تئوری عمل منطقی

تئوری عمل منطقی که توسط آجزن و فیشبین  ، در سال 1975 مطرح شده است، در اصل ریشه در رشته روانشناسی اجتماعی دارد و شاید یکی از مهمترین و مؤثرترین تئوری های استفاده شده برای توضیح رفتار انسانی باشد. آنها در این تئوری مطرح کرده اند که پیوند بین باورهای فردی و اجتماعی مرتبط با یک رفتار خاص، تمایل شخص به انجام یا عدم انجام رفتار مورد نظر را تعیین می کند. در واقع این تئوری رابطه بین باورها، نگرش ها، هنجارها، تمایلات و رفتارهای فرد را با در نظر گرفتن دو فرض زیر مشخص می کند:

  • انسان موجودی منطقی است که توانایی پردازش و استفاده از اطلاعات را دارد.
  • انسان از پردازش اطلاعات برای رسیدن به یک تصمیم منطقی استفاده می کند.

 طبق این تئوری، رفتار فرد به وسیله تمایل وی به انجام آن تعیین می شود که آن نیز به نوبه خود به وسیله نگرش های فرد و هنجارهای ذهنی اش نسبت به رفتار تعیین می شود.

عناصر اصلی این تئوری به شرح زیر می باشند:

  • باورهای رفتاری ، مجموعه ای از اعتقادات شخصی درباره انواع رفتارهایی است که در کل مطلوبند و به شخص برای تصمیم گیری درباره اینکه یک رفتار خاص مطلوب است یا خیر، کمک می کند. باورهای رفتاری به شدت روی نگرش فرد درباره مطلوبیت هر رفتار خاصی اثر می گذارند. این باورها، پیش شرط و زمینه نگرش به رفتارهای خاص می باشند.
  • نگرش ها  ، باورهایی هستند که فرد در طول زندگیش شکل می دهد که شامل موارد زیر می شود:
  • باورهای شکل گرفته به وسیله تجربیات مستقیم
  • باورهای شکل گرفته به وسیله اطلاعات خارجی
  • باورهایی که فرد خودش ایجاد کرده است.

اما این باورها نمی توانند روی نگرش نسبت به رفتار تأثیر بگذارند و تعداد کمی از آنها روی نگرش اثر دارند که باورهای برجسته نامیده می شوند و تعیین کننده بی واسطه نگرش می باشند. بنابراین نگرش نسبت به رفتار، باورهای منحصر به فرد شخص است، درباره اینکه نتیجه عملش مثبت یا منفی خواهد بود. در واقع احساس مثبت یا منفی فرد در مورد انجام رفتار است.

  • باورهای هنجاری ، مجموعه ای از باورهای ایجاد شده براساس اعتقادات گروه های با اهمیت در زندگی شخص ؛ گروه های مرجع ، مانند: دوستان، همکاران و مافوق ها در مورد مطلوبیت انجام رفتار می باشد. باورهای هنجاری نیز تأثیر شدیدی روی هنجارهای ذهنی دارد.
  • هنجارهای فردی ، به فشار اجتماعی حاصل از انجام و یا عدم انجام یک رفتار خاص اطلاق می شود. به عبارت دیگر این جزء هنجاری، به اثری که محیط اجتماعی ممکن است بر رفتار شخص داشته باشد، مرتبط می باشد و به ادراک و باور شخص درباره اینکه افراد یا گروهای معین و مهم مانند همکاران، دوستان و خانواده، انجام رفتار را تأیید می کنند یا خیر، اشاره دارد.
  • تمایل ، فرآیندآگاهانه تصمیم گیری درباره درگیر شدن در رفتار است.
  • رفتار واقعی، به اجرا و ادامه رفتار مطلوب اطلاق می شود.

