منابع خود تنظیمی

 زیمرمن، تعیین کننده های خود تنظیمی در یادگیری را به سه دسته تقسیم می کند:

تعیین کننده های شخصی:  این عوامل به باورهای شناختی پنهان مانند خودکارآمدی و اضطراب بر میگردد.برای مثال، حالات عاطفی فراگیران یکی از عوامل شخصی است که بر  استفاده از راهبردهای خودتنظیمی ؛ راهبردهای فراشناختی ،شناختی و انگیزشی، در یادگیری تاثیر می گذارد. اضطراب  می تواند مانع استفاده از فرآیندهای فراشناختی به ویژه فرآیندهای کنترل رفتار شود .بنابر این محیط آموزشی باید محیطی آرام و دور از رقابت های فشرده  و اضطراب برای فراگیران فراهم آورند.

تعیین کننده های رفتاری:نظارت بر خود ،خودسنجی و خود واکنشی، آثار رفتاری تعیین کننده خوتنظیمی تلقی می شوند، بدین ترتیب مشاهده عملکرد  شخص ،اطلاعات مهمی در مورد چگونگی پیشرفت فرد به سوی اهداف بدست میدهد. نظارت بر خود به دو صورت گزارش شفاهی یا کتبی به ثبت کمی کنشها ،واکنشها ، آموزش داده می شود. شواهد نشان می دهد که تشویق  فراگیران به یادداشت برداری و ثبت واکنش های خود بر انگیزش یادگیری و خودکارآمدی آنها تاثیر می گذارد.

تعیین کننده های محیطی: کنترل خود از طریق مشاهده الگو بروز می کند ودر آن  راهبردهای خودتنظیمی الگو واقع می شود؛سپس  با حمایت اجتماعی همراه شده و سرانجام به تنهایی اجرا می شود .

 دیدگاه ها و نظریه های خود تنظیمی: دیدگاه های نظری برجسته در زمینه خودتنظیمی یادگیری، فراوان است، این نظریه ها اکثرا از 1980، در تلاش برای توصیف آنچه  یادگیرنده موفق انجام میدهد پدید آمدند.این دیدگاهها، ساختارها ومکانیسم های متفاوتی را پیشنهاد می کنند. به عبارت دیگر این نظریات از نظر ابعادی که مورد تأکید قرار می دهند و راهبردها و فرایند هایی که برای  ارتقا موفقیت یادگیرنده مورد تاکید قرار می دهندمتفاوتند .اکثر این  نظریه ها چهار فرض عمومی مشترک درباره یادگیری دارند.اول اینکه یادگیرندگان در یادگیری خودشان فعالانه شرکت می کنند.

دوم اینکه یادگیرندگان می توانند جنبه های از شناخت از قبیل ،هدف گزینی ،به کارگیری و کنترل راهبردهای شناختی؛انگیزش از قبیل: باورهای خودکارآمدی، ارزش تکلیف؛  علایق رفتاراز قبیل: کمک خواستن، نگهداری و نظارت بر تلاش وزمان مورد استفاده  ؛ ویژگی های محیط یاگیری از قبیل:  ارزیابی و نظارت برتغییرشرایط تکلیف، خود را نظارت، کنترل و تنظیم کنند. سوم اینکه یادگیرندگان معیارهایی  دارند که می توانند عمل خود را برای تعیین اینکه آیا فرایندهای خاصی باید ادامه یابند، یا اینکه بایددر آنها تغییراتی ایجاد شود ارزیابی کنند. چهارم اینکه ،خود تنظیمی شناخت، انگیزش و رفتار خود، رابطه بین شخص بافت و موقعیت را میانجی می کنند .زیمرمن ،این نظریه ها را در طبقات مختلفی از قبیل: کنش گر ، پدیدار شناسی شناختی، اجتماعی اراده گرایی مبتنی بر نظریه ویگوتسکی و ساختن گرایی شناختی توصیف کرده است.

منبع

زارعکار،محمدنقی(1394)، آموزش گروهي مديريت زمان بر خود تنظيمي يادگيري دانش آموزان پيش دانشگاهي،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0