تئوری های آموزش

رفتار انسان تابع آموخته های اوست و اگر یادگیری را پایه و اساس آموزش بدانیم، نخست باید مشخص کنیم که انسان چگونه می آموزد تا بتوان برنامه های آموزشی را طوری طراحی نمود که یادگیری را برای او موثرتر و آسان تر سازد.از این بین، چهار نظریه بیشترین تاثیر را در طراحی و اجرای برنامه های آموزشی دارند که به اختصار به هریک از آنها پرداخته می شود:

  • نظریه های مکتب یادگیری رفتاری

پایه و اساس یادگیری، تجربه؛ سعی و خطا  است. انسان در مقابل موقعیت هایی که با آن روبرو می شود، از خود واکنش نشان می دهد. واکنشی که نتیجه مثبت داشته باشد در ذهن وی نقش می بندد و تـکرار می کند و برعکس. اگر رفتاری منتهی به عاقبت مثبتی شود، تکرار می شود و اگر بی اثر یا عاقبت منفی به همراه داشته باشد، تکرار نمی شود؛ ولی هر دو در ذهن فرد باقی می ماند. در واقع نوعی شرطی سازی است.

  • نظریه شرطی سازی کلاسیک

این نظریه توسط فردی به نام ایوان پترویچ پاولف ، مطرح شد. وی با انجام یک عمل جراحی در گلو و غدۀ بزاقی سگ، به اندازه گیری میزان ترشح این غدّه پرداخت و به این نتیجه رسید که در زمان مشاهده غذا، میزان ترشح افزایش می یابد. وی آزمایش خود را اینگونه تکمیل نمود که ابتدا یک زنگ را به صدا در آورد و بعد به سگ غذا می داد. بعد از چندین بار تکـرار، متـوجه شد وقتی سگ صـدای زنـگ را می شنود حتی بدون مشاهده غذا، ترشح بیشتری دارد و این همان شرطی سازی است.

  • نظریه شرطی سازی وسیله ای

این نظریه، حاصل تلاش های ادوارد ال. ثرندایک ، است. وی اعتقاد دارد که رفتار در نتیجۀ پیوند بین یک محرک و یک پاسخ رخ می دهد. درواقع اثر یا نتیجه رفتار است که تعیین می کند آیا آن رفتار آموخته خواهد شد یا خیر. اگر پاداش یا هر اثر مثبت دیگری برای فرد به همراه داشته باشد، فرد یاد میگیرد و برعکس.

  • نظریه شرطی سازی عامل

اف. اسکینر، روانشناس مشهور امریکایی این نظریه را پایه گذاری نمود. شرطی سازی عامل به آنگونه آموخته هایی اطلاق می شود که احتمال وقوع پاسخ به آنها بیشتر باشد. این نظریه مکمل نظریه ثرندایک است. اسکینر بیان می نماید که وقتی فرد، از نتیجۀ عمل خود خوشنود شود احتمال بیشتری دارد تا آن اقدام را تکرار نماید و در مقابل، اگر از نتیجه ناخوشنود شود، این احتمال کاهش می یابد یا اصلا تکرار نخواهد شد.

  • نظریه های مکتب یادگیری شناختی

اساس این نظریه بر این محتوا قرار دارد که انسان به تعادل روانی علاقمند است. وقتی آموزشی به فرد داده شود، ابتدا این تعادل در فرد دچار فروپاشی شده و سپس دوباره باید تعادل جدیدی در وی ایجاد گردد.

  •  نظریه یادگیری شناختی؛ اجتماعی  بندورا

بنیانگذار این نظریه، یک روانشناس کانادایی به نام آلبرت بندورا، است. وی اعتقاد دارد رفتار فرد، تنها از محیط سرچشمه نمی گیرد و نمی توان با استفاده از پیامدهای یک رفتار، رفتار فرد را در آینده پیش بینی نمود. بنابر دیدگاه باندورا، آموزش افراد باید با در نظر گرفتن این امر باشد که رفتار توسط سه  عامل شخصی : باورها، انتظارات، نگرش ها، دانش، راهبرد و …؛ رویدادهای محیطی : فیزیکی و اجتماعی  و رفتار های : عملی و کلامی  شکل می گیرد.

  • نظریه رشد شناختی پیاژه:

این نظریه بر اساس دیدگاه ژان پیاژه ،  استوار است که بیان می نماید در رشد شناختی، توجه به دو فرآیند تحوّل و یادگیری ضروری است. زمانی یادگیری محقق شده و آموزش اثربخش خواهد بود که تحوّل ایجاد شود که دارای چهار عامل مهم می باشد:

  1.  رشد درونی ؛ عامل وراثت
  2.  تجربه ؛برخورد فرد با محیط
  3.  یادگیری اجتماعی ؛یادگیری های فرد در اجتماع
  4.  تعادل یابی ؛ ادغام اثرات سه عامل فوق

برنامه هایی را که در زمینه آموزش و توسعه افراد به اجرا در می آیند شامل پنج مرحله زیر می باشند.

  • تجزیه و تحلیل نیازها: نخستین گام آموزش این است که مشخص شود چه چیزهایی را باید آموزش داد. تفاوت بین نیازهای اجرایی صحیح یک شغل و سطح توانایی های شاغل در آن شغل باید ارزیابی شود و تفاوت این دو همان نیاز آموزش است.
  • طرح آموزش: موضوعات آموزشی، روش ها و ابزار، شرح مطالب باید تعیین و تنظیم شود؛ آزمون ها، تمرینات و فعالیت ها مشخص گردد
  • معتبر بودن مطالب آموزشی: پیش از اجرا، کلیات و حتی جزئیات آموزش توسط کل مجموعه؛ نمایندگان کارکنان و مدیریت پذیرفته شود.
  • اجرا: آموزش بر اساس روش از پیش تعیین شده به دقت اجرا شود.
  • ارزیابی نتیجه ها و پیگیری برنامه ها: این ارزیابی می تواند توسط واکنش آنی شرکت کنندگان نسبت به برنامه، اندازه گیری میزان یادگیری تحقق یافته توسط افراد، تغییر ایجاد شده در عملکرد افراد در زمان انجام وظایف محوله و در پایان، اندازه گیری بهبود کلی که در عملکرد فرد رخ داده است، صورت بگیرد.

آموزش یک وظیفه ستادی است و اگرچه اداره امور کارکنان در طراحی برنامه های آموزشی، نقش مهمی ایفا می نماید، اجرای موفقیت آمیز این برنامه ها به همکاری و همفکری مدیران صفی بستگی دارد.

منبع

ضیائی دوستان،حامد(1394)؛ تاثیر آموزش بر اثربخشی سازمانی با توجه به نقش تعدیلگر فرآیند مدیریت دانش،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0