تاریخچه پزشکی و تشخیص ام اس

تاریخچه پزشکی ام اس

عصب شناس فرانسوی، ژان مارتین شارکو؛ اولین فردی بود که در سال ۱۸۶۸ به تصلب؛ عصبی متعدد به عنوان یک بیماری مجزا پی برد. . شارکو به مدد گزارش‌های پیشین و با اضافه کرد.مشاهدات آسیب شناختی و بالینی خود نام این بیماری را    sclerose en plaques  گذاشت. علائم سه گانه این بیماری که اکنون به نام سه گانه شارکو شناخته می‌شوند عبارتند از جنبش غیر ارادی کره چشم، رعشه هدفمند، و گفتار تلگرافی ؛گفتار مقطع ، می‌باشند، اگرچه این علائم مختص بیماری ام‌اس نمی‌باشند. شارکو همچنین متوجه تغییرات شناختی در بیماران خود شد که موجب بوجود آمدن  ضعف چشمگیر حافظه  و کاهش قدرت ادراک در آنها شده بود.قبل از شارکو، رابرت کارسول که استاد انگلیسی آسیب‌شناسی بود، و ژان کروویلهر ، که استاد فرانسوی آناتومی آسیب شناختی بود، بسیاری از جزئیات بالینی این بیماری را تشریح کرده و به تصویر در آورده بودند، اما نتوانسه بودند آن را به عنوان یک بیماری مجزا تشخیص دهند. بویژه، کارسول آسیب‌هایی که شناسایی کرده بود را ؛ ضایعه ویژه ستون فقرات به همراه تحلیل بافت  نامید. در سال ۱۸۶۳ آسیب شناس سوئیسی جورج ادوارد رینفلیش، با استفاده از میکرواسکوپ متوجه شد که ضایعات التهابی در اطراف رگ‌های خونی پخش می‌شدند. در قرن ۲۰ نظریه‌هایی در خصوص علت و بیماری زایی این بیماری ارائه شد و درمان‌های موثر این بیماری در دهه ۱۹۹۰ کشف شدند.

تشخيص ام اس
با توجه به طیف گسترده ی علائم بیماری ام اس ممکن است برای ماه ها تا سال ها تشخیص داده نشود. پزشکان بویژه متخصصین مغز و اعصاب با گرفتن شرح حال دقیق و آزمایشات و معاینات فیزیکی و عصبی شامل:

  • MRI
  • آزمون الکتروفیزیولوژیک
  • تست مایع نخاعی

در مجموع، این سه تست و تست های دیگر به پزشک در تأیید ام اس کمک می کند برای تشخیص قطعی ام اس حداقل دو علامت جدا یا تغییرات در ام آر آی در طول زمان؛ و در فضا تشریحی   در حداقل دومحل جداگانه در داخل سیستم عصبی مرکزی، که می تواند توسط ام آر آی و یا آزمایش عصبی نشان داده شود؛ نیاز است.البته نظر پزشک برای رسیدن به تشخیص قطعی لازم است.جهت تشخیص این بیماری باید ثابت نمود که حد اقل دو منطقه از ماده سفید مرکزی در زمان های مختلف دچار ضایعه شده اند. در بیماران با سیر عود کننده-بهبود یابنده و نشانه های درگیری حد اقل دو منطقه از ماده سفید مرکزی تشخیص قطعی بیماری از نظر بالینی ممکن است. در بیماران دارای ضایعات متعدد در ماده سفید و فقط یک حمله بایلنی و یا بیماران دارای دو حمله بالینی و فقط یک مثانه عصبی تشخیص این بیماری داده میشود.

 توالی بیماری

 اسکلروز منتشر چهار سیر بالینی به نسبت متمایز از یکدیگر دارد:

  • سیر عود کننده ,  بهبودپذیرکه با حمله های خود محدود شونده و اختلال سامانه ی عصبی مشخص می شود و شایع ترین شکل تظاهر بالینی بیماری است. در طی روزها یا هفته ها حمله ها به صورت حاد گسترش می یابند و طی یک دوره هفته ای یا ماهیانه بهبود عملکردی پیدا می کنند و در بین دو حمله بیمار از نظر نورولوژی و علامتی در حالت پایدار می ماند.
  • سیر پیشرونده ثانویه که همانند سیر عود کننده متناوب شروع می شود ولی در سیر بیماری، یک تخریب مداوم عملکرد بروز می کند که به حمله ی حاد بیماری ربطی ندارد.
  • سیر پیشرونده ی اولیه که بدون حمله حاد بوده از همان ابتدا با کاهش مداوم عملکرد مشخص می شود. د) سیر پیشرونده عود کننده که با سیره پیشرونده شروع می شود ولی بیمار گاهی حمله هایی را تجربه می کند(۳ و٢)در یک مطالعه در ایران ٨٨٪ بیماران سیر بالینی عود کننده بهبودپذیر ٧٪ سیر پیشرونده ی اولیه ،۵٪ سیر پیشرونده ثانویه داشتند.در این مطالعه سیر پیشرونده عودکننده مشاهده نشد.

منبع

ساده میر،زهرا(1394)، رابطه بین ارزیابی میزان استرس رویدادهای زندگی وتیپ شخصیت دربیماران مبتلا به ام اس،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0