تنظیم هیجان درفرد

تنظیم هیجان اشاره به فرایندهایی دارد که در اینکه  فرد چه هیجانهایی را داشته باشد،چه وقت داشته باشد و چگونه آنها را ابراز و تجربه کند، دخالت دارند . به خاطر اینکه هیجانها فرایندهایی چند مولفه ای هستند که در طول زمان جریان می­یابند، تنظیم هیجان شامل تغییراتی درپویایی های هیجانی، یا نهفتگی، زمان شروع، ابعاد، طول مدت و هماهنگی درحوزه های فیزیولوژیکی ،آزمایشی یا رفتاری است .

سه نکته ی مهم در تعریف تنظیم هیجان قابل توجه است :

  • اول، اگرچه افراد اغلب درتلاشند تا هیجان منفی را کاهش دهند،اما تنظیم هیجان چیزی بیشتر از این است وشامل فرایندهای کاهش،افزایش و نگهداری هم هیجانهای مثبت و هم هیجانهای منفی ست .
  • دوم، بسیاری از مثالهای تنظیم هیجان را که در ادبیات پژوهشی می بینیم هشیارانه هستند، اما تنظیم هیجان بدون آگاهی هشیارانه هم اتفاق می­افتد، مثل وقتی که فردی به هنگام دریافت هدیه ای ناخوشایند مبالغه می­کند ، یا زمانی که توجه خود را از موضوعی ناراحت کننده برمی­گردانیم .
  • سوم اینکه تنظیم هیجان ذاتا خوب یا بد نیست.راهبردهایی که برای حرفه ی پزشکی موثرند . ممکن است همان راهبردها آشفتگی همدلانه را در شکنجه گران خنثی کنند.

یکی از چالش­های پیش رو در مطالعه ی تنظیم هیجان یافتن راهی­ست که شمار نامحدود راهبردهای تنظیم هیجان را سازمان دهی کند. در این قسمت مدلی ارائه می شود که نشان می­دهد چگونه هر راهبرد در طول زمانی که پاسخ­های هیجانی در حال وقوع هستند، از هم قابل تمیزند. ایده ی اساسی این مدل این است که راهبرد­­های تنظیم هیجان در این که چه زمانی بر فرایندهای ایجاد هیجان تاثیر خود را می گذارند، فرق دارند. بصورت کلی ما می توانیم بین راهبردهای پیشایند- محور و پاسخ­-محور تنظیم هیجان تمایز قایل شویم.  راهبردهای پیشایند-محور اشاره به راهبردهایی دارد که ما قبل از اینکه تمایلات پاسخدهی هیجانی کاملا فعال شده باشد و رفتارها و پاسخدهی فیزیولوژیکی پیرامونی را تغییر داده باشیم، انجام می دهیم .یک مثال از این راهبرد، این است که ما یک مصاحبه­ی شغلی را فرصتی برای بیشتر دانستن در مورد شرکت و آن فعالیت خاص بدانیم، تا اینکه آن را بعنوان امتحانی که در آن احتمال موفقیت و شکست باشد. راهبردهای پاسخ-محور اشاره به کارها و رفتارهایی داردکه ما زمانی انجام می دهیم که یک هیجان همین الان در حال جریان است، بعد از اینکه تمایلات پاسخدهی ایجاد شده اند،که یک مثال از آن وقتی ست که شخصی اضطرابش را پنهان می­کند،وقتی که برای اولین بار فرزندش را در مهد کودک تنها می­گذارد. بیشتر از پنج راهبرد تنظیم هیجان را می­توان در این مدل ارائه شده جا داد، اولین این راهبردها  انتخاب موقعیت  است،که در شکل با خط پررنگ به سمت موقعیت یک نشان داده شده است،به جای اینکه موقعیت دو را نشان دهد. انتخاب موقعیت به معنای نزدیک شدن یا دور شدن از مردم،مکان یا چیزهایی ست تا اینکه هیجانها را تنظیم کرد. برای مثال،شما ممکن است، تصمیم بگیرید تا با دوستی قرار ملاقات بگذارید که دیدن او شما را خوشحال می کند، آن هم در شب قبل از امتحان پراسترسی که دارید ( s1 )، به جای اینکه آن شب را با دوستان و دانشجویان مضطربی بگذرانید که مشغول مطالعه برای امتحان هستند(s2 ). اغلب، انتخاب موقعیت شامل مبادله های پیچیده بین منافع هیجانی کوتاه مدت و بلندمدت است. برای مثال،تلاشهای یک فرد خجالتی برای کاهش اضطرابش با اجتناب از موقعیتهای اجتماعی ممکن است در کوتاه مدت موجب تسکین خاطر وی گردد،اما در مقابل در بلند مدت فرد از اجتماع منزوی می گردد.

زمانی که موقعیت انتخاب شد، ممکن است لازم باشد برای اصلاح تاثیر هیجانی آن،تغییراتی در آن داده شود، یعنی هر کدام از گزینه های   s1x،s1y،s1z  را فرد انتخاب کند.این همان تعدیل موقعیت  است، که به عنوان سازگاری مسئله مدار  یا کنترل اولیه هم به آن اشاره می گردد برای مثال، در ادامه ی مثال امتحان، اگر شما در شب قبل از یک امتحان بزرگ با دوست خودصحبت می­کنید واواز شما می­پرسد آیا برای امتحان آماده هستید ؛  راجع به امتحان صحبت می­کند، شما با صراحت از وی می­خواهید راجع به موضوع دیگری صحبت کنید. سوم اینکه، موقعیتها جنبه های مختلف دارند( برای مثال a1،a2،a3، a4،a5 )، و تمرکز زدایی برای انتخاب یک جنبه از چندین جنبه موقعیت به شما کمک می­کند، یک مثال از آن وقتی ست که مکالمه­ای ناراحت کننده را می شنوید ( دوست ندارید بشنوید )آنگاه به سقف نگاه کرده و  آویزهای لوستر را می­شمارید.

تمرکززدایی شامل تلاش برای متمرکز شدن زیاد بر موضوع یا تکلیف خاصی هم هست، یا پی بردن به عمق مساله­ا­ی با نشخوار ذهنی در مورد آن . زمانی­که شما بر جنبه ی خاصی از موقعیت تمرکز کردید، تغییر شناختی به معنای انتخاب یکی از چندین معنای ممکن است (مثل m1،m2،m3) که شما به آن موقعیت می­توانید نسبت دهید. برای مثال، ممکن است،به خود بگویید  اون فقط یه امتحانه (m2 )،به جای اینکه امتحان را به عنوان وسیله ای برای ارزشیابی شخص شما به عنوان یک انسان باشد(m1). تغییر شناختی اغلب برای کاهش پاسخ هیجانی به کار می­رود. اگرچه، این روش ممکن است برای بزرگتر کردن پاسخ هیجانی هم به کار رود، و حتی خود هیجان را هم تغییر دهد ،برای مثال خشم را در یک فرد زورگو به ترحم و دلسوزی تبدیل کند. معنای شخصی که به آن موقعیت انتساب داده می­شود خیلی پراهمیت است، چراکه این معنا بر هر کدام از جنبه های فیزیولوژیکی، تجربه­ای و رفتاری تمایل پاسخدهی که در آن موقعیت ایجاد خواهد شد، تاثیرگذار خواهد بود.

سرانجام، تعدیل پاسخ  اشاره به تلاشهایی دارد که بر تمایلات پاسخدهی هیجانی تاثیر می­گذارد زمانی­که آنها آشکار شده اند. تعدیل پاسخ در شکل با کاهش رفتار بیانگر ( – ) نشان داده شده است. در مثال ما از امتحان، تعدیل پاسخ ممکن است، این شکل را به خود بگیرد که خجالتی خود را بعد از شکست در امتحان پنهان کنید. دیگر اهداف تعدیل پاسخ شامل جنبه های فیزیولوژیکی و تجربه­ای هیجان می­باشد؛ برای مثال داروها ممکن است برای مورد هدف قرار دادن پاسخهای فیزیولوژیکی مورد استفاده قرار بگیرند؛ هم چنین ممکن است حالتهای عاطفی مثل اضطراب و افسردگی را تحت تاثیر قرار دهند.

کنترل فعالانه، شامل به کارگیری آگاهانه توجه و بازداری یا فعال­سازی آگاهانه­ی رفتار می باشد، به ویژه زمانی­که فرد تمایلی به انجام رفتار خاصی ندارد، اما برای به دست آوردن هدف خاصی یا انطباق با محیط مجبور به انجام آن رفتار است.برخی از مهارتهای کارکردی اجرایی  ازجمله به کارگیری فعالانه توجه، یکپارچه سازی اطلاعات برای توجه و برنامه ریزی در فرایندهای کنترل فعالانه نقش دارند.این فرایندها می توانند برای تعدیل تجارب هیجانی و بیانگرهای آشکار رفتاری هیجان، به اندازه ی تنظیم رفتارهای غیر هیجانی به کار روند. فرایندهای کنترل فعالانه می­توانند برای مدیریت هیجان و بیانگرهای آن در رفتار به کار برده شوند .

منبع

ملکی،محبوبه(1391)، اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر شایستگی اجتماعی کودکان پیش دبستانی ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0