تصمیم گیری

در تعریف تصمیم گیری می توان گفت که پیش بینی و ارزیابی نتایج از راه حل های موجود و انتخاب قطعی یک راه حل برای رسیدن به هدف را ؛ تصمیم گیری  ‌ می گویند، تصمیماتی که افراد می گیرند با توجه به میزان دانش و اطلاعات آن ها در وضعیت تصمیم گیری به سه دسته تقسیم می شود،

  • تصمیم گیری در شرایط
  • اطمینان وعدم  اطمینان
  • ریسک.

دو نوع تصمیم اساسی وجود دارد:

  • تصمیمات قابل برنامه ریزی و به خوبی ساختار یافته
  • تصمیمات غیرقابل برنامه ریزی و بد ساختار یافته

تصمیمات قابل برنامه ریزی که اغلب اتفاق می افتند، تصمیماتی هستند که دارای ساختار کاملاً مشخص بوده و داده های ورودی آنها قابل پیش بینی هستند. در نتیجه ممکن است با استفاده از یک فرآیند از پیش تعریف شده مشکلات موجود یا بالفعل را حل کنند. عموماً تصمیمات غیرقابل برنامه ریزی دارای بیش از یک ماهیت هستند، ساختارهای غیرقابل تشخیص و داده های ورودی غیرقابل پیش بینی دارند .

 عوامل روانی تاثیر گذار در تصمیمات سرمایه گذاران

  به طور کلی شواهد تجربی به دست آمده از مطالعات صورت گرفته در بازارهای سرمایه، گویای این واقعیت است که فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذاران و رفتار آن ها بسیار پیچیده بوده و امکان ارائه یک الگوی واحد برای پیش بینی رفتار آن ها در بازار، به راحتی میسر نخواهد بود. به طور کلی می توان گفت که عوامل روانی تاثیرگذار بر قصد افراد به سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار عبارتند از: عوامل بیوریتمی، قدرت تحلیل ذاتی، کسب پرستیژ : وجهه  ؛ سهامدار بودن، انطباق تصویر ذهنی خریدار و تصویر واقعی شرکت، میزان درجه ریسک پذیری، میزان اعتماد به نفس.

تورش های رفتاری

منظور از تورش، انحراف از تصميم گيري هاي درست و بهينه است .از آنجايي که زمان و منابع شناخت محدود هستند، نمي توانيم داده هايي را که از محيط اخذ مي کنيم به صورت بهينه مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم. بنابراين ذهن انسان به طور طبيعي از قواعد ؛ سرانگشتی  استفاده می کند. اگر از چنين روش هاي ابتکاري به طور مناسب استفاده شود، مي توانند موثر واقع شوند، در غير اين صورت تورش هاي غير قابل اجتنابي پيش خواهند آمد. به طور کلي ممکن است اشخاص در فرآيند تفکر و تصميم گيري دچار خطا شوند . منابع تورش در تصمیم گیری عبارتند از:

  • عقلانیت محدود و این که انسان در شناخت دچار تورش می شود.
  • محدودیت زمانی افراد در دوره های کوتاه مدت، باید تصمیم های زیادی اتخاذ کنند، بنابراین وقت کافی برای بررسی وجود ندارد .
  • عوامل احساسی که بر قضاوت انسان ها اثر می گذارد .

تورش های رفتاری تاثیر گذار بر تصمیم های سرمایه گذاران عقلایی یا به عبارت بهتر سرمایه گذاران نرمال را می توان به دو دسته طبقه بندی نموئد:  تورش های شناختی   و تورش های احساسی  . تورش های شناختی چون در  ؛ دسترس بودن  از اشتباه در شیوه استدلال سرمایه گذاران نشات می گیرد که با کسب اطلاعات می توان در جهت بهبود تصمیم گیری ها و کاهش خطای آن ها گام برداشت؛ لیکن تورش های احسای همچون زیان گریزی   ریشه در نگرش و احساسات ناگهانی افراد داشته و تصحیح آن ها به آسانی ممکن نمی باشد .معمولا برای طبقه بندی تورش های رفتاری از رده بندی مشخصی استفاده نمی شود‌، در اینجا تک تک تورش ها را به صورت جدا از یکدیگر بررسی می کنیم.

واکنش کمتر از حد

جگادیش و تیتمن،  نخستین کسانی بودند که فرضیه واکنش کمتر از حد مورد انتظار سرمایه گذاران در بازارهای اوراق بهادار را مطرح نمودند. آن ها با استفاده از یک نمونه گسترده از شرکت های پذیرفته شده در بازارهای بورس نیویورک و بورس اوراق بهادار آمریکا نشان دادند که سرمایه گذاران واکنشی کمتر از حد انتظار داشته اند . راهبرد مومنتوم که بر اساس فرضیه واکنش کمتر از حد سرمایه گذاران معرفی شده است، بیان می کند سرمایه گذاران بنا به دلایلی قیمت های اوراق بهادار را بر اثر واکنش کمتر از حد مورد انتظار نسبت به اطلاعات جدید به طور صحیحی تعیین نمی کنند و می توان در دوره های میان مدت ؛ ‌حداکثر تا یک سال   از طریق خرید و یا نگهداری سهام برنده و فروش سهام بازنده به بازده با اهمیتی دست یافت. لازم به توضیح است که برای ارزیابی واکنش کمتر از حد مورد انتظار سرمایه گذاران وجود همبستگی سریالی مثبت در بازده سهام شرط لازم، ولی کافی نیست .

