تعريف آموزش

در واقع مي توان گفت که تعريف يکساني از آموزش وجود ندارد، که اولاً هم ابعاد آموزشي را به تصوير بکشد و ثانياً همه متخصصين  و اهل فن به آن اجماع داشته باشند. از اين رو متخصصين آموزش با توجه به ديدگاه و نقطه نظري كهبه آموزش دارند تعاريف خاصی را بيان نموده اند.

آموزش عبارت است از افزايش معلومات و مهارت هاي يک فرد دريك شغل بخصوص .آموزش عبارت است از باز کردن ابواب مغزي فرد براي پذيرش معلومات و اطلاعات.

آموزش چيزي  نيست جزء يک روش منظم که باآن افراد يک اجتماع مهارت ها و کارداني را فقط به دليل مخصوص مي آموزند.

آموزش عبارت است از انتقال دانستني ها،  و اطلاعات و مهارت ها به فرد به شرطي که در او ايجاد تغيير کند.

اصولاً آموزش راهي است که مقصد آن پديده آوردن  دگرگوني و تحول است و آموزشي که به هيچ گونه تحولي نيانجامد از معني حقيقي خود دور است . با وجود اختلاف نظري که در تعاريف بالا وجود دارد، بنظر مي رسد که وجه اشتراکي در اين تعاريف حداقل ازاين نقطه نظر وجود داشته باشد که هدف اصلي آموزشي ارتقاء دانش، اطلاعات و مهارت هاي افراد است اين اعتبار آموزشي دريك زمان فرايندي است مستمر که مقصد نهايي آن بالا بردن توانايي ها، لياقت ها و اطلاعات افراد براي انجام وظايف محوله و رشد شخصي آن ها مي باشد. برخي از صاحب نظران بين تعليم و تربيت با کارورزي و آموزش تفاوت هاي قايل هستند اين صاحب نظران تعليم و تريبت را در حوزه ي عمل و دامنه وسيع و هدف هاي گسترده مي دانند که در سطوح دبستان ، دبيرستان، دانشگاه با گرايش موضوعي مختلف ارائه ميگردد. آموزش يا کارورزي را در حوزه عمل و دامنه محدودتر ومشخص تر مي دانند که بوسيله آن افراد براي انجام کار با وظايف خاصي بصورت مشکل گرا آماده مي شوند.

با توجه به تعبير فوق ، تعليم و تربيت در قالب تئوري آموزش کودکان و نوجوانان و آموزشو کارورزي در قالب تئوري آموزش بزرگسالان مطرح مي گردد.در اولين کنفراس بين المللي درباره آموزش بزرگسالان و کارکنان در سال 1949 در السنور دانمارک  شرايط زير براي آموزش بزرگسالان ارائه شد.آموزش بزرگسالان فرايندي كه بر اساس آن افرادي که ديگر به آموزشگاه نميروند و برنامه تمام وقتي را دنبال مي کنند، آگاهانه عهده دار فعاليت هاي مستمر و سازمان يافته اي به منظور ايجاد تغييرات و هماهنگ کردن اطلاعات ، دانش، درک مهارت ها، گرايش و پذيرش ذهن ويا شناخت و حل مسائل شخصي و يا محلي خويش مي گردند. صاحب نظری تعريف آموزشرا به صورت زير ارائه کرده است.

آموزش آن فرايندي مستمر و مداوم ودر عين حال اصلي است که مديريت تنها از طريق آن مي تواند تلاش هاي کارکنان را با مجموعه امکانات فيزيكي و مادي سازمان تلفيق و هماهنگ نمايد و اهداف سازمان را تحقق بخشد ، در هر صورت آموزش نيروي انساني معناي وسيع و گسترده اي دارد و به صورت زير تعريف مي شود  آموزش کارکنان عبارت است از انجام يک سلسله عمليات مرتب، منظم، پشت سر هم،و پيوسته و با هدف يا اهداف مشخص و معين که به منظور ايجاد يا ارتقاء سطح دانش و آگاهي کارکنان ؛ ايجاد يا ارتقاء سطح مهارتهاي شغلي كاركنان ؛ايجاد رفتار مطلوب و متناسب با ارزش هاي پايدارجامعه که درکارکنان بکار گرفته مي شود ، آموزش کارکنان معني وسيع و گسترده اي دارد و تنها مفهوم کار آموزي، کارورزي ويا تمرين عملي دريك زمينه بخصوص را در بر نمي گيرد. بلکه دامنه آنبه قدري وسيع تر و گسترده تر است که از فراگيري يک حرفه و فن ساده شروع مي شود و به احاطه کامل بر علوم و فنون بسيار پيچيده ورزيدگي ودر امور سرپرستي و مديريت در سازمان هاي دولتي وصنعتي و بازرگاني و همچنين چگونگي رفتار و برخورد هاي مناسب درمقابل مسائل  انساني،اقتصادي و فرهنگي بسط مي يابد.

منبع

خضرلو،مسلم(1393)،بررسی نقش کلاسهای تولید محتوای الکترونیکی برگزارشده درشیوه تدریس معلمان، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی ارومیه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0