تاریخچه مربوط به خودکشی

 درفرهنگ­های مختلف با خودکشی به صورت­های متفاوتی برخورد شده است حتی در دوره­های مختلف یک ملت این برخوردها دچار تغییرات می­شوند. برای مثال مفهوم مرگ و خودکشی در فرهنگ هند باستان نوعی کمال محسوب شده و پسندیده بوده است ولی در یونان فردی را که با خودکشی فوت می­نمود، از داشتن مراسم تدفین و قبر محروم نموده و دست راست جسد را در محل دیگری دفن می­کردند و مجازات هایی برای نجات یافته در نظر می­گرفتند. در ژاپن خودکشی معروف هاراگیری برای دفاع از شرافت یا میهن مورد تمجیده بوده و در تبت و چین برای رسیدن به کمال یا گریز از مجازات های ناشی از شکست در جنگ و یا اعتراض به قوانین ناعادلانه انجام  میشده است. برخوردهای فوق ناشی از نگرش این فرهنگ­ها به حیات و مرگ و   دیدگاه­های اعتقادی آنان بوده است .

در این زمینه نقش مذهب از عوامل مهمی است که باید به آن توجه نمود. نگرش مذهب به خودکشی در ادیانی مثل مسیحیت و یهودیت توأم با ممنوعیت و گناه بودن موضوع است. در دین اسلام نیز خودکشی و دیگرکشی بطور اکید نهی شده است و ارتکاب به آن از گناهان بزرگ محسوب می­شود. در قرآن کریم این موضوع (خودکشی) در سوره­های انعام آیه 153، بنی اسرائیل آیه 33 و 93 مورد نکوهش و سرزنش قرار گرفته است .در کنار دیدگاه­های فلسفی و دینی، اصطلاح خودکشی اولین بار در سال 1737 توسط فونتن ، فرانسوی به کار گرفته شد، بعدها اصطلاحات دیگری که مربوط به خودکشی بودند مورد استفاده قرار گرفتند از جمله :

  1. اقدام به خودکشی برای اقداماتی که شخص بمنظور از بین بردن خود انجام میدهد اما منجر به مرگ نمی­شود.
  2. افکارخودکشی برای اشتغالات ذهنی راجع به نیستی، تمایل به مردن که هنوز جنبه عمل به خود نگرفته است.
  3. خودکشی انجام یافته برای مواردیکه شخص با انجام یک عمل انهدامی،تخریبی صدمه­ای به خود وارد می­کند.
  4. فراخودکشی برای همه رفتارهای آسیب رسان که شخص به طور غیرعمدی و بدون خاتمه دادن به زندگی مرتکب   می­شود .

پس از این رویداد ناخوشایند، اولین توجهات علمی در قرن 19 از طریق جامعه شناس و متفکر بزرگ فرانسوی امیل دورکیم ، به سال 1897 با انتشار کتابی به نام  خودکشی صورت گرفت.   طبقه­بندی سه گانه وی از خودکشی و نظریه­های وی در این باره از نظر علمی دارای اهمیت زیادی بوده است.

خودکشی به نظر فروید ، رفتاری پرخاشجویانه بر علیه لیبیدو است، بدین صورت که من ، به مرگ خود نمی­پردازد مگر در شرایطی که غریزه پرخاشگری را بر علیه دیگری نتواند ارضاء نماید. در این صورت من جای نهاد را گرفته و آزار و قتل دیگری را تبدیل به آزار خود و خودکشی می­کند. در واقع خودکشی عبارت از ناکامی فرد در برون­ریزی پرخاشگری­های درونی شده می­باشد.در سال 1910 از طرف انجمن روان کاوی وین ، جلسه فوق­العاده­ای با حضور فروید جهت بررسی علل و شرایط افزایش گرایش به خودکشی در نوجوانان تشکیل گردید. در این جلسه فروید در سخنرانی خود اشاره نمود که وجود تعارض بین نوجوان و اشخاص مورد علاقه او از علل مهم این موضوع است و به محققین پیشنهاد بررسی­های دقیق­تر را مطرح نمود. در همین جلسه بررسی عوامل فشارزا و شیوه­های مقابله از موضوعات اصلی برای تحقیق آتی مطرح شدند.

 وجود چنین توجه جدی به مسئله خودکشی از طرف درمانگران و پژوهشگران و پایه­گذاران  نظریه­های روانشناختی به موضوع و همچنین ادبیات مربوطه، حاکی از اهمیت موضوع در آن دوره می­باشد. از جمله این مواد گزارشی است که بلوش منتال ، در آن نتایج تحقیقات به عمل آمده از سال 1876 تا 1987 در مورد خودکشی نوجوانان 15 تا 19 ساله را جمع­بندی نموده است .

منبع

قاسمی،مهشید(1393)،بررسی نقش پیش بینی کننده ی ویژگی های شخصیتی دراقدام به خودکشی ،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0