تعریف فراشناخت

فراشناخت  ابتدا توسط فلاول؛ مطرح شد تنها به تبیین و توجیه دانش فرد در مورد فرآیندها و تولیدات شناختی و نظارت بر این فرآیندها بپردازد. فراشناخت به آگاهی انسان از نظام شناختی خود و کنترل و نظارت به آن گفته می­شود. به سخن دیگر فراشناخت، دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خودش یا دانستن در باره­ی دانستن است. دانش فراشناختی یاری می­کند تا هنگام یادگیری و دانستن امور،  شخص پیشرفت خود را در نظر بگیرد همچنین این دانش کمک می کند تا نتایج تلاش­ها ارزیابی شود و میزان تسلط بر مطالبی که خوانده شده، سنجیده شود. تعاریف مختلفی از فراشناخت ارائه شده­است که به درک بهتر آن کمک می­کند از جمله : دانش فرد در باره­ی فرآیندهای شناختی خود و فرآیند سازمان­دهی و هماهنگ کردن مجموعه­ای از جریان­ها؛  تفکر در باره­ی تفکر ؛شناخت؛  آگاهی فرد از فراینده­ها و راهبردها شناختی­اش و هر گونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت باشد با توجه به تعاریفی که ارائه شد می­توان گفت : فراشناخت، مجموعه دانش و فرآیندهایی است که کنش­های شناختی فرد را نظارت هدایت و کنترل می­کنند و در واقع به مدیریت فعالیت­های شناختی می­پردازند.

 راهبردهای فراشناختی

راهبردهای فراشناختی، مهارت­های اجرایی هستند که موفقیت فعالیت یادگیری را ارزیابی می­کنند. راهبردهای فراشناختی اساسی، شامل ربط دادن اطلاعات جدید به اطلاعات قبلی انتخاب راهبردهای تفکر، برنامه­ریزی، نظارت، و ارزیابی فرآیندهای تفکر می­شود. راهبردهای فراشناختی، فرآیندهای متوالی هستند که فعالیت­های شناختی را کنترل می­کنند و به تنظیم و نظارت بر فعالیت­های یادگیری کمک می­کنند، همچون کنترل آگاهانه بر یادگیری، برنامه­ریزی و انتخاب راهبردها، نظارت بر فرآیند یادگیری، تصیح اشتباهات، تحلیل اثربخشی راهبردهای یادگیری و تغییر رفتارها و راهبردهای یادگیری، هنگامی که ضروری باشد .

گراهام ، عقیده دارد، راهبردهای فراشناختی به دانش آموزان اجازه می­دهد تا یادگیری­شان را برنامه­ریزی، کنترل و ارزیابی کنند که در بهبود یادگیری، محوری­ترین نقش را بازی می­کند و دانش آموزان بدون رویکردهای فراشناختی، اساساً یادگیرندگان بدون هدف هستند. راهبردهای فراشناختی عمده را می‏توان در سه طبقه قرارداد :

  • راهبردهای برنامه‏ریزی
  • راهبردهای نظم دهی
  • راهبرد­های نظارت و ارزشیابی .

راهبردهای برنامه ریزی، شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه، پیش بینی زمان لازم برای مطالعه، تعیین سرعت مناسب مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری، انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است. منظور از کنترل و نظارت، ارزشیابی یادگیرنده از کارخود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت آن است. از جمله می توان نظارت بر توجه در هنگام خواندن یا نوشتن یک متن، از خود پرسیدن به هنگام مطالعه و کنترل زمان و سرعت مطالعه نام برد. این راهبردها به یادگیرنده کمک می­کند تا هر وقت به مشکلی بر می­خورد به سرعت آن را تشخیص داده، در رفع آن بکوشد. راهبردهای نظم­دهی انعطاف­پذیری در رفتار یادگیرنده را موجب می­شوند و به او کمک می­کنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشته باشد، یادگیری خود را تغییر دهد.اکثر محققان، فراشناخت را به دو مؤلفه تقسیم نموده­اند.

مؤلفه­ی نخست که دانش فراشناختی است همه بر آن توافق دارند و در همه ی نظریات وجود دارد و زمانی حاصل می­شود که فرد از توانایی­های شناختی خود آگاه شود.دوّمین مؤلفه در باره­ی فراشناخت، تجربه­ی فراشناختی است. این مؤلفه بر حسب نظریه­های مختلف به همراه دانش فراشناخت کارکردهای زیر را انجام می­دهد. نظم بخشی فرآیندهای شناختی ؛خود­مدیریتی در فکر کردن ، کنترل فرآیند و کنترل خود ، خود­­مدیریتی در فکر کردن، کنترل فرایند خود ،فعالیت­های خودگردان .تجربه­ی فراشناختی، به تجارب شناختی یا عاطفی گفته می­شود، که به یک اقدام شناختی مربوط باشد. تجارت کاملاً آگاهانه که به سادگی قابل بیان باشد نمونه­ای از تجارب فراشناختی­اند؛ البته تجارت فراشناختی تجارب کمتر آگاهانه و کمتر قابل بیان را نیز شامل می­شود .

گلاوروبرونینگ ؛ به نقل از خرازی؛  اظهار می­دارند که افراد، کمتر از این فعالیت­های خودگردان خود اطلاع دارند، مگر اینکه در جریان یک فعالیت شناختی مثل خواندن، به مشکلی مثل ابهام در کلمه یا اشکال در جمله برخورد کنند. در اینجاست که فراشناخت به آنها هشدار می­دهد. که مشکل دارند و باید برای حل مشکل چاره­ای بیندیشند. تجارب فراشناختی، از جهت آگاهانه بودن یا نبودن به دو دسته تقسیم می­شوند. به تجارب ناآگاهانه اشاره شد، اما بخشی از این تجارب، تجارب آگاهانه­ای هستند که به تنظیم و نظارت بر فعالیت­های شناختی می­پردازند و می توان از آنها تحت عنوان ؛ راهبردهای فراشناختی  نام برد. کارکرد اصلی راهبردهای فراشناختی تعیین هدف، برنامه ریزی، نظارت و سازمان دهی و اصلاح سیستم شناختی خود است.

محقق مختلف تعابیر متفاوتی برای بیان این راهبردها بکار برده­اند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می­شود؛ نظارت و کنترل بر فعالیت­های شناختی ، مهارت­های نظارت بر جریان آموزشی و یادگیری برای تسهیل یادگیری؛  ابزارهایی برای هدایت راهبردهای شناختی و نظارت بر آنها وارسی، نظارت و خودآموزی  را معرفی نمودند .

دمبو؛ در مقایسه راهبردهای شناختی و فراشناختی گفته­است : بر حسب نظام خبرپردازی، راهبردهای شناختی به ما کمک می­کنند تا اطلاعات تازه را به منظور پیوند دادن با اطلاعاتی که می­دانیم و برای ذخیره­سازی، در حافظه دراز مدّت، آماده می­سازیم تا در هنگام نیاز، به آنها دسترسی داشته­باشیم. راهبردهای شناختی ابزارهای لازم برای یادگیری محتوا هستند، اما راهبردهای فراشناختی بر راهبردهای شناختی اعمال کنترل می­کنند و به آن ها جهت می­دهند. به سخن دیگر، می توان به یادگیرندگان راهبردهای شناختی زیادی را آموزش داد اما اگر آنها از راهبردهای فراشناختی لازم که می­گوید در یک موقعیت معین کدام راهبرد یا استراتژی شناختی، مورد استفاده قرار می­گیرد و چه وقت باید تغییر استراتژی داد، بی­بهره باشند، هرگز یادگیرندگان موفقی نخواهند­شد. بنابر­این راهبردهای شناختی و فراشناختی با هم کار می­کنند. فلاول،  نیز راهبردهای شناختی و فراشناختی را مقایسه کرده و در این باره گفته است؛ یادگیرندگان ماهر راهبردهای شناختی را به خدمت می­گیرند تا به پیشرفت شناختی دست­یابند و از راهبردهای فراشناختی استفاده می­کنند تا به آن پیشرفت، نظارت و کنترل داشته باشند.

به طور کلی راهبردهای فراشناختی دامنه­ی گسترده­ای از راهبردها را شامل می­شود که کارکرد همگی آن ها در تعامل با دانش فراشناختی، جهت هدایت، نظارت برنامه­ریزی و اصلاح فرآیندها و راهبردهای شناختی است. مهم­ترین راهبردهای فراشناختی که در زمینه آنها تحقیقاتی انجام شده، عبارتند از خودآموزی ، خودبازبینی، خود پرسی ؛  بازآموزی اسنادی ؛  نظارت بر درک مطلب؛  برنامه­ریزی، پیش بینی و نظارت، نظارت ، تعیین هدف و مدیریت منابع، خود نظم دهی .

خودآموزی

یکی از مهمترین راهبردهای فراشناختی و مهمترین هدف آموزشی فراشناختی است. هدف اساسی خود آموزی، کسب کنترل آگاهانه فرد بر خود و تکلیف یادگیری با استفاده از خودآموزی و گفتگوی درونی است. در خود آموزی، شخصی مراحل و گام­هایی را به کار می­گیرد که او را به صورت یادگیرنده­ای مستقل توانا می­کند تا بر تکالیف شناختی خود، غلبه کند. کارآمد راهبرد خودآموزی، در حیطه های مختلف شناختی، نشان داده­شده­است.

خود­بازبینی

خود­بازبینی یا خود نظارتی یکی دیگر از راهبردهای فراشناختی است. طی این راهبرد، فرد جریان­ها و فرآیندهای شناختی خود را مورد توجه قرار می­دهد تا ببیند آیا جریان یا فرآیند در مسیر طبیعی خود و در جهت هدف حرکت می­کند.

خود­پرسی

یکی دیگر از راهبردهای فراشناختی است که مورد اسفتاده فراوان مخصوصاً در زمینه­ی خواندن دارد. کله و چان  ،  معتقدند که آموزش این راهبردها مستلزم آموزش دانش آموزان برای ایجاد سؤالات برای خود هنگام خواندن متن، برای افزایش درک و فهم و یادآوری است. به اعتقاد آنها سؤالاتی که فرد از خود در طول خواندن متن می­کند، باعث تعامل فعال خواننده با متن فعال سازی دانش قبلی مرتبط با متن، ایجاد هدف در خواندن، جهت دهی دقت به نکات مهم متن، وارسی مشکلات در درک و فهم متن و اقدام در جهت چیرگی بر این مشکلات می­شود.

خود نظم دهی

یکی از عناصر مهم فراشناخت و از راهبردهای مهمی است که دانش آموزان با به کارگیری آن در فرآیند یادگیری خود انعطاف­پذیر می­شوند. این راهبرد که مستلزم برنامه ریزی هوشیارانه، بازنگری و ارزیابی فعالیت­های شناختی است.راهبرد خود­ نظم­دهی در بیان نوشتاری دانش آموزان مورد استفاده قرار گرفته و در تحقیقات بسیاری اثر مثبت آن نشان داده­شده­است .در پژوهش حاضر نیز برای بررسی تأثیر راهبردهای فراشناختی از راهبرد خود نظم­دهی استفاده شده­است.

تدریس دو جانبه

یکی دیگر از راهبردهای فراشناختی که جایگاه بسیار مهمی در بین محققین دارد، تدریس دو جانبه است. پالینسکار،معتقد است، تدریس دو جانبه گفتگوی بین معلم و دانش­آموز، با هدف مهم معنای واقعی متن است. روش تدریس دو جانبه ابتدا توسط پالینسکار طراحی شد تا استفاده از راهبردهای فراشناختی در یادگیری متن را پرورش دهد و محتوای این راهبرد شامل چهار مهارت خلاصه کردن با تأکید بر ایده­های اصلی تولید سؤال، تصریح و پیش بینی یا فرضیه­سازی است. عنصر مهم این راهبرد، به عقیده ی او ؛ چوب بست است. این اصلاح بر حمایت یک فرد تازه کار از سوی یک متخصص با استفاده از گفتگو جهت الگویابی و توصیف فرآیندهای شناختی است که با حوزه ی مجاور رشد ویگوتسگی همخوان است. این الگوی آموزشی ابتدا معلم­مداراست و به تدریج که کودک پیشرفت می­کند به سمت دانش­آموز مداری حرکت می­کند.

بازآموزی اسنادی

یکی دیگر از راهبردهای فراشناختی است که مربوط به تعامل عوامل و میانجی­گری­ها­­ی انگیزشی بانظام شناختی است. هدف این راهبردها رفع مشکلات انگیزشی دانش­آموزان و تغییر باورهای علمی آن ها در مورد یادگیری خودشان است.مبنای نظری این راهبرد ریشه در نظریه­های اسنادی در باب انگیزش دارد که معطوف به بررسی و تحلیل اسنادهای علمی دانش آموزان در مورد موفقیت و شکست خود در تکالیف مدرسه­ای است. مطابق این نظریه­ها، در صورتی که دانش آموزان موفقیت و شکست­شان را به عللی نسبت دهند که زیر کنترل آنها نیست، انگیزه کافی برای انجام تکلیف ندارند و تمایلی به یادگیری نخواهند داشت. هدف آموزش راهبرد بازآموزی اسنادی، این است که الگوهای اسنادی علمی معیوب یادگیرندگان را تغییر دهد و به جای آنها باورهای انگیزشی مطلوب ایجاد شود. این نوع راهبرد به دانش فراشناختی فرد مربوط می شود و هدف آن اصلاح باورهای اشتباه فرد، در مورد نحوه­ی عمل فرآیندهای شناختی و انگیزشی و تعامل با آنها­ست . راهبردهای فراشناختی، دامنه وسیعی از راهبردها را شامل می­شود که در جهت پیشبرد اهداف شناختی به کار می­روند و می توان گفت که مؤلفه های مختلف آن اجزای جدا از هم نیستند، بلکه بصورت یک کل عمل می­کنند و محدود به حیطه خاص نیستند، علاوه بر این در تعامل با دانش فراشناختی هستند.

راهبردهای براون در باره­ی کمک به فراشناخت دانش ­آموزان

براوان از دانشگاه کالیفرنیا­ برکلی، پیشگام تحقیق در باره­ی فراشناخت است. مطالب زیر از تحقیقات او اقتباس شده­است.

  • به دانش آموزان باید کمک کرد تا درک کنند که فعالیت­های مختلف یادگیری انتظارات متفاوتی را به وجود می­آورد.

دانش آموزان ابتدایی، که واژه­های جدیدی را فرا می­گیرند باید بدانید که خواندن فهرستی از واژه­ها و یا حتی حفظ آنها بهترین روش یادگیری یا به کارگیری واژه های جدید نیست. روش مؤثر یادگیری تعریف لغت و به کارگیری آن در جاهای گوناگون است مثلاً:  در مکالمه ها، مباحثه­ها، تکلیف­های نوشتنی، گفت­و­گو با پدر مادر. همچنین دانش­آموزان دبیرستانی که قرار است امتحان ساده­ای را بگذرانند باید بیاموزند که روش مطالعه برای یک امتحان ساده با مطالعه برای آزمونی که دو پاسخ درست ؛  نادرست دارد، متفاوت است، روش امتحانی تشریحی به توانایی مرتبط ساختن مفهوم­ها با یکدیگر، ذکر مثال­هایی خارج از متن و ارزیابی بحث­ها نیاز دارد. این روش با آزمون­های چند جوابی و آزمون­های درست ؛  نادرست کاملاً متفاوت است. به طور کلی، براساس تحقیقات مربوط به فراشناخت، معلمان نباید فقط محتوای درسی را به دانش­آموزان خود بیاموزند. بلکه باید روش ارزیابی و شیوه­ی آماده شدن برای یادگیری را نیز آموزش دهند.

  • به دانش آموزان باید آموخت که در تنظیم مواد خواندنی از نشانه­های بسیاری استفاده می­شود.

عنوان، مقدمه، خلاصه، نشانه­ها مانند : نمره یک …،   مهمترین آنها عبارت است از ….  و مانند اینها آگاهی­های ارزشمندی را در باره­ی ابعاد مهم یک متن عرضه می­کند.

  • به دانش آموزان باید آموخت که اطلاع از شناخت خود، اثر مهمی در یادگیری دارد.

دانش آموزان باید بیاموزند که ارتباط یافته­های جدید با دانسته های پیشین امکان یادآوری را افزایش می­دهد. همچنین باید بدانند که انگیزه­ی آنها برای یادگیری در کیفیت فراگیری تأثیر مستقیم دارد. علاوه بر این، باید به دانش آموزان کمک کرد تا به نقطه­های قوت و ضعف خود پی ببرند مثلاً : آیا از درس معلم، مواد خواندنی، سؤال ها و بحث­ها بیشترین استفاده را می­برند یا نه  و به هنگام یادگیری مواد جدید، این نقطه­های قوت و ضعف را در نظر داشته باشند.

  • به دانش آموزان باید روش­های عملی فراشناخت را آموخت.

مثلاً، دو روش عملی بسیار خوب، خلاصه کردن مطالب و تهیه سؤال است. تحقیق­ها نشان می­دهد که وقتی شاگردان خلاصه و یا نمایی  از مواد خواندنی و درس معلم را برای خود تهیه می­کنند به حفظ شده­های درسی ایشان افزوده می­شود. به همین شکل، یادگیری روش تهیه­ی سؤال از خود به هنگام مطالعه و گوش دادن به درس معلم، به دانش­آموزان کمک می­کند تا آگاهی­های مهم را به یاد آورند.

راهبردهای گوستا برای پرورش فراشناخت دانش­ آموزان

آرتو گوستا راهبردهای زیر را برای تقویت مهارت­های فراشناخت پیشنهاد می­کند. لازم است، این راهبردها از سوی معلمان مورد عنایت و توجه قرار گیرد.

طرح راهبرد : معلمان باید پیش از هر گونه فعالیت یادگیرنده برای فراگیری، راهبردها و گام­هایی را برای رویارویی او با مسئله­ها آماده کند و اصولی را برای به یادسپاری و به یادآوری و پیگیری فعالیت ها پیش­بینی کنند. دانش­آموزان را باید هدایت کرد تا راهبردهای آماده شده در جریان یادگیری را در نظر داشته باشند.معلمان می­توانند در فرآیند یادگیری از دانش آموزان بخواهند تا پیشرفت­های خود را در یادگیری مفهوم­ها، به دیگران نیز ارائه دهند و فرآیندهای فکری خود را باز نمایند.همچنین آنان می­توانند از دانش­آموزان بخواهند تا درک و فهم خویش را در باره­ی رفتاری که نشان می­دهند، بازگو کنند. آگاهی­هایی که دانش آموزان ارائه می­کنند یک طرح شناختی دلخواه برای معلم پی می­ریزد که او را برای انجام کارهای یادگیری انفرادی یاری می­دهد.پس از پایان فعالیت یادگیری، معلمان می­توانند از دانش­آموزان بخواهند تا نحوه­ی پی­گیری قواعد، راهبردها و … را ارزشیابی کنند.

طرح سؤال: بی توجه به موضوع درس، از دانش آموزان خواسته می­شود تا پیش از آغاز درس و مطالعه­ی کتاب، و نیز در هنگام خواندن کتاب و پس از پایان درس، به طرح سؤال بپردازند.اینگونه طرح سئوال از سوی فراگیرنده، درک مطلب را آسان و او را برای اندیشیدن به موضوع درسی دلگرم می کند.مجموعه این فعالیت­ها به دانش آموزان کمک می­کند تا به خودآگاهی دست یابند و بر مطالعه­ی خود، بازبینی آگاهانه داشته باشند.

 انتخاب آگاهانه:معلمان می توانند با یاری به دانش آموزان در زمینه ی شرح نتیجه ی انتخاب ها و تصمیم های خود، فراشناخت را تقویت کنند. فراگیرندگان باید قادر باشند رابطه ی علّی بین انتخاب، فعالیت ها و نتیجه ی کارهای خود را بیابند.

 با معیارهای چندگانه: معلمان می­توانند فراگیرندگان را وادارند تا کارهای خود را بر پایه­ی دو یا چند معیار ارزشیابی طبقه بندی کنند، و از این راه فراشناخت را تقویت کنند. فراگیرندگان باید برای دلبستگی داشتن یا نداشتن به یک موضوع دلیل داشته باشند. همچنین، آنان باید برای وارسی کردن کارهای خود دلیل­های موجهی ذکر کنند. فراگیرندگان باید معیارها را در ذهن خود داشته باشند و آنها را در نظام طبقه بندی چندگانه به کار گیرند.

اعتبار یابی:  معلمان باید از دانش آموزان بخواهند تا تعیین کنند، هر کاری را تا چه اندازه به درستی انجام داده اند، همچنین، آنان باید از ؛ همتایان  خود باز خورد کارکرد خویش را بجویند. این کار سبب می شود تا فراگیرندگان به رفتارهای خود آگاهی کافی به دست آورند، و معیارهای درونی بر کارکردهایشان داشته باشند.

ممنوع خواندن ؛ من نمی توانم

معلمان باید به دانش­آموزان بگویند که سخنانی چون : من می توانم،  من نمی دانم چگونه …، من خیلی کند و کودنم … پذیرفتنی نیست. آنان باید از فراگیرندگان بخواهند تا اطلاعات، مهارت­ها و مواد یادگیری لازم را تعیین کنند. دانش­آموزان باید دانسته­ها و ندانسته­های خود را معین سازند؛ این کار سبب می­شود، فراگیرنده موانع را بشناسد و امکانات موجود را دریابد.

– معنی کردن یا نمایاندن اندیشه­ی دانش­آموزان:آموزگار می تواند با گفتن سخنانی چون:  آنچه از کار شما می­فهمم، طرح نقشه­ای برای ،  آنچه شما انجام می­دهید، نیاز به تجربه­ای دارد که … ؛ برای دانش آموزان ایجاد اندیشه کند، و یا اندیشه­ی آنان را گسترش دهد، و یا برای پیشبرد کاری مشترک، از اندیشه­ی آنان بهره­گیری کند. این گونه کارهای دوسویه ، دانش­آموزان را وا­می­دارد این گونه کارهای دوسویه، تا یافته­ها و اندیشه­های خود را با آموزگار در میان بگذارند و از رهنمودهای او سود جویند.

بر چسب زدن به رفتارهای دانش­آموزان: معلمان با برچسب زدن به رفتارها یا فرآیندهای شناختی فراگیرندگان، آنان را از اعمال خود آگاه می­سازند.

البته این برچسب در جهت مثبت به هدف های اصلی معلم از آموزش سمت و سو می­دهد.مثلاً : آنچه شما انجام می­دهید،  تجربه نامیده می­شود. و یا … این نمونه­ای از  همیاری است.

 روشن کردن اصطلاح­های مورد استفاده­ی دانش­آموزان:فراگیرندگان معمولاً از واژگان گنگ، کلی، غیر تخصصی و مبهم استفاده می­کنند. برای مثال: آن مناسب نیست ،  آن خوب نیست  ؛معلمان باید عبارت­های کلی و مبهم را آشکار سازند. مثلاً «آن کار برای دست­یابی به هدف ذکر شده مناسب نیست.

نقش بازی کردن یا وانمود سازی:نقش بازی کردن می­تواند فراشناخت را تقویت کند، زیرا زمانی که دانش آموز نقش دیگران را می­پذیرد، آگاهانه ویژگی­های آنان را حفظ می­کنند.نمایش و بازی مانند یک پیش فرض یا پیش بینی، کمک می­کند دانش­آموز فعالیت­های مربوط به نقش یک فرد را در موقعیت­های معین، شناسایی کند. و به کاهش خود محوری نیز کمک خواهد شد.

گزارش نویسی:نوشتن و به تصویر کشیدن باورهای شخصی و روی دادهای روزانه، تجربه­ای است که سبب می­شود دانش آموزان اندیشه­ها و کارهای خود را گردآوری و آن­ها را به شکل نمادین در آورند. یادداشت­ها زمینه­ای برای بازنگری اندیشه­ها فراهم می­سازند و امکان مقایسه و دگرگونی و دریافت­ها فراهم می­شود.

نمونه سازی:نمونه سازی معلم بدون شک اثر بخشی­ترین روش برای پرورش مهارت فراشناخت می­تواند باشد. معلمان که آیینه­ی فعالیت­های دانش فراشناخت­اند، نمونه­ای مناسب برای دانش­آموز به شمار می­آیند. چرا که دانش­آموزان از رفتارها و اعمال بزرگترین سرمشق گرفته و معلم نیز همیشه برای آنان نقش برجسته­ای را بازی می­کند. برخی از این رفتارهای فراشناختی که می­تواند مؤثر واقع گردد عبارتند از : دعوت از دانش­آموزان برای مشارکت در برنامه­ریزی، بیان هدف­های کلی و جزئی، بیان ایرادها، ارائه­ی راه­کارهایی برای هدف لغزش­ها، و اصلاح کنش­ها، ارزشیابی راه­حل­ها، و در نهایت شروع کارها یا برنامه، درخواست از دانش آموزان برای ارزشیابی روش­های ارائه شده و بیان توصیفی روشن از نظام ارزشی خود و تصمیم­گیری براساس روشن کردن رویکرد خود به درس­ها و داشتن وحدت رویه.

ویژگی راهبردهای فراشناختی

راهبردهای فراشناختی راهبردهای بازبینی کننده­ای هستند که در خلال یادگیری و آموزش، فعال می­شوند. اگر ندانیم چگونه پاسخ­هایمان را وارسی کنیم، برای مطالعه وقت کافی اختصاص دهیم، یا نخواهیم بفهمیم که بیشتر درباره­ی موضوع آگاهی­هایی به دست آورده­ایم یا نه، در آن صورت هر تکلیف یادگیری برایمان طوری خواهد بود که گویی برای اولین بار است که با آن روبرو شده­ایم.یادگیری همیشه فعالیتی بسیار دشوار است، مهارت­های شناختی، یادگیری را برایمان ساده­تر می­کنند.اگر چه هر اندازه که پیرتر می شویم، شتاب گسترش مهارت­های شناختیمان کندتر می­شود، اما این پدیده صرفاً بخشی از فرآیند طبیعی رشد به حساب نمی­آید.

به نظر می­رسد که تجربه و آموزش آشکار، در رشد این مهارت­های شناختی نسبت به رشد طبیعی، نقش برجسته­تری ایفا می کنند. این بدین معنی است که معلمان وظیفه دارند به رشد این راهبردهای فراشناختی در دانش­آموزان کمک کنند.گاه دانش­آموزانی که از نظر ذهنی اندکی عقب مانده هستید و یا در یادگیری ناتوان می­باشند، در مقایسه با دانش­آموزان متوسط، نارسایی­های فراشناختی نشان می­دهند. با فرض پذیرش این دیدگاه که دانش­آموزان مبتلا به ناتوانی­های یادگیری، فرآیندهای بازبینی ناقص و متفاوتی را برای یادگیری دارند، می­توان برای حل این مشکل به دانش آموزان هنگام روبرو شدن با مسئله­های فراشناختی صرفاً همان راه­های فکر کردن دیگران را آموخت.

با توجه به تحقیقاتی که پالینسکار و براون انجام دادند. درصد پاسخ­های صحیح مربوط به سؤال­های درک مطلب برای یک دانش­آموز پیش از آموزش خاص پانزده درصد بود. اما پس از باز­خورد اصلاحی این رقم تا حدود پنجاه درصد افزایش یافت. و پس از آن که شیوه­های فراشناختی برای یادگیری به این دانش­آموز آموخته­شد، قادر بود تا حدود هشتاد درصد سئوال­های درک مطلب را درست جواب دهد. بسیاری از دانش آموزان، به آموزشی در مهارت­های خود­ نظم­جویی، نظارت برخود، خودوارسی، تشخیص مسئله، و مانند آن نیاز دارند. زیرا هدف هر معلمی این است که مهارت­های درک مطلب را به دانش­آموزان انتقال دهد. امّا همۀ دانش­آموزان این توانایی را از خود آشکار نمی­سازند. آنان فقط زمانی می­توانند چگونه آموختن را بیاموزند که بر راهبردهای شناختی تعمیم یافته­ای مسلط شده­باشند. و با تسلط بر راهبردهای شناختی تکلیف یادگیری جدید از پیچیدگی کمتری برخوردار خواهد­بود و بدین طریق بر خود پنداره تحصیلی دانش­آموز افزوده خواهد­شد.دانش­آموزان برای درک مطلب و انتقال آنچه آموخته­اند نیاز است راهبردهای فراشناختی را برای مقاصد زیر بیاموزند.