 نماگری یا نماینده بودن

این تورش رفتاری بیانگر حالتی است که افراد معمولا برای درک بهتر معانی و مفاهیم، موضوعات و تفکرات خود را طبقه بندی می نمایند. زمانی که افراد با پدیده جدیدی مواجه می شوند و این پدیده با طبقه بندی پیشین آن ها همخوانی ندارد، برآنند که به هر طریق ممکن این پدیده را با طبقه بندی مورد نظر خود تطبیق دهند. همچنین اصولا افراد تمایل دارند که شانس ها و احتمالات را به گونه ای منطبق با ایده ها و ادراکات قبلی خود تصور کنند. گاهی اوقات موارد قیاس پذیری وجود دارد که با طبقه بندی مورد نظر اختلاف زیادی دارد؛ در این موارد استفاده از طبقه بندی گمراه کننده می باشد و درک درستی از پدیده تحت بررسی به تحلیل گر ارائه نمی کند .  دو تعبیر از نماگری در مورد سرمایه گذاران مصداق دارد:

قصور پایه گزینی که در این مورد سرمایه گذاران در تلاشند، موفقیت آمیز بودن یک استراتژی را از طریق قرار دادن در یک جدول طبقه بندی آشنا و قابل درک تعیین نمایند. به عنوان مثال سهام شرکت الف را در گروه رشدی قرار می دهد و بدین ترتیب ریسک و بازدهی سهم را با توجه به مولفه های این طبقه بندی توجیه می کند.

قصور اندازه نمونه بیانگر حالتی است که سرمایه گذاران هنگام قضاوت و ارزیابی در مورد احتمال وقوع یک پیامد خاص در زمینه سرمایه گذاری غالبا در توجه به اندازه نمونه کوتاهی می کنند و به گونه ای نادرست فرض می کنند که نمونه کوچک معرف کل جامعه است. هنگامی که افراد یک پدیده غیر منتظره در یک سری داده را خوب درک نمی کنند، به سرعت و با تکیه به داده های اندک در دسترس مفروضاتی را در مورد آن پدیده خلق می کنند. یکی دیگر از مصادیق قصور اندازه نمونه مربوط به بررسی سوابق تحلیل گران اوراق بهادار است، که اگر یک تحلیل گر در گذشته چنین پیش بینی موفقیت آمیزی داشته باشد با همین مقدار کم نمونه معمولا فرض می شوند که پیش بینی وی همیشه از صحت لازم برخوردار است و بالعکس .

 اتکا (‌لنگر اندازی )

   این تورش رفتاری بیانگر حالتی است که سرمایه گذاران برای تخمین یک متغیر یا هر پدیده دیگر معمولا یک رقم اولیه و یا شاخصی را بر اساس شرایط گذشته در ذهن دارند و شرایط جدید را سعی می کنند با آن بسنجند و اگر این انحراف مثبت باشد اقدام به خرید و اگر انحراف منفی باشد اقدام به فروش سهام می نمایند، این تعدیل معمولا ناقص بوده و نتیجه آن رفتار سوگیرانه است. به طور کلی سرمایه گذاران برای پاسخگویی به این سوال که آیا بازار سهام قیمت سهم را زیر ارزش ذاتی و یا بالاتر از آن براود نموده است به نقاط اتکا توجه دارند. سرمایه گذاران عقلایی با اطلاعات جدید بدون جهت گیری برخورد می کنند و به نقاط اتکا توجه ندارند، اما سرمایه گذارانی که دارای این سوگیری رفتاری می باشند بر روی این سوگیری تاکید می کنند و به آمار و احتمالات واقعی توجه ندارند. به طور کلی هرگاه انسان به یک حقیقت یا رقمی که منطقا و به لحاظ آماری نباید یک نقطه مهم در تصمیم گیری به حساب آید، دلبستگی پیدا کند در معرض تورش رفتاری اتکا و یا لنگراندازی قرار می گیرد.  مهمترین تحقیق در این زمینه توسط نورث کرفت   و نالی ،  تحت عنوان : خبرگان، آماتورها و املاک و مستغلات: اتکا و تعدیل چشم انداز بر روی تصمیمات قیمت گذاری دارایی  نتایج زیر را نشان می دهد:

  • سرمایه گذاران به پیش بینی های بازار که به سطوح فعلی بسیار نزدیک است تمایل بیشتری نشان می دهند.
  • سرمایه گذاران در هنگام مواجه با اطلاعات جدید یک شرکت تخمین های بسیار نزدیک به برآورد های اولیه خود انجام می دهند.
  • سرمایه گذاران تمایل دارند، میزان افزایش و یا کاهش بازده طبقه خاصی از دارایی ها را بر مبنای سطوح فعلی آن پیش بینی نمایند .

ناهماهنگی شناختی

ناهماهنگی شناختی واکنشی است که در قالب ستیز و تلاش برای سازگار نمودن تضاد ها و در نتیجه غلبه بر ناراحتی های ذهنی است و بیانگر حالتی است که وقتی افراد یا سرمایه گذاران اطلاعات جدیدی کسب می نمایند که با اطلاعات قبلی آن ها در تضاد است این رفتار را از خود بروز می دهند و زمانی رخ می دهد که فرد شناخت های متضاد را در مقابل هم قرار می دهد. فرد برای غلبه بر این شرایط اقدام به توجیهات و دلیل تراشی های دور از دسترس متوسل می شود تا از این طریق، ادراک ها و شناخت های خود را هماهنگ و ثبات روانی خود را حفظ نمایند.

     ناهماهنگی شناختی دارای دو جنبه می باشد:

  • ادراک گزینشی  : افرادی که از این ویژگی برخوردارند فقط اطلاعاتی را مورد توجه قرار می دهند که از روش پیش انتخاب شده آن ها تبعیت می کند، که این امر دیدگاهی ناقض در مورد واقعیت ایجاد می نماید.
  • تصمیم گیری گزینشی  : این پدیده زمانی به وقوع
    می پیوندد که میزان وابستگی فرد به روشی خاص در تصمیم گیری زیاد است. حتی توجیهاتی را فراهم می سازد که فرد را به روشی خاص دلبسته می کند حتی اگر به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نباشد .

رفتارهایی که از ناهماهنگی شناختی نشات می گیرند و موجب زیان می شوند شامل موارد زیر می باشند.

  • ناهماهنگی شناختی محرکی برای سرمایه گذاران است که اوراق بهادار زیان ده خود را منطقا باید بفروشند نگهداری می کنند، چراکه تمایل دارند از یک ناراحتی ذهنی ناشی از پذیرفتن تصمیم نادرست اجتناب ورزند.
  • ناهماهنگی شناختی موجب می شود که افراد به سرمایه گذاری های زیان ده خود ادامه دهند، فقط با این هدف که تصمیم قبلی خود را توجیه نمایند.
  • ناهماهنگی شناختی موجب می شود که سرمایه گذاران تصور کنند شرایط جدید با شرایط گذشته تفاوت دارد.
  • افراد از بکارگیری اطلاعاتی که با تصمیمات قبلی آن ها در تضاد است خودداری می کنند.

سرمایه گذارانی که بتوانند این سوگیری رفتاری را شناسایی نمایند، می توانند سرمایه گذاری های بهتری داشته باشند. سه واکنش نسبت به ناهماهنگی شناختی وجود دارد که باید از آن ها اجتناب شود که شامل:

  1. تعدیل اقدامات
  2. تعدیل باوردها
  3. تعدیل ادراک موجود از اقدامات مربوط می باشد.

در دسترس بودن

 این جهت گیری رفتاری شامل قواعد سرانگشتی و یا میان بر ذهنی  است که موجب می شود افراد احتمال وقوع یک پیامد را بر اساس میزان شیوع و یا رواج آن در زندگی و تجربیات خود تخمین بزنند و احتمالات پیچیده را به سادگی انجام دهند. قاعده سرانگشتی موجب می شود که افراد بر اساس اطلاعات در دسترس خود تصمیم گیری کنند و به اطلاعات واقعی به طور کامل توجهی نداشته باشند. افراد احتمال وقوع رویدادهای معینی را بر اساس درجه سهولت یادآوری و یا مثال هایی از رویدادهای قابل قیاس که می توان آن ها را در ذهن جستجو نمود، برآورد می کنند . این سوگیری رفتاری را می توان در چهار طبقه دسته بندی نمودکه شامل موارد زیر می باشد.

  • قابلیت بازیابی: ایده هایی که آسان تر بازیابی می شوند.
  • طبقه بندی: ‌افراد اطلاعاتی را که با مرجع معینی سازگار و هماهنگ است طبقه بندی می نمایند.
  • طیف محدود تجربیات: در مواقعی که افراد چارچوب بسیار محدودی از تجربیات را دارند و بر مبنای آن درصدد تخمین شرایطی هستند این جهت گیری رفتاری اتفاق می افتد.
  • هم آوایی:‌ موقعیت های خاص هر فرد می تواند بر قضاوت و ارزیابی او تاثیر بگذارد .افراد غالبا سرمایه گذاری هایی را انتخاب می نمایند که شخصیت آن ها را بازآوایی کرده و یا سرمایه گذاری هایی را هدف قرار می دهند که ویژگی های آن با رفتار فرد مرتبط باشد.

تمرکز بر نتایج بلند مدت و پیگیری روند ها یکی از راه حل های پیشگیری از این جهت گیری رفتاری
می باشد. به طور طبیعی انسان دارای تمایل ذهنی در جهت تاکید بیش از حد بر رویدادهای قابل توجیه اخیر است و قاعده کلی ؛ هیچ چیزی به آنچه که به نظر می رسد خوب یا بد نیست؛ مد نظر سرمایه گذاران باشد. همچنین باید به این موضوع توجه داشت که افراد عموما تحت تاثیر وقایع اخیر هستند. به طور مثال هنگامی که افراد یک صحنه تصادف را می بینند معمولا در آن سفر خود با احتیاط بیشتر رانندگی می کنند .

 محافظه کاری یا دیرپذیری

 محافظه کاری موجب می شود افراد برای تخمین های اولیه، بیش از اندازه اهمیت قائل شوند. در نتیجه نمی توانند به عنوان یک فرد منطقی در مواجهه با مدارک و شواهد جدید از خود عکس العمل نشان دهند. یک استدلال برای دیرپذیری این است که پردازش اطلاعات جدید و به روز نمودن عقاید و نظرات از نظر شناختی هزینه بر است. این جهت گیری رفتاری می توانند از بعضی جنبه ها در تضاد با جهت گیری نماینده بودن باشد، که در آن افراد به اطلاعات جدید عکس العمل افراط آمیز نشان می دهند. سرمایه گذاران غالبا بیشتر از آنکه داده های جدید و پیامد های نوظهور را توصیف نمایند، به پیامدهای حاصل از پیش بینی خود توجه می کنند. این پدیده رفتاری موجب می شود که سرمایه گذاران به یک نظر یا پیش بینی بیش از اندازه داشته باشند و هنگام روبرو شدن با اطلاعات جدید، رفتاری غیر عقلایی از خود بروز دهند. این جهت گیری رفتاری با دشواری پردازش اطلاعات جدید در ارتباط است. از آنجا که افراد هنگام رو برو شدن با داده های پیچیده دچار فشار ذهنی می شوند، بنابراین یک گزینه ساده این است که به عقیده قبلی خود متوسل شوند.

توان پنداری

  این سوگیری رفتاری موجب می شود که سرمایه گذاران بیش از آنچه که لازم است معامله می کنند، چرا که اعتقاد دارند می توانند کنترل پیامدهای سرمایه گذاری خود را در دست بگیرند ولی در نهایت به دلیل معاملات زیاد و اشتباه بازده کسب شده آن ها کاهش می یابد. این تورش رفتاری همچنین باعث می شود که سرمایه گذاران پرتفوی متنوعی نداشته باشند و بر روی چند سهام مشخص تمرکز داشته باشند و به سمت شرکت هایی جذب می شوند که احساس می کنند می توانند بر آن ها کنترل داشته باشند. به طور کلی می توان این سوگیری را اینگونه تعریف نمود: انتظار موفقیت شخصی که احتمال وقوع آن به طور نامناسبی بالاتر از احتمال عینی و موجه آن است.

واکنش بیش از حد

 این تورش رفتاری بیانگر حالتی است که سرمایه گذاران به عملکرد گذشته شرکت ها عکس العمل بیش از اندازه نشان می دهند و سهام با عملکرد گذشته خوب را بالاتر از ارزش ذاتی شان و سهام های با عملکرد مالی گذشته ضعیف را پایین تر از ارزش ذاتی قیمت گذاری می نمایند. بعد از گذشت مدتی سرمایه گذاران تشخیص می دهند که انتظارات قبلی آن ها صحیح نبوده و قیمت سهام به ارزش ذاتی خود بر می  گردد.

خوش بینانه نگری

 این تورش رفتاری بیانگر حالتی است که سرمایه گذاران تمایل دارند در مورد بازارها، اقتصاد و پتانسیل های عملکرد مطلوب سرمایه گذاری های خود، بیش از اندازه خوش بین باشند. بسیاری از سرمایه گذاران بیش از حد خوش بین معتقدند که سرمایه گذاری های نامطلوب برای آن ها اتفاق نخواهد افتاد و این موضوع تنها دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد. کانمن این تورش رفتاری را بدین صورت تعریف می کند:   گرایش سرمایه گذاران به اتخاذ یک نگرش درونی به جای یک نگرش بیرونی که غالبا برای تصمیمات مالی مناسب تر است . نگرش درونی نگرشی است که بر موقعیت فعلی تمرکز می نماید و منعکس کننده مشغلات افراد است و نگرش بیرونی بیانگر بی طرفانه موقعیت فعلی را در بستر نتایج حاصل از موقعیت های مرتبط گذشته ارزیابی می نماید.      سرمایه گذاران باید بعد نامطلوب ریسک را خصوصا هنگامی که مقادیر قابل ملاحظه ای از منابع در معرض ریسک هستند را بررسی نمایند. این امر نیازمند آن است که بین خوش بینانه نگری و واقع بینانه نگری تعادلی برقرار شود. نگرش های درونی می تواند ایده های بالقوه موفقیت آمیزی را در زمینه سرمایه گذاری ایجاد نماید. اما این پیش بینی های حاصل از نگرش بیرونی هستند که باید نهایتا تعیین کنند که یک سرمایه گذاری باید انجام شود و یا خیر.

خوش بینانه نگری از نظر مالی می تواند مضر باشد، زیرا این سوگیری در سرمایه گذاران توهم بینش فردی یا برتری ایجاد می نماید. دیده شده است که افراد تا اندازه ای باور دارند می توانند اوراق بهادار زیر قیمت در بازار پیدا کنند. در حالی که واقعا احتمال پیدا نمودن این اوراق بسیار کم است. این تورش رفتاری می تواند با تورش وابستگی بومی  ؛ ‌گرایش به سرمایه گذاری در محل زندگی خود  همبستگی داشته باشد چرا که افراد به چشم اندازهای پیرامون خود بیش از حد خوش بین اند. به عنوان مثال صندوق های بازنشستگی که توسط شرکت ها ایجاد می شوند معمولا بخش اعظم پرتفوی خود را به سهام شرکت مادر تخصیص می دهند. فرضیه خوش بینانه نگری برای اولین بار توسط شیلر  ، فومیکوکان یا  و یاشیرو تسوتسویی   مطرح گردید.

حسابداری ذهنی

 این تورش رفتاری می تواند موجب تصور افراد کنند که سرمایه گذاری های آن ها طبقات و یا حساب های مجزایی را اشغال می کند. اصلی ترین این مشکلات، قرار دادن دارایی های سرمایه گذاری شده در طبقات مجزا بر اساس نوع دارایی و بدون در نظر گرفتن همبستگی های بالقوه موجود بین سرمایه گذاری های جای گرفته در طبقات مختلف است. تالر این تورش رفتاری را بدین صورت تعریف می نماید: تمایل افراد به کد گذاری، طبقه بندی و ارزیابی پیامدهای اقتصادی از طریق گروه بندی امتیازات آن ها در مجموعه ای از حساب های ذهنی . این سوگیری رفتاری افراد را وا می دارد با پول های متفاوت بر اساس مکانی که این مقادیر از نظر ذهنی طبقه بندی شده اند، مثلا: راه بدست آوردن این مبالغ و یا ماهیت مورد استفاده این پول رفتارهای غیر عقلایی از خود بروز دهند. به عنوان مثال فردی ممکن است با نرخ بهره بالایی برای خرید اقلام مصرفی قرض نماید و در همان زمان با نرخ بهره پایین تری برای هزینه های تحصیلی دانشگاهی فرزند خویش پس انداز نماید .

پذیرش حسابداری ذهنی، برای آرایش دوباره پرتفوی آثار ضمنی به دنبال دارد که در آن سرمایه گذاران ممکن است تمایل کمتری به فروش سرمایه گذاری های زیان ده به علت آن که حساب شان زیان نشان می دهد، داشته باشند. جنبه دیگری از حسابداری ذهنی مرتبط با مشاهداتی است که طی آن افراد در نگرش خویش به ریسک بین حساب های ذهنی شان حرکت می کنند. سرمایه گذاران ممکن است در حساب های محافظه کارانه خویش ریسک گریز بوده و در حساب های سفته بازانه خویش ریسک پذیر باشند.  قالب بندی ثروت به حساب های ذهنی جداگانه اشکالاتی به دنبال دارد که به وسیله مارکوئیتز مورد اشاره واقع شده است، که کوواریانس بین حساب ها نادیده گرفته می شود و پرتفوی های سرمایه گذاری پایین تر از مرز کارا قرار می گیرند. این قالب بندی ممکن است به وسیله خود کنترلی ناقص سرمایه گذار قابل توضیح باشد. همان گونه که به وسیله تالر و شفرین ، مطرح شده است، سرمایه گذاران در معرض وسوسه بوده و آن ها به دنبال ابزارهایی برای بهبود خود کنترلی هستند. با تفکیک سازی ذهنی منابع مالی خویش به سرمایه و منابع موجود برای هزینه نمودن سرمایه گذاران می توانند تمایل خویش به بیش مصرفی را کنترل نمایند .

سوگیری حسابداری ذهنی می تواند سرمایه گذاران را به مسیری هدایت نماید که بطور غیر عقلایی بین بازده های حاصل از سود نقدی و بازده های حاصل از منفعت سرمایه تمایز قایل شوند. افراد غالبا نیاز به حفظ اصل سرمایه را احساس می کنند و ترجیح می دهند که سود آن را مصرف نمایند. این تورش رفتاری همچنین می تواند موجب شود که سرمایه گذاران در فروش سرمایه گذاری هایی که زمانی منفعت قابل ملاحظه ای ایجاد نموده ولی بعدا با کاهش قیمت مواجه شده است تردید نمایند. راه کارهایی که در ادامه به آن ها پرداخته می شود می تواند از بروز این سوگیری رفتاری پیشگیری نماید. بهترین راه برای جلوگیری از این امر که حساب داری ذهنی بازدهی کل را کاهش دهد توجه به بازدهی کل است که این بازدهی اولویت اصلی و اول در تخصیص هر گونه دارایی می باشد. همچنین باید به این امر توجه داشت که سرمایه گذاری ها یا مصارفی که به طور جداگانه در ذهن به آن ها پرداخته می شود می توانند با یکدیگر همبستگی داشته باشند و باید به این همبستگی توجه نمود. یکی دیگر از راهکارهای بروز این تورش رفتاری توجه به این موضوع است که سرمایه گذاران باید به طور عقلایی دریابند که چشم انداز امروز نسبت به گذشته مهمتر است .

تایید و تصدیق

 این تورش رفتاری بیانگر حالتی است که افراد معمولا پدیده هایی را قبول می کنند که موید باورهای آن ها باشد و در مقابل آن چه که در تضاد با نظرات آن ها باشد از پذیرش آن سرباز می زنند. این تورش رفتاری در توانایی افراد در متقاعد نمودن خودشان برای باور کردن هر آنچه را که دوست دارند نیز تعریف می شود. به عبارت دیگر افراد بر رویدادهایی که نتایج دلخواه آنان را تحکیم می کند بیش از حد تمرکز دارند و با آنچه که در تضاد است کمتر بها می دهند .

ابهام گریزی

  سرمایه گذاران در موقعیت های مبهم معمولا دچار تردید می شوند و گرایشی به پذیرش ریسک از خود نشان نمی دهند به این حالت رفتاری ابهام گریزی می گویند. به عبارت دیگر می توان گفت سرمایه گذاران از شرایط نامعلوم بیشتر از شرایط ریسکی گریزانند و این تورش رفتاری می تواند پیامدهای زیر را به دنبال داشته باشد :

  • سرمایه گذاران را به بورس های داخلی محدود می سازد چرا که شاخص بورس هرکشور برای سرمایه گذاران آن کشور آشناتر است.
  • ممکن است موجب شود سرمایه گذاران بازده بیشتر را در قبال ریسک های مشاهده شده سرمایه گذاری در دارایی های خاصی طلب نماید.
  • این تورش رفتاری می تواند موجب بروز این اعتقاد در سرمایه گذاران شود که سهام شرکت هایی که در آن ها کار می کنند در مقایسه با سهام سایر شرکت ها مطمئن تر و کم خطرتر هستند.

 پاسکال منوت؛  نشان داد که اگر سرمایه گذاران در مورد بازده یک سهم با ابهام مواجه باشند صرف ریسک بیشتری را در پاسخ به جبران ابهام موجود در توزیع احتمالی که در ذهن خود تجسم کرده اند، طلب می کنند .

 داشته بیش نگری

 افرادی که در معرض این سوگیری رفتاری هستند زمانی که از حقوق مالکیت یک دارایی برخوردارند ارزش بیشتری برای آن در مقایسه با زمانی که آن دارایی تحت تملک آن ها نیست دارند. به عبارت دیگر حداقل قیمت های پیشنهادی فروش افراد بیشتر از حداکثر قیمت های خریدی است که آن ها حاضرند بابت همان کالا بپردازند. در واقع مالکیت یک دارایی آن را از نوعی ارزش افزوده ذهنی برخوردار می کند و افراد وزن متفاوتی به ارزش یک دارایی ؛ ‌با توجه به آن که دارایی در تملک فرد است و یا اینکه می خواهد آن را بدست آورد. تالر این تورش رفتاری را بدین صورت تعریف می کند که اگر هزینه های از جیب رفته به عنوان زیان و هزینه های فرصت به عنوان سود تلقی شوند که از آن ها چشم پوشی شده است، افراد به هزینه های از جیب رفته وزن بیشتری می دهند. یکی از مصادیق این تورش رفتاری عدم فروش اوراق بهاداری است که افراد به ارث برده اند، بدون توجه به این موضوع که آیا نگهداری این اوراق توجیه عقلایی دارد و یا خیر. این رفتار اغلب نتیجه ترس از خیانت به نسل های گذشته است .

تئوری های اقتصادی عقلایی بیان دارند که میزان تمایل به پرداخت وجوه بابت اوراق قرضه با میزان تمایل پذیرش مبلغ جبران خدمات ؛ ‌ناشی از فروش آن  برابر است. با این وجود وقوع این حالت کمتر متحمل است چرا که افراد پس از اینکه از حقوق مالکیت قرضه برخوردار شدند احتمالا قیمت فروشی را پیشنهاد می کنند که بالاتر از قیمت های خرید اولیه است. درک ریشه های این سوگیری می تواند به شکل گیری احساسی که در برابر اشتباهات ناشی از آن فرد را محافظت نماید، کمک می کند. نخست اینکه سرمایه گذاران ممکن است اوراق بهاداری را که در حال حاضر در تملک خود دارند را نگهداری نمایند، فقط بدین دلیل که از تحمل هزینه های انجام معامله در رابطه با فروش اوراق بهادار اجتناب کنند و یا اینکه مالیات کمتری پرداخت نمایند. دوم اینکه سرمایه گذاران اوراق بهادار را به خاطر آشنایی و الفت نگهداری می کنند. اگر سرمایه گذاران به مدد تجربه از ویژگی های اوراق بهاداری که در حال حاضر در تملک آن هاست آگاه باشند، از اینکه به سمت ابزارهایی کشیده شوند که نسبتا ناشناخته به نظر می آیند اکراه دارند .

