفي بر راهبردهاي سازمانهای توليدي و خدماتي بر جاي گذاشته است. يکي از اين تأثيرات، اهميت يافتن و پيچيده شدن موضوع ورود به بازارهاي جهاني است. اگر درگذشته ورود به يک بازار خارجي از طريق ترانزيت و فروش در بازار مقصد اتفاق میافتاد، در حال حاضر روشها و مکانيزمهاي متعددي براي ورود به يک بازار خارجي وجود دارد که انتخاب روش ورود مناسب از ميان آنها میتواند به موفقيت حضور در بازار مقصد منجر شود.
پراهالاد و دز بینالمللی شدن و یکپارچگی جهانی را بهعنوان تخصصی شدن شعب خارجی درزمینههاي مختلف، مناسب با مزیتهای رقابتی کشور میزبان و برقراري ارتباط میان آنها براي تشکیل یک شبکه تولید و توزیع چندملیتی تعریف کردند .
کالوف و بمیشت جهانیشدن را بهعنوان “روند تطبیق عملیات شرکت (استراتژی، ساختار، منابع و غیره) با محیط بینالمللی تعریف کردهاند. ازنظر ایشان واژه جهانیشدن با انواعی از عناصر سازمانی میتواند به کار رود: استراتژی، ساختار سازمانی، محصولات و غیره. روشهای ورود به بازار جهانی به شرکتها اجازه میدهد تا کالاها یا محصولات خود را در کشوری دیگر عرضه کنند. انواع روشهای ورود از دیدگاه کالوف و بمیشت شامل لیسانس/فرانشیز، صادرات غیرمستقیم، صادرات مستقیم، سرمایهگذاری مشترک و شرکتهای فرعی تولیدی میباشد.
در سالیان گذشته که هنوز جهانیشدن شکل نگرفته بود کشورها به دنبال صادرات در صنایع غذایی نبودند اما در سالهای اخیر شاهد جهانیشدن سریع محصولات مصرفی مواد غذایی بودهایم. از سوی دیگر به خاطر به وجود آمدن نظمی یکپارچه در سطح جهانی، موانع صادرات به بسیاری از کشورها از بین رفته است که بهنوعی نشان میدهد که راه برای سرمایهگذاری در صادرات صنایع غذایی میتواند بسیار سودمند باشد و شاید جهانیشدن در صنایع غذایی در آینده بیشتر به یک اجبار شبیه باشد تا انتخاب. ازاینرو شهرت و سرعت جهانیشدن منجر به حضور بیشازپیش شرکتها در بازارهای جهانی و جستجوی فرصتهای جدید برای حفظ موقعیت و بقای خود شده است.
در حال حاضر حرکت کشور ایران به سمت يک اقتصاد دانشمحور از اهميت بسياري برخوردار بوده و لازمه اين تحول، تعامل و تبادل دانش، تكنولوژي و محصول با جهان است. آگاهي از سازوکارها و روشهای ورود به بازارهاي جهاني براي شرکتها و سازمانهايي كه در مسير جهانیشدن قرارگرفتهاند، ضرورتي انکارناپذیر است.
به عقیده کاتلر و آرمسترانگ شرکتها جهت ورود به بازارهاي بینالمللي ناگزير با شش تصميم عمده روبرو هستند كه موفقيت آنها درگرو اتخاذ تصميمات صحيح در هر يك از موارد ذيل است:
- بررسي محيط بازار بینالمللي
- تصمیمگیری در خصوص حضور در بازارهاي بینالمللي
- تصمیمگیری در مورد انتخاب بازارهای هدف صادراتي
- تصمیمگیری در مورد نحوه ورود به بازارهاي هدف صادراتي
- تصمیمگیری درباره برنامه بازاريابي
- تصمیمگیری در مورد سازماندهی بخش بازاريابي
همانطوری كه ملاحظه میگردد انتخاب بازارهاي هدف صادراتي، پس از گذر از دو مرحله؛ رسيدن شرکتها به مرز تصمیمگیری جهت صادرات و بررسي كلي محيط بازاريابي بینالمللي صورت میگیرد. شرکتها بايد به دنبال شناسايي فرصتهای بازاريابي در خارج از مرزهاي كشور ( بازارهاي خارجي) باشند و به تجزیهوتحلیل اين بازارها بپردازند. به عبارت روشنتر در اين مرحله تجزیهوتحلیل بازارهاي خارجي بالقوه بهمنظور تعیین و انتخاب “بازارهای هدف” از اهميت خاصي برخوردار هستند.
شرکتهايي كه قصد فعاليت در بازارهاي جهاني را دارند بايد اهداف و سياستهای بازاريابي بینالمللي خود را روشن نمايند. شرکتها براي دستيابي به اين هدف بايد در مورد ميزان حجم فروش در بازارهاي خارجي، تعداد بازارها و بازارهايي كه میخواهند در آن فعاليت نمايند تصميم بگيرند.
چندین روش برای ورود به بازارهای بینالمللی وجود دارد که مرسومترین آنها صادرات میباشد. درواقع صادرات یک بعد اصلی از بازاریابی بینالملل است. روشهای دیگر ورود به بازارهای خارجی سرمایهگذاری مستقیم، فرانشیز، حق لیسانس و همکاری مشترک هستند.
منبع
براتی ،مهدیه(1394)، تأثیر گرایش کارآفرینانه و تعهد سازمانی بر عملکرد صادرات، پایاننامه کارشناسی ارشد ،مدیریت بازرگانی، دانشگاه تربيت مدرس
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید