تبیین رفتارهای پرخطر

آمادگی زیستی

برای سالهای متمادی تلاش های انسان برای درک علل رفتارهای ضد اجتماعی تحت تاثیر این دیدگاه قرار داشت که نوجوانان مشکل دار متولد می شوند به عنوان مثال گدارد، که از روان شناسان امریکایی، سالها تلاش کرد تا نشان دهد که بزهکاری از هوش پایین ناشی می شود. به نظر گدارد، کودک به علت داشتن قضاوت و استدلال ضعیف از زمان تولد به سوی جرم و جنایت تمایل دارد. هوتون،  معتقد بود بزهکاران ویژگی هایی دارند که دیگران آن ها را شاید کمتر دارند پیشانی دراز و باریک، گوشش های بزرگ و برجسته، آرواره های و استخوان های گونه بزرگ، لبهای نازک، برتری دست چپ، پوست چین خورده و مودار، لوچی چش، اما تحقیقات معاصر درزمینه عوامل زیست شناختی معمولا بر همبسته های رفتار ضد اجتماعی متمرکز شده اند و بر فرضیه ها و نظریات پیشنهاد شده به وسیله گدارد و هوکون ا عتقادی ندارند .

در تحقیق که  توسط سانتستین، انجام شده بر ارتباط بین رشد مغز نوجوانان و رفتارهای پر خطر اشاره شده است. فرضیه ای است تحت عنوان رویکرد عصب شناختی اجتماعی پیشنهاد کرده است که بر پایه تمایز بین سیستم مغزی استوار است. ادعای کلیدی این است که در زمان بلوغ، نوجوانان پاداش های بزرگتر وبالاتر از همه را جستجو می کنند چون تغییرات در سیستم دو پامینرژیک اتفاق می افتد. که ما آن را به عنوان ،سیستم یک می شناسیم. این سیستم، سیستم اجتماعی هیجانی، شامل بادامه، هسته های آکومینز، کرتکس پیش پیشانی میانی، کرتکس گیجگاهی فوقانی، و بخش های دیگر مغز که با قضاوت های جذابیت مرتبط می شوند. باز شناسی محرک آشکار , مثل صورتها  و بخش های دیگر پردازش اجتماعی همگام با رشد نوجوانان، سیستم کنترل شناختی ،سیستم  دو بهبود می یابد، به طوری که مردم می توانند به خود تنظیمی بهتر اقدام کنند.

اشتینبرگ،  به عنوان بخشی از شواهد حمایت کننده استنباط عمومی خود، پیشنهاد می کند که اگر تغییرات در آکسی توسین عصبی کودکان با دوره بلوغ نوجوانان مقایسه شوند، نوجوانان به طور فزاینده ای مسئول محرک هیجانی واجتماعی خواهند شد. نمرات مردم در مقیاس هایی مانند ترجیح خطر وهیجان خواهی از ده سالگی تا میانه نوجوانی افزایش می یابد و بعدا کاهش می یابد. نمره ها در زمان نوجوانی به طور سریع افزایش می یابند. در حالیکه نمره ها در کنترل تکانه به طور آهسته افزایش می یابند اشتینبرگ، همچنین بر این حقیقت مهم تاکید می کند که خطر جویی نوجوان احتمالا در گروه ها اتفاق می افتد. توضیح عصب شناختی این پدیده آن است که همسالان چرخه عصبی خاصی را فعال می کنند که شامل فرایند پاداش می شود واین فعالیت هیجان خواهی را افزایش می دهد. همانطور که مردم پیرتر می شوند، ریسک پذیری کاهش می یابد، یک دلیل ممکن است این باشد که تغییرات بیشتر در سیستم دوپامینرژیک ممکن است منجر به احتیاط بیشتر شود.

دلیل دیگر از نظر اشتنینبرگ ،توسعه شناخت سطح بالاتر، شامل پیش پیشانی جانبی و قشرهای تداعی آهیانه ای است همان گونه که نوجوانان جوان می شوند، سیستم کنترل شناختی رشد می کند ارتباطات مغزی و هماهنگی بین شناخت عاطفه را افزایش می دهد. و تغییرات رشدی ممکن است پاداش جویی را کاهش دهد مقاومت در برابر تاثیر همسالان را می توان با این روش توضیح داد. چنین مقاومتی در دیدگاه اشتینبرگ با کنترل شناختی رفتار ریسک پذیری تکانشی حاصل می شود. از دیدگاه، برنامه های آموزشی اغلب تاثیر خیلی کمی در کاهش ریسک پذیری نوجوانان دارد، زیرا مشکل این نیست که آنها چه می دانند بلکه این است که که آنها چه می کنند. در واقع نوجوانان اغلب خیلی  می دانند آنها اطلاعات مناسبی درباره خطرهای مربوطه دارند. آنها بی پروا عمل می کنند نه به خاطر این که آنها بیمار گونه رشد یافته اند، بلکه به خاطر این که سرعت رشد سیستم دوپامینرژیک آنها بیشتر از سیستم کنترل شناختی شان است. در دیدگاه اشتینبرگ ، افزایش خطر جویی در نوجوانان احتمالاً عادی است، توسط عوامل زیست شناختی برانگیخته می شود، و تا حدودی اجتناب ناپذیر ا ست واز تغییرات رشدی دوره بلوغ جلوگیری کرد .

دیدگاه های اجتماعی, فرهنگی رفتارهای پر خطر

مطالعات طولی نشان داده اند که نوجوانانی که قبلا در دوره کودکی مشکلات رفتاری زیادی داشته اند، درگیر مشکلات رفتاری شدید می شوند فارینگتون و وست  و پاترسون و همکاران ، این نوجوانان را به عنوان افرادی که از خانواده هایی آمده اند که والدین خشن و مسامحه کار و حتی در مواردی والدین بد زبان داشته اند، توصیف کرده اند. این نوجوانان احتمالا تا هشت سالگی پرخاشگر و خشن بودن را یاد می گیرند. بی ثباتی زندگی زندگی زناشویی نیز قسمتی ازتاریخچه این نوجوانان را تشکیل می دهد . بیشترین پژوهش در زمینه خطر جویی نوجوانان در کشورهای غربی انجام شده است. این وضعیت متاسفانه به دلیل تاثیر عرف، فرهنگ، و جامعه در مشخصه خطر پذیری نوجوانان است. بنابراین مقایسه های فرهنگی می تواند به حذف عناصری از رفتار خطر پذیری که تحت تاثیر محیط وفرهنگ می باشند، کمک کند، برای مثال، الکل و مواد به طور یکسان در همه فرهنگ ها در دسترس نیستند.

موتور سواری یا رانندگی با سرعت بالا یک منبع خطر برای افراد جوانی که قادر به وسیله نقلیه نیستند، محسوب نمی شود، گپ زدن با غریبه ها ودر اتاق های گفتگو ، چت روم ها, یک دهه قبل وجود نداشت، پرخوری یک حق انتخاب در کشورهای جهان سوم نیست واعمال جنسی ناسالم در بین افراد جوان در کشورهایی که آنها به ندرت می توانند شریک جنسی بالقوه را به تنهایی ملاقات کنند، معمول نیست . به عبارت دیگر، در کشورهای خاص برای افراد جوانی که با نوجوانانی غربی ناآشنا هستند خطرهایی وجود دارد. مثل خواندن مجله های خاص، کارهای خطرناک انجام دادن، شرایط نامنظم، نوشیدن آب کثیف، سفر در سقف یک قطار، یا عدم موفقیت یا ازواج سنتی. تفاوت های فرهنگی را در نوع رفتارهای پر خطر امری قابل انتظار است آنچه از دیدگاه رشدی جالب توجه است، درک دلایل تفاوت های موجود د ررفتارهای پر خطر در میان جوانان کشورهای مختلف است. این موضوع می تواند به ما کمک کند که این مساله روشن کنیم آیا خطر پذیری یا حداقل بعضی  شکل های آن، یک تکلیف رشدی جهانی در جریان انتقال به دوره جوانی است یا نتیجه شرایط فرهنگی خاص .

منبع

نقاش،فرشاد(1394)، نقش تاب آوری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0