رویدادگرایی

این تورش رفتاری بیان گر حالتی است که بعد از وقوع یک پیشامد فرد ادعا می کند که توانایی لازم برای پیش بینی این رویداد را قبل از وقوع آن داشته است حتی اگر واقعا این طور نباشد. درصد پیش بینی های دقیق و درست افراد در مقایسه با وقوع واقعی پیشامدها نسبتا کم است و افراد به خاطر فرار از شرمساری و عدم پیش بینی صحیح خود، سعی در بیان این موضوع دارند که آن ها این توانایی را داشته اند قبل از وقوع پیشامد آن را پیش بینی نمایند و بدین ترتیب توانایی پیش بینی خود را بیش از آنچه که واقعا هست جلوه می دهند. این
تورش رفتاری پیامد های مضری برای سرمایه گذاران به دنبال دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود.

  • این تورش رفتاری موجب می شود که فرد تصور کند نتیجه واقعی، تنها احتمالی بوده که قبل از وقوع وجود داشته است و سایر احتمالات را کم اهمیت در نظر می گیرد.
  • این تورش رفتاری مانع آن می شود که فرد از اشتباهات خود درس بگیرد و نمی تواند توانایی های پیش بینی خود را بهبود بخشد .

     یکی از مهمترین مصادیق این تورش رفتاری مربوط به پیش بینی افراد قبل از وقوع بحران مالی و ایجاد حباب و پیش بینی افراد بعد از وقوع بحران مالی است. از آنجایی که قبل از وقوع بحران قیمت ها نجومی افزایش می یابد افراد تحریک می شوند که خرید های بیشتری داشته باشند تا بازدهی بیشتری کسب نمایند و به احتمال وقوع بحران و ترکیدن حباب توجه زیادی ندارند . ولی بعد از ترکیدن حباب و کاهش شدید قیمت ها آن ها ادعا می کنند که توانایی پیش بینی حباب قیمتی را بیش از آن چه که قبل از وقوع داشته اند جلوه می دهند .

تازه گرایی (‌توجه به رویدادهای اخیر)

     این تورش رفتاری می تواند موجب شودکه سرمایه گذاران ارزش بنیادین یک سهم یا هر دارایی مالی دیگر را کمتر مورد توجه قرار دهند و بیشتر به آخرین نوسانات بازار توجه می کنند. به عنوان مثال قبل از وقوع بحران مالی اخیر که از سال 2008 آغاز گردید هیچ کس به حباب قیمتی آن طوریکه باید مورد توجه قرار می گرفت توجه نمی کرد و تقریبا همه به روند افزایش چشمگیر قیمت های چشم دوخته بودند، که بعد از ترکیدن حباب و برگشتن قیمت ها بسیاری از سهام داران ضرر و زیان های هنگفتی را تجربه نمودند . این تورش رفتاری همانند بعضی دیگر از رفتارهای زیان بار در بازار مالی می تواند ، کاهش تنوع در پرتفوی و توجه بیش از حد به یک سهم را به دنبال داشته باشد. موضوع توجه بیش از حد به رویدادهای اخیر حتی در ارزیابی عملکرد مدیران سرمایه گذاری نیز تاثیر دارد. افراد برای ارزیابی عملکرد رفتار مدیران معمولا به آخرین عملکرد بیشتر از سایر عملکردها توجه دارند .

پشیمان گریزی

     تاسف و ندامت موجب می شود که افراد تصمیمات گذشته خود را به چالش کشیده و عقاید خود را زیر سوال ببرند و از انجام اقدامات قاطعانه پرهیز کنند. اساسا این تورش رفتاری برای پیشگیری از رنج و عذاب تصمیمات ضعیف است. یکی از نتایج این تورش رفتاری این است که سرمایه گذاران برای عدم شناسایی زیان حاضرند تا مدت ها یک سهم زیان ده را در پرتفوی خود نگهداری نمایند ولی زیان مربوطه را شناسایی نکنند. آن روی سکه این مثال وجود جسارت و شهامت لازم برای وارد شدن به یک سهم یا بازار زیان ده است،‌ چرا که افراد تصور می کنند در صورت وارد شدن به سهم زیان ده، سهم مورد نظر همچنان زیان ده باشد؛ غافل از اینکه روزی روند زیان معکوس و به سود تبدیل می شود و همچنان استراتژی منفعلانه را انتخاب می کنند. و یا اینکه از فروش سهامی که رشد قیمتی خود را تجربه کرده است طفره می روند چرا که امید دارند قیمت سهم بالاتر رود و برای از دست دادن این سود اظهار ندامت و پشیمانی می کنند .

پشیمان گریزی موجب می شود سرمایه گذاران رنج و ناراحتی تاسفی را که از تحقق یک زیان یا از دست دادن سود نشات می گیرد را پیش بینی کرده و از آن هراس داشته باشند. بسیاری از افرادی که در گذشته متحمل زیان شده اند از گرفتن تصمیمات جسورانه در مورد سرمایه گذاری های جدید پرهیز می کنند و تنها موقعیت های کم ریسک را انتخاب می کنند، که این رفتار می تواند به کسب بازدهی کمتر از متوسط در بلند مدت منجر شود. پشیمان گریزی می تواند رفتار گله ای یا توده وار را نیز به همراه داشته باشد چرا که افراد تصور می کنند اگر نوسانات سهم در راستای انتظارات آن ها نباشد، این پدیده جمع کثیری از سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار می دهد و بدین جهت احتمالا اظهار پشیمانی کمتری داشته باشند. افرادی که معمولا دارای این تورش رفتاری اند سعی می کنند که از ناراحتی و تشویش ناشی از دو اشتباه اجتناب کنند:

  • خطای اقدام : زمانی رخ می دهد که فرد اقدام نامناسبی را انجام می دهد که نباید انجام بدهد
  • خطای غفلت : مربوط به زمانی است که افراد به فرصت های سرمایه گذاری توجه کافی را ندارند که به نظر می رسد موضوع اول در مورد افراد ندامت و پشیمانی بیشتری را به دنبال داشته باشد. در تئوری پشیمانی فرض می شود که افراد عقلایی اند ولی تصمیمات خود را هم بر مبنای بازده مورد انتظار و هم پشیمانی مورد انتظار شکل می دهند.

دگرگون گریزی

 این تورش رفتاری یک نوع سوگیری احساسی است که افراد را ترغیب می کند تا سناریوهای مختلف را به گونه ای تحلیل نمایند که بیشترین احتمال مربوط به تایید وضع موجود باشد. همان طور که تقریبا همه می دانیم اولین قانون نیوتن در حرکت شناسی موضوع اینرسی یا تمایل به حفظ حالت قبلی می باشد، این تورش رفتاری با این موضوع همخوانی دارد. به عبارت دیگر شخص نسبت به خارج شدن از حالتی که به عنوان وضع موجود شناخته می شود اکراه دارد .

 زیان گریزی

شواهد تجربی نشان می دهد که دردناکی ضرر و زیان دوبرابر لذت همان سود و منفعت می باشد و این بحث می تواند به روشن شدن این نکته کمک کند که چرا افرادی به شرکت در شرط بندی ها بیشتر تمایل دارند. در واقع آنان می خواهند از دردناکی حس ضرر و زیان خود بکاهد .به همین طریق سرمایه گذارانی که در خرید بعضی از سهام یا اوراق بهادار دیگر ضرر کرده اند به امید برگشت قیمت ها ریسک بیشتری کرده و سهامشان را نگهداری می کنند که در واقع نشان دهنده ریسک پذیری آن ها است. در واقع زیان گریزی به این حقیقت اشاره دارد که افراد نسبت به کاهش ثروتشان حساس اند و این حساسیت بیشتر از افزایش ثروت می باشد .

بر طبق تئوری مطلوبیت مورد انتظار افرادبه طور کلی ریسک گریزند و شکل تابع مطلوبیت آن ها مقعر است ولی کانمن و توریسکی مطابق با نمودار بالا نشان دادند، هنگامی که ثروت افراد کاهش می یابد آن ها ریسک پذیر می شوند و شکل تابع مطلوبیت آن ها محدب می شود .این پدیده می تواند منجر به حالتی برای سرمایه گذاران شود که به قول استتمن و شفرین؛ کسانی که سهام خوب خریداری کرده اند و مقداری سود برده اند آن را سریع به فروش می رسانند و کسانی که پس از خرید سهام ثروتشان کاهش یافته، سهام مورد نظر را برای مدت بیشتری نگهداری می کنند که از تحت عنوان اثر تمایلاتی یاد می شود .زیان گریزی معمولا عکس آن چه را که سرمایه گذاران انتظار دارند محقق می کند. چرا که ریسک افزایش می یابد و متناسب با آن بازدهی افزایش نمی یابد و همان طور که همه می دانیم سرمایه گذاران باید ریسک بیشتری تقبل نمایند تا بازدهی بیشتری کسب نمایند نه اینکه زیان خود را کاهش دهند .

منبع

الهی،نسرین(1393)، تاثیر تبادل اطلاعات و تورش های رفتاری در توضیح رفتار توده ای،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت مالی، مؤسسه آموزش عالی کار

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0