مفاهیم ومبانی مدیریت دانش

با توجه به تغییرات محیط کسب و کار، سازمان ها مدیریت دانش را برای بکارگیری سرمایه های فکری کارکنان به کار می گیرند. با ظهور اقتصاد مبتنی بر دانش، سازمان ها دانش را به عنوان دارایی کلیدی خود قرار داده اند. سازمان های دانش محور نیز که برپایه دانش و مدیریت بهینه دانش می باشند، بیش از سایر سازمان ها احتیاج دارند. در جهت کسب مزیت رقابتی، دانش و تجربه را به عنوان منابع کلیدی شایستگی محوری قرار داده اند. در صورتیکه دانش مشتریان، فرآیند ها، محصولات و خدمات که در همه سطوح سازمان وجود دارد بصورت یکجا تصرف و منتقل گردد، پیشرفت سازمان را موجب می شود.

چالشی که امروزه مدیران با آن مواجه هستند این است که بتوانند دانش را به صورت اثربخش مدیریت نمایند، اما به دلیل کمبود مدل، چارچوب و ابزاری جهت کنترل، آنها ناچارند تا با استفاده از ابزار ، کارآمد یا ناکارآمد از خطاهای خود درس بگیرند .برای ارتقاء بهره وری سازمان، ضروری است فرآیندی متمرکز بر دانش موثر ایجاد گردد. مدیریت دانش، عملیات روزمره و عادات سازمان ها را متحول می نماید و در صورت سازماندهی و طراحی فرآیندها به وسیله آن، می توان دانش ضمنی را استاندارد نموده و مهارت ها را مستند سازی کرد. انتخاب استراتژی های مدیریت دانش خود یک مسئله استراتژیک می باشد و معمولا شامل قضاوت های ذهنی و کیفی است .

مفهوم دانش

پیش از توضیح مفهوم دانش، لازم است که بین    داده  ،  اطلاعات  و دانش  ،  تفاوت قائل شویم .

داده­ها:  داده‌ها ،  رشته واقعیت های مجرد در مورد رویدادها هستند. داده‌ها از هر نوع قضاوت، تفسیر ومبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب تهی هستند. داده‌ها برای سازمان ها اهمیت زیادی دارند، چراکه مواد اولیه‌ ضروری برای خلق دانش به شمار می‌روند.

اطلاعات: اطلاعات برخلاف داده‌ها، معنی‌دار هستند. اطلاعات باید متضمن آگاهی و حاوی داده‌هایی تغییر دهنده باشد. داشتن ارتباط و هدف، ویژگی اطلاعات است. داده‌ها زمانی به اطلاعات تبدیل می‌شوند که ارائه دهنده‌ آن ها، معنی‌ و مفهوم خاصی به آنها ببخشد. با افزودن ارزش به داده‌ها، در واقع آنها را به اطلاعات تبدیل می‌کنیم.

دانش: دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده‌ها ریشه می‌گیرند. دانش ترکیب سازمان یافته‌ای است از داده­ها که از طریق قوانین، فرایندها و عملکردها و تجربه حاصل آمده است. به عبارت دیگر، دانش معنا ومفهومی است که از فکر پدید آمده است و بدون آن اطلاعات و داده‌ تلقی می‌شود. تنها از طریق این مفهوم است که اطلاعات حیات یافته و به دانش تبدیل می‌شوند. دانش، در ذهن دانشور به وجود آمده و به کار می‌رود. دانش در سازمان ها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویه‌های کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها مجسم می‌شود.

داده­ها به خودي خود عاري از مفهوم بوده و شامل مشاهدات، حقايق يا اعداد هستند. وقتي كه داده ها به منظور خاصي سازماندهي شده و در يك متن قرار مي گيرند، تبديل به اطلاعات مي شوند. هنگامي كه اطلاعات براي آشكار ساختن الگوها و گرايشات نهان مورد تحليل قرار مي گيرد به دانش تبديل مي شود.

دانش سازمانی و انواع آن

هر سازمان دارای دانش است که به وسیله این دانش به ارائه خدمات و محصولات می­پردازد. این دانش سازماني است که سازمان را در بازار رقابتی نگه می دارد و بقای آن را تضمین می کند.از آن جایی که هر سازمان متشکل از مجموعه افراد است، پس دانش سازمانی از دانش های شخصی شکل می گیرد. دانش می تواند متصل به افراد باشد که ، دانش شخصی   نامیده می شود. همچنین دانش می تواند در فرآیندها، قوانین، سیستم های کاری و … یافت شود که با نام  ، دانش گروهی   شناخته می شود.

دانش در هر سازمان می تواند به شکل های زیر موجود باشد:

  • دانش محصول : شامل دانش خود محصول و نحوه تولید آن می باشد. دانش خود محصول به معنی رفع مشکلات ناشی از استفاده از محصول می باشد و دانش نحوه تولید به معنی بهترین و مقرون به صرفه ترین روش تولید محصول می باشد. این نوع دانش، ساخت یافته و درون سازمانی می باشد.
  • دانش متخصصان  : دانش افراد فعال در سازمان که باعث شکل گیری محصولات و خدمات آن سازمان می شود. بیشترین فعالیت سازمان ها در مدیریت دانش، استخراج، مستند سازی و قابل استفاده مجدد نمودن این نوع دانش می باشد.
  • دانش رهبری : شامل تمام قوانین و فرآیندها و ابزارهای مدیریت كاركنان برای رسیدن به اهداف سازمانی است. این نوع دانش یک دانش درونی است که معمولا توسط افراد سطح اول هر سازمان تعیین می گردند.
  • دانش محیطی : این نوع دانش شامل برداشت هایی است که از یک محیط می توان داشت. این نوع دانش به سختی به شکلی خارجی مشاهده می شود و عموما دانش درونی است.
  • دانش اجتماعی : تصویری که از یک سازمان و یا مجموعه در اذهان شکل می گیرد، دانش اجتماعی است.

از ديدگاه ديگر، در سازمان ها دو نوع دانش وجود دارد که به عنوان دانش صریح   يا آشكار و ضمنی  يا پنهان شناخته می‌شوند. تحقیقات بسیاری نشان می‌دهد که تنها ۲۰٪ دانش آشکار و صريح و ۸۰٪ مابقی پنهان و ضمني است دانش آشكار، دانشي است که وضوح کافی برای درک آن وجود دارد. مصادیق این نوع از دانش، کتاب، مقاله، سخنرانی، روش های مدون سازمانی و سایر مستندات مشابه می‌باشد اما دانش ضمني را مي توان درون اذهان انسان‌ها، رویه‌های سازمان و نیز در اندوخته‌های فرهنگی جوامع گوناگون مستتر یافت .

دانش ضمنی معمولاً در قلمرو دانش شخصی، شناختی و تجربی قرار می‌گیرد، در حالی که دانش صریح بیشتر به دانشی اطلاق می‌شود که جنبه‌ی عینی‌تر و عقلانی‌تري دارد. دانش صریح به طور معمول هم به خوبی قابل ثبت است و هم قابل دسترسی است. پولانی،  در تمایز میان دو دانش می‌گوید: می‌توانیم بیش از آن که به زبان می‌آوریم، بدانیم . او در اصل چنین می‌گوید که بیان کردن دانش ضمنی با واژه‌ها دشوار است .

دانش آشکار به راحتی قابل پردازش کامپیوتری، انتقال الکترونیکی و ذخیره سازی در پایگاه های اطلاعاتی است؛ ولی ماهیت ذهنی و حسی دانش ضمنی، پردازش و انتقال دانش کسب شده را از طرق منطقی و ساختارمند بسیار مشکل می سازد. برای اینکه دانش ضمنی در سازمان انتقال و گسترش یابد، باید آن دانش به کلمات یا اعدادی تبدیل شوند که برای هر کس قابل درک و فهم است.

ويژگي­هاي دانش سازماني

دانش سازماني داراي ويژگي هاي زير است:

منحصر به فرد : هر فردي در سازمان، دانش را بر اساس برداشت شخصي كه از اطلاعات درون و برون سازماني به دست مي‌آورد، در اختيار دارد. علاوه بر اين، دانش سازماني بر اساس گذشته تاريخي و تجربيات و مهارت‌هاي جمع‌شده خود سازمان شكل مي‌گيرد. بنابراين دو گروه يا دو سازمان به شيوه يكسان، فكر و عمل نخواهند كرد.

