چهار مشکل اساسی در رابطه زناشویی

رابطه جنسی: این مسأله همواره یکی از مهمترین مسائل مشکل ساز بین زن و مرد است . فردی که میل جنسی بالایی دارد همواره فرد مقابل خود را به خاطر میل جنسی کمتر سرزنش می کند. این مسأله به دو طرف فشار می آورد  و اگر در طولانی مدت برای آن راه حلی پیدا نشود منجر به جدایی زناشویی و نهایتاً جدایی عاطفی بین آنها خواهد شد. کارشناسان عوامل متعددی را به عنوان عامل طلاق اعلام کرده اند . اعلام شده که عدم تفاهم جنسی بین زوجین متهم به ردیف اول در وقوع طلاق است حتی0 9%طلاق ها هم به این عامل نسبت داده شده اند.

 پول :مهمترین مشکل بین زوج های  امروز  پول  است . یک طرف می خواهد پول خرج کند و طرف دیگر آن را پس انداز کند.

مسئولیت پذیری: یکی از طرفین  به نظافت و مسائل  خانه اهمیت زیادی می دهد و دیگری هیچ اهمیتی برای این موضوع قائل نیست.

تربیت فرزندان: این مسأله نیز یکی از مهمترین مسائلی است که بین زن و شوهرها اختلاف ایجاد می کند . هرکدام از آنها سعی می کنند فرزندانشان را مطابق با نظر و روش خود تربیت کنند.

رویکردهای مختلف بر نارضایتی زناشویی

رویکرد رفتارگرایی : به اعتقاد رفتار گرایان کنش های در انسان وجود دارد که او را در جهت هدف مشخصی  سوق می دهد . این کنش ها در آغاز چند جنبه فیزیولوژیک داشته اما از طریق یادگیر ی های اجتماعی،سلسله مراتب وسیعی از انگیزه های ثانویه آشکار.

رویکرد روان پویایی : براساس این دیدگاه عوامل نا هشیار بر تمام جنبه های زناشویی تأثیر دارند.در انتخاب همسر،مشکلات در خلاءزندگی مشترک ایجاد می شود در چگونگی حل آنها و همچنین  در این دیدگاه عقیده بر این است که چنانچه در دوران کودکی فرآیند جدایی از روابط موضوعی آسیبی ببینند. باید صورت ناقص شکل بگیرد در بزرگسالی فرد وابسته به دیگران است و همیشه در انتظار این است که دیگران به او بگویند چکار کند و چگونه آن را انجام دهد ، که البته این فراغت در انتخاب همسر در روابط زناشویی نیز تاثیر گذار است.

رویکرد شناختی , رفتاری : این رویکرد بر این فرض استوار است که کدام  از زوج ها ،مجموعه ای از باورهای اساسی درباره ی ارتباطات صمیمی دارند که آنها را در رابطه زناشویی نیز وارد می کنند . مطابق با این دیدگاه برداشت زن و شوهر از رفتار یکدیگر بیش از خود رفتار اهمیت دارد، زیرا انسان به برداشت ها و نتیجه گیری های خود  حکم واقعیت یا واقعیت محض را می دهد .به عبارت دیگر این رویکرد تاکید بر آن است که چگونه زوج ها رفتار یکدیگر را تفسیر می کنند. و آن را مطابق  محتوای شناختی  خود ارزیابی کرد ، معنا می دهند و در نهایت چگونگی رفتارهای همسر خود راپیش بینی می کنند.

ایجاد رضایت زناشویی

احمد ی، در مورد ایجاد رضایت زناشویی عنوان می کند : تحقیقات نشان داده که روابط دو تایی زن و شوهر در بین سایر ابعاد سازگاری زناشویی نقش محوری دارد. روابط متشکل از درک و فهم صمیمیت و همدلی و مراودات کلامی و غیر کلامی در بین زوجین است. در بسیاری از موارد روابط دو تایی به عنوان عامل اصلی در رضایت زناشویی تلقی می شود روابط دوتایی زوجین بیشتر در دوره نامزدی و سال اول ازدواج شکل می گیرد و تلاش برای بهبود و ارتقای روابط دو تایی در این دوره ضروری است. طبق نظر کاسلوو رابیسن، مشارکت در حل تعارض و اجماع  و همفکری زوجین عوامل عمده رضایت زناشویی هستند وجود تعارض در روابط زناشویی اجتناب ناپذیر است. مهم این است که زوجین توان مواجهه با تعارض و حل آن را داشته باشند. زوجین باید از وجود تعارض نهراسند و یا تعارض را تبدیل به مشکل نکنند.

روابط جنسی نقش مهمی در افزایش صمیمیت زن و شوهر دارد و همچنین بخشی از هدف ازدواج را تامین می کند وجود مشکل در روابط جنسی هم علت و هم معلول ناسازگاری زناشویی است بهبود این روابط می تواند بخشی از رضایت زناشویی را تامین کند. موضوعات شخصی و ارتباط با اقوام و دوستان نیز از ابعاد قابل توجه در سازگاری زناشویی است بعد موضوعات شخصی در سازگاری زناشویی، درک شخص از همسرش با توجه به رفتارها و ویژگی ها، سطح رضایت یا عدم رضایت از سلیقه ها را مطرح می کند و بعد ارتباط با اقوام و دوستان احساسات وعلایق مربوط به روابط خانواده اصلی خویشاوندان اقوام و دوستان همسر را ارزیابی می کند. موضوعات شخصی به وسیله ها ورفتارهای فردی زوجین اطلاق می شود که ممکن است از سوی همسر قابل پذیرش نباشد و مشکل ایجاد کند همچنین برقراری مراودات برون خانوادگی و تنظیم کمی و کیفی روابط با خانواده اصلی و اقوام و دوستان و تعیین دوستان مشترک جز تکالیف زندگی زناشویی به ویژه در اویل ازدواج است.

معمولا رفتارهای فردی موجب شکل گیری قواعد در بین زوجین می شود بنابراین پذیرش سلیقه ها و رفتار همسر و یا به عبارتی دیگر بروز رفتارهای مقبول از سوی همسر می تواند روابط دوتایی را شکل دهد و زمینه ر برای برقراری تفاهم در بین زوجین ایجاد کند . اصلاح رفتارهای فردی ضمن بهبود تعاملات بین فردی موجب رضایت شخصی و بهبود روابط اجتماعی و علی الخصوص ارتباط با خانواده اصلی و اقوام و دوستان می شود.

رضایت زناشویی و عقاید مذهبی

به اعتقاد قلی زاده ، یکی از اساسی ترین عواملی که به هنگام انتخاب همسر بر تصمیم افراد در جامعه به ویژه در جوامع حافظ ارزش های مذهبی اثر می گذارد همگونی اعتقادات مذهبی است. مذهب،  جلوه معنوی , الهی است که در اندیشه، باور، اعتقاد و شیوه زندگی افراد تاثیر همه جانبه دارد. علی رغم دگرگونی های جدید که گاه مسیر حرکت آنها به سوی ماده گرایی افراطی جدایی پدیده های اجتماعی از حیات دینی و استقرار گونه ای از خرد گرایی و تضعیف حس مذهبی در جوانان است. در جامعه ما تاثیر  اعتقاد مذهبی بر رفتار و کردار زندگی زناشویی جوانان  شایان توجه است. زناشویی میان زن و مردی که وابسته به مذاهب  گوناگون هستند و یا در صورت تعلق به یک مذهب از درجه ایمان و اعتقادات مذهبی مختلف برخوردارند  چندان استوار و محکم نیست، لوگان ، معتقد است که ناباوری دینی یکی از طرفین ازدواج دشواری های فراوانی برای آن ها فراهم  می کند و باعث بگو مگوهای دائمی می وشد. جالب این جاست که این ناهمگونی در اعتقادات مذهبی یا پیشرفت زندگی زناشویی افزایش یافته و تبدیل به عاملی مخرب در عشق و علاقه و سعادت زوجین می گردد.

منبع

یوسفی،شلبر(1394)، اثربخشی آموزش حل تعارض بر رضایت زناشویی و صمیمیت روانشناختی زوجین پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0