فیشبین اشاره می کند که متغیرهای دیگری نیز خارج از مدل وجود دارند که ممکن است بر تمایلات فرد تأثیر بگذارند، اما فرض می شود که این متغیرها تنها در چارچوبی که می تواند نگرش ها یا هنجارهای فردی را تحت تأثیر قرار دهند، می توانند تمایلات را مورد تأثیر قرار دهند.همه این مؤلفه ها، نقش کلیدی در تعیین تمایل فرد و عمل تصمیم گیری فرد برای درگیر شدن در رفتار ایفا می کنند. اگرچه برای در گیر شدن در یک رفتار ضرورتاً به معنی انجام کامل رفتار نمی باشد، اما تحقیقات متعددی از رابطه قوی بین تمایل وانجام واقعی رفتارحمایت می کنند.تئوری عمل منطقی بیشتر بر روی رفتارهای فردی و اجتماعی یک رفتار تمرکز دارد، به عبارتی دیگر، رفتار، نگرش و هنجارهای فرد را مورد بررسی قرار می دهد. این تئوری با متغیر هنجار ذهنی در مدل این تحقیق همسویی دارد.

تئوری رفتار برنامه ریزی شده

تئوری رفتار برنامه ریزی توسط آجزن به عنوان مدل توسعه داده شده تئوری عمل منطقی و برای وضعیت هایی که افراد کنترل کاملی روی رفتارشان ندارند، مطرح شده است. در واقع آجزن تئوری عمل منطقی را  با اضافه کردن سازه ادراک از کنترل رفتاری برای در نظر گرفتن ادراکات فردی از موجود بودن دانش، منابع، شرایط تسهیلی و فرصت های انجام رفتار، توسعه و بسط داده است. اضافه کردن سازه ادراک از کنترل رفتاری، قدرت پیشگویی تئوری را، به خصوص در وضعیت هایی که فرد معتقد است که کنترل کاملی بر روی تواناییش در انجام رفتار ندارد، بالا می برد. بنابراین در این تئوری، تمایل رفتاری توسط سه عامل تعیین می شود: نگرش، هنجارهای ذهنی و ادراک از کنترل رفتاری که هر عامل به وسیله تعدادی از باورها و ارزیابی های مرتبط ایجاد شده است. در تئوری رفتار برنامه ریزی، خود رفتار تابعی از تمایل رفتاری و ادراک از کنترل رفتاری می باشد.

عناصر اصلی این تئوری به شرح زیر می باشد:

  • باورهای رفتاری اشاره دارند به احتمال ذهنی فرد به اینکه رفتار مورد نظر موجب پیامد خاصی می شود و ارزیابی ها، ارزیابی از بازده مرتبط با آن نتایج اند.
  • نگرش به اینکه چطور فرد، رفتاری را مطلوب یا نامطلوب، مشاهده می کند، اشاره دارد.
  • باورهای هنجاری، به ادراکات فرد از این که گروه های مرجع، رفتار را چگونه می بینند، مربوط است و ارزیابی ها معمولا به عنوان انگیزش فرد به مطابقت با این گروه های مرجع بیان شده اند.
  • هنجار ذهنی، تأثیر محیط اجتماعی را ارزیابی می کند و به عنوان ادراک فرد در مورد اینکه اغلب افرادی که برای فرد مهمند، افکار مشابهی با فرد دارند، اشاره دارد.
  • باورهای کنترلی، به ادراکات فرد درباره دارا بودن مهارت ها، منابع و فرصت های لازم برای انجام موفق فعالیت اطلاق می شود. ارزیابی ها عموماً به تسهیلات موجود اشاره دارد و اهمیت هر مهارت، منبع یا فرصتی را برای موفق بودن عمل، نشان می دهد.
  • ادراک از کنترل رفتاری، به ادراکات فرد از وجود یا کمبود منابع و فرصت های لازم برای انجام رفتار اشاره دارد. ادراک از کنترل رفتاری به صورت ادراک از محدودیت های داخلی و خارجی در انجام رفتار مفهومی شده است و روی تمایل رفتاری و نیز رفتار واقعی تأثیر دارد.

تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده مبتنی بر تئوری رفتار منطقی می‌باشد. در نظریه رفتار منطقی، دو عامل تعیین‌کننده مهم قصد رفتاری وجود دارد: نگرش شخصی فرد نسبت به رفتار و هنجارهای ذهنی تاثیرگذار بر فرد. این تحقیق بر پایه تئوری رفتار برنامه ریزی بیان شده است. در کنار عوامل دیگر در تئوری رفتار برنامه ریزی شده، عامل دیگری مطرح است که به آن کنترل درک شده گفته می شود که با متغیر محیط خارجی هم جهت می باشد.

منبع

زرعی جورشری،الهام(1393)، پذیرش بانکداری اینترنتی توسط مشتریان بانک،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0