داراي ارزش : دانش سازماني، باعث بهبود توليدات، فرآيندها، فناوري‌ها يا خدمات مي‌شود و سازمان را قادر مي‌سازد كه قدرت رقابت و كارآيي خود را افزايش دهد .دانش به سازمان‌ها كمك مي‌كند تا با رويكردي جديد به حل مسائل و مشكلات خود بپردازند و خود را با تغييرات فناوري هماهنگ نمايند و آن را با روشي درست براي تسهيل كاركرد و خدمات سازماني خود به كار گيرند.

غيرقابل جايگزین : يعني دانش سازماني به وجود آمده در يك سازمان، قابل به كارگيري در سازمان‌هاي ديگر، به عنوان جايگزين نيست، چرا كه همان كاركردها، تجربه‌ها و افراد، نمي‌توانند در جاي ديگر دوباره تكرار شوند.

استراتژيك: دانش سازماني يك منبع استراتژيك است، لذا سازمان‌هايي كه مي خواهند به رقابت ادامه دهند و پويايي خود را حفظ كنند بايد ساز و كارها را براي ضبط دانش مربوط ايجاد دهند و آن را به طور دقيق، دائمي، مختصر و به موقع به همه افرادي كه به آن نياز دارند برسانند.

مدیریت دانش

بعد از مطرح شدن مفاهیم مهندسی مجدد و مدیریت کیفیت جامع، مفهوم جدیدی به نام مدیریت دانش و به تبع آن سیستم های مدیریت دانش پا به عرصه وجود گذاشتند. مدیریت دانش با نوآوری ها و ابداعات در مهارت های مدیریتی و یادگیری سازمانی نقاط مشترک بسیاری دارد. ابتدا مدیریت دانش بر سیستم های اطلاعاتی متمرکز بود و سپس نیروی خود را به سوی توسعه مدیریت سرمایه فکری و مهارت های مدیریتی تغییر داد. با بررسی و تحلیل دانش و اهمیت ویژگی های آن در حیطه عملکرد سازمان ها، می توان دریافت که برخورداری از دانش و اطلاعات به روز برای ادامه حیات سازمان ها به یک ضرورت انکار ناپذیر تبدیل شده است. به خصوص اگر روند تغییر و تحولات دانش در جامعه به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد. این نتیجه حاصل می شود که جامعه فراصنعتی امروز جامعه ای اطلاعاتی است که در آن به تدریج فناوری های نیرو افزا جای خود را به فناوری های دانش افزا می دهند.

مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش و یا سرمایه فکری خود می‏پردازد .به صورت بسیار ساده، مدیریت دانش فرآیندی است که طی آن سازمان به ایجاد ارزش از داراییهای فکری و دانش- محور می‏پردازد. اغلب، ایجاد ارزش مستلزم به اشتراک‏گذاری دانش بین کارکنان، بخشهای سازمانی و یا حتی سایر سازمانهاست. مدیران موفق همواره از داراییهای فکری موجود در سازمان خود استفاده کرده و به آن پی برده‏اند، اما اغلب این فعالیتها به صورت غیرسیستماتیک و ساختاریافته انجام گرفته است، به نحوی که مدیران از انتشار و گسترش دانش کسب شده در سطح سازمان اطمینان نیافته‏اند. تخمین زده می‏شود که 85 درصد داراییهای دانش سازمان به‌جای ذخیره‏سازی در پایگاه‏های داده، در پست الکترونیک، فایل‏های Word، و در فایلهای Presentation جای گرفته‏اند .
طبق تعریفی دیگر، مدیریت دانش، فرآیند یا فعالیت ایجاد،‌ به دست آوردن،‌ تسخیر،‌ تسهیم و به کار بردن دانش،‌ هر جایی که وجود داشته باشد، برای افزایش یادگیری و عملکرد در سازمانهاست .با توجه به تمامی موارد مطرح شده، به عبارت بسیار ساده مدیریت دانش را می‏توان به عنوان فرآیند بهینه‏سازی کاربرد سرمایه فکری به منظور دستیابی به اهداف سازمانی دانست .

تعاریف مدیریت دانش

مدیریت دانش مفهوم جدیدی نیست بلکه قدمت آن به قدمت کار بر می گردد. ویگ و پروساک ادعا می کنند که اصل و ریشه مدیریت دانش به 3000 سال قبل از میلاد مسیح برمی گردد، اگرچه به شکل تخصصی تحت این عنوان نبوده است .تعریف مدیریت دانش توسط دانشمندان مختلفی ارائه شده که به برخی از آنها اشاره می شود.هیلبارد مدیریت دانش را فرآیند به دست آوردن تخصص گروهی در یک شرکت می داند که بالاترین درآمد و ارزش را به وجود می آورد. به نظر وی این تخصص می تواند در پایگاه داده، اسناد و مغز افراد وجود داشته باشد و مبادله شود.

به نظر بات مدیریت دانش فرایند ایجاد، تاثیر، ارائه، توزیع و کاربرد دانش است که این پنج عامل زمینه آموزش بازخورد و آموزش مجدد و یا حذف آموزش را فراهم می آورد. که معمولا برای ایجاد، نگهداری و احیا قابلیت های سازمانی مورد نظر است.رادینگ، مد یریت دانش را شیوه شناسایی، در اختیار گرفتن، سازماندهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش می داند که پس از آن توزیع می شود و در دسترس دیگران قرار می گیرد تا برای خلق دانش بیشتر استفاده شود .

جی میکائیل و جرالداس، مدیریت دانش را نوعی فناوری می داند که به دانش تاکید دارد و بر آن است تا از طریق به کارگیری موثر دانش به حل مشکلات بپردازد. از بررسی و جمع بندی مطالب مختلف نگاشته شده درباره مفهوم مدیریت دانش سرانجام به این تعریف دست می یابیم که مدیریت دانش عبارت است از فرآیند ایجاد جمع آوری، سازماندهی، انتشار و بهره برداری از دانش .

اهمیت مدیریت دانش

در گذشته ای نه چندان دور، قدرت و مزیت رقابتی یک سازمان یا یک جامعه انسانی دسترسی بیشتر به منابع مادی محسوب می شد. اما اکنون شرایط به کلی متحول شده، با گذار از انقلاب صنعتی و ورود به هزاره جدید، موتور محرک رشد سازمان ها به منابع مادی و سرمایه محدود نمی شود بلکه مهم ترین متغیر رشد همه جانبه سازمان ها و بنگاه های اقتصادی عصر حاضر،  دانش    است. دانش، به یکی از مهم ترین منابع راهبردی سازمان ها تبدیل شده، از آن هنگام تولید دانش برای کسب مزیت رقابتی و موفقیت سازمان ها ضروری شده است . و امروزه، اصلی ترین مزیت رقابتی برای سازمان ها توان آنها در مدیریت دانش محسوب می شود. عمده ترین سرمایه سازمان های تولیدی و خدماتی عصر حاضر، دانشی است که به آن دسترسی دارند. سازمان هایی می توانند پیشرو و پیشتاز باشند که قادرند بیشترین، معتبرترین و به روزترین دانش بشری را در حوزه کسب و کارشان در اختیار گیرند و از آن استفاده بهینه کنند و با تصرف دانش، خرد و تجربیات با ارزش افزوده کارکنان و نیز پیاده سازی، بازیابی، حفظ و نگهداری دانش به منزله ی دارایی های ناماموس سازمان استفاده کنند .

موفقیت در به کارگیری مدیریت دانش، یکی از مهم ترین عوامل موفقیت سازمان ها در شرایط رقابتی و عصر دانایی است. اهمیت این موضوع به حدی است که شماری از سازمان ها، دانش موجود را اندازه گیری می کنند و به منزله ی سرمایه فکری سازمان و نیز شاخصی برای درجه بندی سازمان ها در گزارش های خود منعکس می کنند. این موسسه ها، استقرار مدیریت دانش در سازمان را به منزله ی بخشی از استراتژی سازمان ضروری می دانند .

منبع

توکلی تختمشلو،ناصر(1393)، بررسی تاثیر استراتژی های مدیریت دانش بر کیفیت محصولات،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت صنعتی، موسسه آموزش عالی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0