تاریخچه هوش هیجانی

محیط اجتماعی مدرسه نمونه کوچکی از نظام اجتماعی جامعه تلقی می‌گردد. روابطی که دانش‌آموزان با معلمان و همسالان خود در مدارس برقرار می‌کنند، نقش اساسی در اکتساب نگرش‌ها، باورها و ارزش‌های بنیادین اجتماعی دارد و درک دانش‌آموزان را از جامعه و محیطی که در آن قرار دارند، تحت تاثیر قرار می‌دهد. مدرسه یکی از مهمترین بافت‌های یادگیری مهارت‌های هیجانی است. آموزش هیجانی می‌تواند از طریق گستره‌ای از تلاش‌ها مانند آموزش کلاسی، فعالیت‌های فوق‌برنامه، جو و شرایط حمایتی مدرسه، و درگیر کردن دانش‌آموزان، معلمان و والدین در فعالیت‌های اجتماعی صورت گیرد. در صورتی که فرآیند اجتماعی شدن و رشد مهارت‌های هیجانی در محیط اولیه خانواده مطلوب نباشد، این امکان وجود دارد تا مدارس از طریق آموزش‌های ترمیمی به جبران این کاستی‌ها بپردازند. براین اساس بسیاری از مربیان و روانشناسان نسبت به توجه و توسعه آموزش مهارت‌های اجتماعی و هیجانی در مدارس تاکید کرده‌اند.تحوّلات عظيمي كه در حوزه‌هاي هوش و هيجان رخ داده دیدگاه‌های سنّتی را زیر سؤال برده و بر ارتباط نزدیک و درهم تنیدة هوش و هیجان تأكيد نموده است. سالوو و ماي (1990)، آشكارا بر در هم‌تنيدگي هوش و هيجان تأكيد مي‌كنند. از نظر آنها «هوش هيجاني» عمدتاً به عنوان توانايي فرد در بازنگري احساسات و هيجان‌هاي خود و ديگران، تميز قایل شدن ميان هيجان‌ها و استفاده از اطلاعات هيجان‌ها در حلّ مسئله و نظم‌بخشي رفتار تعريف مي‌شود.

بسیاری از پژوهشگران بر این فرض‌اند که بین هوش هیجانی و عملکرد موثر در تطابق با اقتضائات روزمره زندگی پیوند وجود دارد.هوش هیجانی عامل موثر و تعیین‌کننده در برآیندهای زندگی واقعی مانند موفقیت در مدرسه و تحصیل، موفقیت در شغل و روابط بین شخصی و به طور کلی در کنش‌وری سلامت. آموزش دانش‌آموزان با هدف پيشرفت آنها در زمينه تحصيلي صورت مي‌گيرد. مطالعه عوامل مؤثر بر پيشرفت تحصيلي مسأله‌اي پيچيده است، چرا كه آن يك عنصر چنبدبعدي است،‌و به گونه‌اي بسيار ضريف به رشد جسمي، اجتماعي، شناختي و عاطفي دانش‌آموز مربوط است. بسياري از پژوهشگران قبلي بر روي تأثير توانايي‌هاي ذهني و شناختي بر پيشرفت تحصيلي تأكيد مي‌كردند.

 اما به مرور زمان مشخص شد كه هر چند توانايي‌هاي ذهني و شناختي تا اندازه‌اي با پيشرفت تحصيلي رابطه دارند و تا حدود زيادي پيشرفت تحصيلي را پيش‌بيني مي‌كنند، اما تنها كليد پيش‌بيني موفقيت تحصيلي نيستند. به همين دليل محققان در سال‌هاي اخير متوجّه يكسري از عوامل غيرشناختي شده‌اند كه مي‌توانند در پيشرفت تحصيلي و به طور كلي موفقيت مؤثر باشند. اين محققان در تبيين اهميّت عوامل غيرشناختي در موفقيت به نتايج قابل ملاحظه‌اي دست يافته‌اند و نشان داده‌اند كه چنانچه اين اندازه‌هاي غيرشناختي را براي پيش‌بيني موفقيت به اندازه‌هاي هوش‌شناختي اضافه كنيم، پيش‌بيني موفقيت به طور معناداري با احتمال بيشتري امكان‌پذير مي‌شود، تا اين كه تنها از اندازه‌هاي توانايي هوش شناختي استفاده كنيم. در نظام تعليم و تربيت ما دانش‌آموزان با يك هدف آموزش مي‌بينند و آن موفقيت آنان در زمينة تحصيلي، شغلي و … است، اما معيار و ملاك موفقيت چيست؟ آيا معيار، تنها يك مغز علمي موفق است؟ در گذشته جواب اين سؤال مثبت بود، اما امروزه نظريه‌هاي زياد و جديدي ارائه شده‌اند كه اين ديدگاه را نه تنها نمي‌پذيرند، بلكه به كلي رد مي‌كنند، مثل نظريه هوش چندگانة گاردنر (1983)، نظرية هوش هيجاني بارـ آن(1988)، ماير و سالووي (1990) و گلمن (1382). پس ما مي‌توانيم بگوييم كه موفقيت به هوش شناختي صرف بستگي ندارد، بلكه به چندين نوع هوش بستگي دارد. هوش شناختي به تنهايي معيار موفقيت فرد نيست، بلكه در تبيين موفقيت علاوه بر اين هوش به هوش اجتماعي و هيجاني نيز پرداخت.

 اصطلاح هوش هیجانی در سال 1980 ، توسط دانیل گلمن، مطرح شد و بحث های بسیاری را برانگیخت هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط که پیوند دارد.  پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارتهای اجتماعی، توانایی های بین فردی، رشد روانی و توقف فرد برهیجانهای خویش و توان کنترل آن هیجان ها توصیف و تبیین هوش هیجانی غیرشناختی پرداخته اند.

 بار آن هوش هیجان ها هوش غیرشناختی، را عامل مهمی در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند آن را با سلامت عاطفی و در مجموع با سلامت روانی مرتبط می داند. بار آن را برای اولین بار در سال 1995 هوش بهر هیجانی را مطرح کرد. و در همان سال به تدوین پرسشنامه هوش هیجانیپرداخت به اعتقاد بار آن هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست، زیرا بسیاری از افراد با هوش هیجانی بالایی دارند ولی آن طور که باید در زندگی موفق نیستند. با وجود این بخش بهر اجتماعی به نحوی روز افزون در تعیین و تشخیص حدود و توانایی های ذهنی و رفتاری افراد اعم از هنجار و ناهنجار مورد استفاده قرار می گیرد. بدیهی است با توجه به اشاره مختصری که به کاستی های این مقیاس شده توقع پافشاری بر نتایج مرتبط به آن از احتیاط علمی به دور است. شایان به ذکر است که با همه تلاشهای که از سال 1995 تاکنون برای تبیین و تعریف هوش به عمل آمده، بعد عاطفی یا هیجانی آن بدان گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است. ازین تاریخ به بعد گزارش کسانی که از دیرباز در اندیشه تدوین ابزاری برای سنجش این حیطه ذهنی غیرشناختی بودند و می خواستند آن را با معیار مناسب دیگری محک بزنند و جلوه های آن را با عدد و رقم مجسم کنند و منتشر شد و در اختیار اندیشمندان، روان شناسان قرار گرفت. این که تلاش جدید تا چه اندازه روشنگر بخش دیگری از واقعیت های پیچیده ذهن آدمی است موضوعی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد.

منبع:

عباس زاده، الهام(1394)، رابطه بین هوش هیجانی، شادکامی با پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان دختر دوم متوسطه مدارس دولتی ناحیه یک شهرستان ارومیه، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0