  • در باره­ی آنچه می­خوانند پیش­بینی­هایی بکنند و این پیش­بینی را تصیح کنند.
  • در خلال آموزش و مسئله­گشایی تمرکز حواس داشته باشند.
  • بدانند چگونه در صورت مرتکب شدن اشتباهی، کانون توجه خود را به سوی راه درست تغییر دهند و جلوی اشتباهشان را بگیرند.
  • از خودشان سئوال کنند.
  • داده­ها یا ویژگی­های مهم متن یا تکلیف­ها را از بقیه جدا کنند و توجه خود را به آنها معطوف دارند.
  • به داده­ها یا ویژگی­های نامربوط متن یا تکلیف توجه نکنند.
  • وقتی رابطه­ای بین عنصرها مشاهده می­کنند یا به چنین رابطه­ای اشاره می­شود، آن را باز شناسند.
  • هنگام خواندن و مسئله­گشایی از قدرت تجسم خویش استفاده کنند.
  • به ارزش مفهوم­ها توجه داشته­باشند.
  • بدانند، چه زمانی تقاضای کمک کنند.
  • به عبارتی دیگر دانش آموز می­آموزد که بر آنچه که می­آموزد و انجام می­دهد نظارت داشته­باشد.

اغلب در مدرسه­ها تنها در آن حوزه­هایی به آموزش مستقیم می­پردازیم که رفتار در آن حوزه به سادگی قابل مشاهده است، و کمتر وقتی را برای آموزش راهبردهای فراشناختی، اختصاص می­دهیم.«نا­رسایی­های فراشناختی و مشکل فردتازه کار به سن او بستگی ندارد.نادانی لزوماً، با سن ارتباطی ندارد. بلکه باید آن را بیشتر تابعی از بی­تجربگی در برخورد با یک مسئله جدید و مشکل دانست.

افرادی که در بازی شطرنج، رانندگی اتومبیل، یا اسب سواری ماهر هستند، مهارتشان به خاطر راهبردهای فراشناختی نشان است. به همین دلیل است که می­توانند آنچه را که می­دانند در رویارویی با مشکل به کار ببندند، یا دانش­شان را به موقعیت مسئله منتقل سازند.

ارزشیابی رشد توانایی های فراشناختی

دانش­آموزان با آگاهی از آنچه که فکر می­کنند در واقع نشان می­دهند که نشانه­هایی ارزشمند توانایی فراشناختی در آنها نمایان شده­است. با آگاهی از جریان و ماهیت تفکر، می­توانند آنچه به ذهنشان خطور می­کند بروز دهند در این صورت اگر از آنها بخواهیم نحوه­ی حل مسئله را بیان کنند، می­توانند گام به گام فعالیت­های خود را بر شمارند. داشتن طرح و نقشه برای حل مسئله، گزینش راهبردهای خاص و روش­های اجرایی آن و در نهایت بازنگری کل فرآیند، شاخص اصلی رشد فراشناخت در دانش­آموزان است. اصلاح فرآیند کار، تغییر و رده بندی هدف­ها، بازنگری انواع بازخوردها از نشانه­های رشد مهارت­ها و قابلیت­های فراشناختی به شمار می­روند.

منبع

جاه طلب ضیابری،مهشید(1393)، اثر بخشی آموزش راهبرد­های فراشناخت و خلاقیت بر خود پندارۀ تحصیلی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0