تئوریهای اقتضایی طراحی سازمان
رویکرد اقتضایی ساختاری در دهه 60 میلادی گسترش مییابد و در دهه 70 در حوزه تئوری سازمانی غالب میشود. مفروضه اصلی تئوری اقتضایی، که بخشی از سنت کارکردگرایان است، این است که بهمنظور اینکه سازمان بقا یابد مولفهها و اجزاء ساختاری سازمان باید با هم متحد و یکپارچه باشند. بنابراین، برای اینکه انسجام حفظ شود تغییر در یک جزء ساختاری باید با تغییرات متناسب در اجزاء دیگر همراه گردد. بهعلاوه، نظریهپردازان اقتضایی بحث میکنند که عملکرد به تطابق بین ویژگیهای موقعیتی گوناگون(همچون فنآوری، محیط، اندازه و قدمت) و ویژگیهای ساختاری وابسته است .نظریهپردازان اقتضایی بطور صریح گذر از یک مجموعه ویژگیهای سازمانی به دیگر ویژگیهای سازمانی را مورد بحث قرار نمیدهند، آنها بیان میکنند که مدیران، بعنوان تصمیمگیرندگان منطقی، مسئول اصلاح ویژگیهای سازمان به منظور سازگار کردن آن با محیط هستند.با آغاز دهه 60 میلادی، ابتدا در بریتانیا با مطالعات برنز و استالکرو وودواردو سپس در ایالات متحده با آثار تامپسون و لارنس و لورش محققان یک رویکرد موقعیتی و اقتضایی به انطباق سازمانی را توسعه میدهند.آنان با در نظر گرفتن سازمان بهعنوان سیستم باز، رشد و بقا سازمان را در اتخاذ ساختاری میدانند که متناسب با محیط است. طبق نظر آنان، هیچ توالی و ترتیب درونسازمانی مشخصی برای تغییر وجود ندارد، بلکه گزینههای پیش روی مدیریت همچنان بهوسیله ضرورتها و الزامات محیطی و موقعیتی محدود میشود.در این رویکرد، سازمان بهعنوان یک سیستم یکپاچه در نظر گرفته میشود که با محیط در تعامل است، واینکه ابزاری در دست مدیران عقلانی است. در اکثر مطالعات، سازمان برحسب متغیرهای کلان ساختاری (همچون تمرکز، رسمیت و استاندارسازی) و ویژگیهای کلان سازمانی (همچون مقیاس یا بزرگی، کارکرد یا فعالیتها و سیستمها) توصیف میشود.نقش محیط برجسته و تاثیرگذار است؛ و عمدتا بعنوان محیط وظیفهای تعریف میشود که سازمانهای متنوع و گوناگون همچون تامینکنندگان، مشتریان، رقبا و گروههای تنظیمکننده را شامل میشود، و برای سازمان اهمیت دارند . در اکثر مطالعات، محیط برحسب سطوح عدم قطعیت (یعنی درجه پیشبینیپذیری)، ثبات (یعنی فراوانی و آهنگ تغییر)، پیچیدگی (یعنی درجه ناهمگنی و تعامل) و یا تهدید (برای مثال درجه رقابت) سنجیده میشود.
مطالعات اقتضایی، صرفنظر از چند مطالعه موردی عمیق برای یافتن تعیینکنندههای بافتی یا زمینهای انواع گوناگون ساختارها از تحلیلهای مقطعی استفاده میکند. برای مثال، برنز و استالکر نشان میدهند که محیط باثبات به ساختار بوروکراتیک متمرکز نیاز دارد (سیستم مکانیکی مدیریت)، در حالیکه شرایط متلاطم و پرآشوب نیازمند ساختار نامتمرکز و منعطف است (سیستم ارگانیک مدیریت)؛ مطالعات موردی پیشرو مانند مطالعات فوق بذر شمار وسیعی از مطالعات کمی مرتبط را میافشاند.بنابراین، انواع تغییر بحث شده در رویکرد اقتضایی عمدتاً پاسخی ساختاری به شرایط خاص میباشند. همچنانکه قبلاً ذکر شد، مطالعه سیستماتیک فرآیند تغییر به خودی خود بخشی از تئوری اقتضایی نیست، بلکه مفروضه پشت این مطالعات آن بود که ” مدیران سازمانی متفکران استراتژیکی هستند که میتوانند بهطور منطقی برنامهریزی کنند و تغییرات افزایشدهنده عملکرد را هدایت نمایند” واضح است که طبق نتایج برگرفته از این مطالعات، نقش مدیریت عبارتست از واکنش دادن به محیط از طریق تنظیم مداوم و تدریجی طرح سازمان . هر چند فرآیند تغییر سازمانی یک فرآیند عمدی درک میشود، اما فرآیند انطباق تدریجی، محدود و واکنشی است.در ذیل چهار متغیر مشهور اقتضایی که رابینز بیان میکند و از میان صدها متغیر گوناگون انتخاب شده است، ارائه میگردد. این متغیرها بهطور متداول مورد استفاده قرار میگیرند و تصوری برای درک معنی متغیر اقتضایی ارائه میکنند.
- اندازه سازمان: بر تعداد افراد هر سازمان دلالت دارد و تاثیر عمده ای بر نحوه عملکرد مدیران دارد، زیرا هرچه اندازه سازمان افزایش یابد ، مساله ایجاد هماهنگی در آن نیز افزایش مییابد .
- تکراریبودن فنآوری تولید: هر سازمانی برای دسترسی به اهداف خود از نوعی فنآوری استفاده میکند که بهمنظور تبدیل ورودی به خروجی مورد استفاده قرار میگیرد. اگر فنآوری تکراری باشد، ساختارهای سازمانی، سبکهای رهبری، و سیستمهای کنترلی مورد نیاز سازمان با آنچه که در سازمانهای دارای فنآوریهای غیرتکراری مورد نیاز است، تفاوت دارند.
- عدم اطمینان محیطی: میزان عدم اطمینان ناشی از تغییرات مستمر در محیطهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنآوری، و سیاسی بر فراگرد مدیریت اثر میگذارد. آنچه برای یک محیط پایدار و قابل پیشبینی مناسب عمل میکند، ممکن است برای یک محیط غیرقابل پیشبینی و در حال تحول سریع و مستمر ، کاملاً نامناسب باشد.
- تفاوتهای فردی: افراد از حیث میزان تمایل به رشد، میزان بلوغ، استقلال، تحمل ابهام و انتظارت و نظایر آن باهم تفاوت دارند. اینگونه تفاوتها بهویژه هنگامی اهمیت مییابند که مدیر بخواهد با توجه به وضعیت نیروی انسانی، از میان روشهای انگیزش، سبکهای رهبری و طراحیهای شغلی، گزینههای مناسبی را بهکار گیرد.
منبع
جعفری پور ،علی (1393) ،بررسی رابطه همسویی بین مشخصه های محیطی کسب و کار ،اولویت های رقابتی و ساختار زنجیره تامین با عملکرد کسب و کار ،پایان نامه کارشتاسی ارشد مدیریت بازرگانی ،دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید