تعریف اخلاق و اخلاق در اسلام
«اخلاق» جمع«خَلق» يا «خُلق» که در معناي«… عادت، رويه و سجيه» آورده شده است.اخلاقرتمی توان تحقيق در ماهيت و سطوح اعتقادي افراد است، آن جايي که اخلاقيات را به معناي باورها، استانداردها و قوانين رفتار اخلاقي در نظر بگيريم.
اخلاق در اصطلاح علماي اخلاق عبارت از«ملکات نفساني» است که اين ملکات نفساني يا از فضايل (مانند شجاعت، سخاوت، عفت، صداقت و امانت) و يا از رذايل (مانند دروغ، ترس، بخل، کينه و حسد) است. اخلاق در حقيقت ملکاتي (قدرت و توانايي انجام کاري که در اثر تمرين و ممارست در طبيعت انسان متمکن و جايگزين مي شود) است که در نفس انسان حاصل مي شود و بر سلوک و رفتار او تأثير مي گذارد، تا به اعمال انسان در زندگي جهت دهد . در اين معنا موضوع اخلاق، روح انسان است، به شکلي که زشتي و زيبايي خُلق، از ويژگي هاي«روح» است .بنابراين مي توان گفت اخلاق يک«حالت دروني است که آن را از رفتار و کردار فرد کشف مي کنيم» .
دانشمندان اروپايي نيز هر کار نيک و عمل پسنديده را اخلاق دانسته، و اعمال زشت و رفتارهاي شرورآميز را خلاف اخلاق معرفي کرده اند، ولي با اين تفاوت که اين رويکرد تنها به شکل و قالب عمل متوجه است و نقش نيت و انگيزه را ناديده مي گيرد. برخي مانند هگل، اخلاق را عبارت از پيروي و اطاعت از قوانين مي دانند . هگل معتقد است که اگر جامعه بخواهد در راه و آسايش زندگي کند و از نعمت امنيت برخوردار باشد، بايد قانون را محترم شمرده، رفتار خود را بر اساس درستي و دادگري استوار سازد و حقوق ديگران را رعايت نمايد. ليکن فضايل اخلاقي و سجاياي انساني، عالي تر از پاي بندی به قانون و بسيار برتر از آن چيزي است که هگل تصور کرده است. کانوک و جانز معتقدند که موضوعاتی همچون انصاف، تصمیم گیری در خصوص این که چه چیزی درست یا غلط است، مشخص نمودن عملیات و مقرراتی که رفتار مسؤولانه بین افراد گروه ها را تأیید می کند، در حوزه اخلاقیات قرار دارند.
دی .جورج اخلاقیات را این گونه تعریف می کند: « تلاشی نظام یافته برای دریافت تجربه اخلاقی و معنوی جامعه و افراد، از طریق تعیین مقرراتی که باید برای اداره رفتار انسانی، مورد استفاده قرار گیرد. دنبال کردن ارزش های درست و صفات مشخصه ای که بهبودی در زندگی او موجب می گردند. سالمون معتقد است که اخلاقیات موضوعی نگرشی است که مواردی همچون مصادیق ذیل را شامل می شود: گذاشتن هر فعالیت و هدف در جای خودش، دانستن این که چه کاری درست و چه کاری نادرست است، دانستن این که چه خواسته ای درست و چه تمایلاتی اشتباه می باشد. ولاسکوئز اخلاقیات را این گونه تعریف می کند: فعالیت بررسی استانداردهای معنوی و وجدانی یک فرد یا یک جامعه، و پرسش در خصوص این که این استانداردها (استانداردهای منطقی و یا غیر منطقی) چگونه در زندگی ما به کار برده می شوند.
اخلاق دراسلام
اخلاق در اسلام يکي از سه رکن مهم عقايد، احکام و اخلاق است، که قدم اول در تعليم اعتقاد به مبدأ است. در سايه اعتقاد به خدا، دوام و استمرار اخلاق حاصل مي شود. ايمان قلبي، اراده را به حرکت در مي آورد و رفتار را بر مي انگيزد. براي اخلاق بدون زمينه اعتقادي نقطه اتکائي نيست و اخلاق با عقيده پيوند ناگسستني دارد. ايمان و يقيني که مايه آرامش و اطمينان نفس براي عمل است، شرط ضروري است. لذا مي توان گفت که اخلاق هيچ جايي شکوفاتر از ضمير مؤمن نمي يابد و مفهوم الزام و تکليف که تکيه گاه نظام اخلاقي است و مسئوليت که ناشي از الزام اخلاقي است، پايگاهي استوارتر از ايمان قلبي ندارد. کمال مطلوب افعال اخلاقي در سودجويي نيست، زيرا سر و کار اخلاق با مسأله ارزش هاست و ارزش اخلاقي مستقل از سود و گاهي حتي بر ضد آن (مانند ايثار و فداکاري) است، که اخلاق در اين معنا به سه دسته تقسيم مي شود:
اخلاق فردي: رفتار هر انساني صرف نظر از منزلت، جايگاه اجتماعي و عناوين شغلي، خوب يا بد است. کسي که در رفتار ارتباطي درون شخصي، به خود دروغ مي گويد و خود را فريب مي دهد، مرتکب رفتار زشت و ناپسند شده است و او را مي توان فرد ضد اخلاقي دانست. همچنين کسي که با خود صريح و صادق است، در رفتار با خود، اخلاقي است . کسي که به دليل مصلحت بيني، از واقع بيني دور مي افتد و هر باوري را سنجيده و ناسنجيده مي پذيرد، رفتار غير اخلاقي دارد. بنابراين، هر فردي صرف نظر از اين که شاغل است يا خير، نسبت به رفتارهاي خود داراي مسئوليت است. فرد در زندگي شخصي خود نسبت به خود، خانواده، شهروندان و تمام کساني که با آنها در ارتباط است، مسئوليت اخلاقي دارد. در اين معنا اخلاق فردي بر هر نوع اخلاق ديگر، تقدم دارد. زيرا اخلاق بسي فراتر از شغل افراد است. انسان ها در مشاغل خود بايد اخلاقي باشند، اما در اخلاق ورزي لزوماً محتاج شغل و عنوان نيستند.
اخلاق شغلي: منظور از اخلاق شغلي، مسئوليت اخلاقي فرد از حيث شغل است. اخلاق شغلي از طرفي مانند اخلاق فردي بر مسئوليت افراد به عنوان شخص حقيقي تأکيد دارد. از طرف ديگر بر خلاف اخلاق فردي، عنوان برخاسته از شغل را نيز در مسئوليت هاي اخلاقي لحاظ مي کند. در اين معنا، يک پزشک به عنوان شخص حقيقي مسئوليت اخلاقي دارد. مسئوليت هاي اخلاقي او برخاسته از شغلي است که بر دوش گرفته است، به گونه اي که اگر شغل ديگري مي پذيرفت، مسئوليت هاي اخلاقي وي نيز تغيير مي کرد. لذا هر شغلي به اقتضاي حرفه اي مسئوليت هاي اخلاقي خاصي مي طلبد.
اخلاق سازماني: سازمان فراتر از افرادي که در آن کار مي کنند ، هويت جمعي خاصي دارد که اين هويت نه در تک تک افراد موجود است و نه با صرف جمع شدن افراد به دست مي آيد. سازمان ها به همين دليل (هويت مستقل از افراد آن) مسئوليت دارند و مانند اشخاص قابل بازخواست هستند. يک سازمان، به عنوان شخصيت حقوقي و برخوردار از حيات مؤثر اجتماعي در قبال افراد زيادي (کارکنان، مديران، مشتريان) مسئوليت دارد، که اين مسئوليت بسيار پيچيده تر از مسئوليت هاي اخلاقي فردي و شغلي است .براساس رویکرد مکتب الهام بخش اسلام، علم اخلاق، پاک ساختن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله است، که از آن به تهذیب اخلاق تعبیر می شود .
امام صادق(ع) اخلاق را به دو دسته تقسیم می نمایند:
- اخلاق ارادی؛
- اخلاق ذاتی.
امام (ع) معتقدند که اخلاق ارادی بر اخلاق ذاتی برتری دارد؛ زیرا آن کس که از روی طینت کاری را انجام دهد، توانی بر غیر آن کار ندارد و آن کس که اراده مند است، با سختی بر فرمانبرداری خدا شکیبایی کند و این شخص برتر است.
عناصر فرهنگ اخلاقی دراسلام
برای استخراج عناصر مختلف فرهنگ اخلاقی که می بایست به عنوان مصداق های رفتاری نمود پیدا کنند؛ کاوش در سیرۀ نظری و عملی پیامبر اعظم اسلام (ص) و ائمه بزرگوار (علیهم السلام) راهگشا خواهد بود. از آن جا که در این مجال امکان بررسی جامع در این زمینه وجود ندارد به برخی از عناصر فرهنگ اخلاقی که از متون اسلامی استخراج گردید، اشاره می نمایم:
پیامبر اسلام (صلی الله و آله و سلم ) فرمودند: «بهترین اخلاق عبارت است از این که با کسی که با تو قطع رابطه کرده ارتباط برقرار سازی و به کسی که از تو دریغ داشته بخشش نمایی و کسی که به تو ستم کرده، عفوش کنی» . امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: « همانا خداوند پیغمبران را با مکارم اخلاق ممتاز ساخت. پس هر که دارای مکارم اخلاق باشد، خدا را سپاس دارد و هر که از مکارم اخلاق بی نصیب باشد، باید با رازی کردن به پیشگاه خداوند، مکارم اخلاق را از او بخواهد» (همان منبع ). طبق فرمایش امام صادق(علیه السلام) مؤلفه های مکارم اخلاقی عبارتند از : «پرهیزگاری، قناعت، شکیبایی، سپاسداری، صبر پیشه گی، حیا، سخاوتمندی ، دلیری، غیرت، راست گفتاری، نیکوکاری، بازپردازی امانت، یقین، نیک خویی و مردانگی» (همان منبع). رسول اکرم (صلی الله و آله و سلم) می فرمانید« سه چیز است که در پیش خدا از فضایل اخلاق است: آن که از ستمگر درگذری، کسی را که تو را محروم کرده است عطا دهی، و با آن که از تو بریده است، پیوندگیری» . حضرت محمد(صلی الله و آله و سلم)در جایی دیگر می فرمایند: « اخلاق خوب ده چیز است: راستی گفتار، پایمردی در سختی، کمک به نیازمندان، نیکی در عوض نیکی، حفظ امانت، پیوند خویشان، حمایت همسایه، حمایت دوست، مهمان نوازی و سر سلسلۀ آن حیا» (همان منبع). امام علی (علیه السلام) می فرمایند: خود را به خصلت های پسندیده دلبسته و مقید کنید:
نگه داشتن حرمت همسایه، وفای به عهد و پیمان، فرمانبرداری از کار نیک، نافرمانی از تکبر آراسته شوید به اخلاق نیکو. امام علی (ع) در نامه مبارک خود به مالک اشتر این سردار بزرگ اسلام، خصایص اخلاقی مدیران و کارگزاران را بیان می دارند که از جمله آن ها می توان به پرهیزگاری، تسلط بر هوای نفس، امانتداری، مهربانی با زیردستان، اعتدال و میانه روی، سعه صدر، وفای به عهد، پرهیز از خودپسندی، احتیاط ، توکل به خدا، عدالت گرایی، پاسداشت سنت های نیکو، پرهیز از رابطه گرایی، پوزش طلبی، قدرشناسی، رایزنی با خردمندان، حسن ظن، رازداری ، و مسئولیت پذیری اشاره نمود.
منبع
مودب نیا، مطهره(1392)، تحلیل فرهنگ سازمانی ورابطه آن با اخلاق حرفه ای، پایان نامه کارشناسی ارشد ، علوم تربیتی تحقیقات آموزشی،دانشگاه سیستان بلوچستان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید