بعد روانشناختی
بعد روانشناختی
در بعد روانشناختی مربوط به عوامل پریناتال به عوامل پریناتال به عواملی نظیر وقایع منفی و میزان استرس تجربه شده توسط مادر در دوران بارداری، مدیریت ضعف والدین و کژکاری خانواده پرداخته میشود که ذیل به آنها اشاره میشود.
استرس مزمن، مدیریت ضعف والدین و کژکاری خانواده، استرس محیطی و استرس تروماتیک نقش مهمی در ایجاد ADHD ایفا میکند. با این حال احتمال اینکه ADHD نتیجه چنین مشکلاتی به تنهایی باشد، وجود ندارد. این احتمال بیشتر است که چنین عواملی میتوانند نشانگان ADHD موجود را تشدید کنند .
والن به نقل از لهنر- دوآ ، معتقد است که استرس یکی از عواملی است که سطوح انتقال دهنده های عصبی را در محل سیناپسی تحت تاثیر قرار می دهد.
بحث انگیزترین مطالعات در زمینه وضعیت عاطفی و فشارهای روانی مادر در هنگام بارداری انجام شدهاند و شواهد نشان میدهد که میان اضطراب، ناراحتی و به طور کلی فشارهای روانی مادر و عواقب ناخوشایند بارداری یک رابطه دو جانبه و یک چرخه منفی همواره قابل ردیابی است.
بارکلی ، اشاره میکند که احتمال بیشتری وجود دارد که والدین کودکان ADHD نسبت به والدین کودکان نرمال، آشفتگی روانی و اختلالهای روانپزشکی را تجربه کرده باشند. وی معتقد است کمتر از 50% احتمال دارد یکی از والدین بیولوژیک کودکی که ADHD دارد یک بزرگسال بالغ ADHD باشد. برای سالهای متمادی در پیشینهی تحقیقات انجام گرفته میزان بالاتر آسیب شناسی روانی والدین کودکان ADHD در مقایسه با والدین کودکان نرمال گزارش شده است، این اختلالها عبارتند از: اختلال سلوک، رفتار ضد اجتماعی ، الکلیسم، هیستریا ، اختلال های خلقی و عاطفی و ناتوانیهای یادگیری. در نتیجهی این مشکلات روی مهارتهای فرزندپروری و مدیریت والدین کودکان ADHD تأثیرات منفی میگذارد، به طوری که ادراک آنها از رفتار فرزندشان مختل و منحرف میشود و در دوران بارداری نیز تأثیرات خاص خود را دارد..
بعد جامعه شناختی
اصول پایهای نوروسایکولوژی رشد، بسیار پیچیدهتر از عملکردهای مغزی است. تحقیقات اخیر روی اختلال نقص توجه – بیش فعالی همگی بر این مسأله توافق دارند که یکی از علل این اختلال خود تنظیمی است و تحقیقات زیادی در زمینهی روانشناسی رشد، نشان دادهاند که رشد خود تنظیمی بطور قوی با تاریخچه اجتماعی شدن کودک ارتباط دارد و به این مسأله بر میگردد که رفتار کودک دچار اختلال در گذشته چگونه توسط مراقبت کنندگان وی، تنظیم میگردیده است. طبق این چارچوب قبل از اینکه کودک بتواند به طور مؤثری، خودش رفتارهای خویش را بازبینی، تنظیم و کنترل نماید، مهارت تنظیم رفتار در ارتباط اجتماعی بین کودکان با والدین و مراقبت کنندگان او، رشد میکند و گسترش مییابد .
چگونگی رفتار و پرورش کودک میتواند در تشدید مشکل او تأثیرگذار باشد، اما نمیتواند باعث مسأله باشد. پارهای از شیوههای تربیتی میتواند مشکل را بدتر و پارهای دیگر آن را بهتر کنند. هیچ شیوهای از پرورش نمیتواند مسائل نقص توجه – بیش فعالی را در کودکی که خلق و خوی مستعد برای آن را ندارد، به وجود آورد و چون روشهای پرورشی کودک میتواند تا اندازهای بر شدت مسائل مبتلایان به نقص توجه – بیش فعالی تأثیرگذار باشند، تغییرات در این شیوه، معمولا یاریدهنده خواهد بود .
در ارتباط با عوامل بعد تولد، به الگوهای تعامل والدین به عنوان مهمترین عوامل مؤثر در بروز اختلال ADHD پرداخته می شود. منظور از الگوهای تعاملی در خانواده، آن دسته از کانال های ارتباطی است که به وفور در یک خانواده اتفاق می افتد و مجموعه این الگوها، شبکه ارتباطی خانواده را شکل میدهد.
خانواده اولین نهاد اجتماعی است که روشهای سازگاری را به کودک میآموزد. در واقع خانواده بخش غالب در محیط کاملاً نزدیک کودک است و اعضای خانواده فرصت ارتباطات اجتماعی را به وجود می آورند. کیفیت عاطفی این گونه ارتباطات اثر غیر قابل متصوری ایجاد میکند، از قبیل تأثیر در نگرشهای حل مسأله و تعامل با همگنان و همچنین الگوهایی برای رفتار به وجود میآورند،عملکرد خانواده و وظایفی که بعهده کودکان گذاشته میشود میتوانددرتکامل شخصیت کودک تأثیر داشته باشد.
سیرز و همکاران ، به این نتیجه رسیدهاند که دو بعد از رفتار والدین در ارتباط با فرزندان از اهمیت زیادی برخوردار است که عبارتند از:
- پذیرش در برابر طرد
- سختگیری در برابر آسانگیری.
الگوهای ارتباطی والدین کودکان شخصیت فرزندان را تحت تأثیر قرار داده،باعث ایجاد ویژگیهای رفتاری مثبت یا منفی شود. مادران پذیرنده یا طرد کننده میتوانند سخت گیریاسهلگیر باشند. از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل میگیرند که باعث ایجاد ویژگیهای رفتاری متفاوت در فرزندان میشود.
پژوهشهایی که به بررسی تأثیر الگوهای تعامل خانوادگی در ایجاد ADHD پرداختهاند، از یک سو این اختلال را نوعی واکنش نسبت به نابسامانیهای خانوادگی نظیر اعتیاد به الکل، اضطراب مزمن والدین و افسردگی مادر دانستهاند و از سوی دیگر به علت فراوانی بیشتر مبتلایان به بیش فعالی در خانوادههای پرجمعیت آن را به محرکهای محیطی نامناسب مانند کثرت افراد و عدم رفاه خانواده نسبت داده اند.
والدین پسرهایی که ADHD دارند، جو خانوادگیشان را کمتر به عنوان حمایت کننده و انسجام یافته ادراک میکنند و ازدواجهای بیعیب کمتری نسبت به گروههای کنترل نرمال و بالینی دارند.
اورواشل و فیشر به نقل از لهنر – دوآ ، نشان دادهاند که افسردگی والدین با مدیریت شعیف خانواده و فرزندپروری ضعیف ارتباط دارند، مخصوصاً والدین افسرده در مدیریت کودک و ایجاد قوانین شعف داشتند.
این در حالی است که سبک مدیریت والدین میتواند بر رفتار کودک تأثیر داشته باشد .
یکی از مسائل عمده در ارتباط با نافرمانی، لجبازی و پرخاشگری اجتماعی که به طور مکرر در تحقیقات انجام گرفته مشخص شده است، عبارت است از: ضعف والدین در به کارگیری روشهای مدیریتی مؤثر، به جا و پایدار در ارتباط با کودک .
تحقیقات دیگری روی والدین کودکان ADHD نشان میدهد که به طور معناداری ناهماهنگی زناشویی وخطر جدایی وطلاق در آنها بیشتر ست .
بیفرا و بارکلی ، نیز دریافتند که ارتباط معناداری بین رفتار کودکان منحرف و ناهماهنگی زناشویی در پسرها وجود دارد. مادران پسرهای ADHD به طور معناداری نسبت به مادران کودکان غیر بیمار ناهماهنگی زناشویی بیشتری در مقیاس سازگاری زناشویی لوک و توماس نشان دادند.
با این وجود تحقیقات متناقضی را به عنوان علیت نشان دادهاند، طوری که برخی پژوهشها معتقدند که ناهماهنگیهای زناشویی ممکن است رفتار منحرف کودک را افزایش دهد و برخی دیگر معتقدند که مشکلات رفتاری کودک باعث افزایش ناهماهنگی زناشویی میگردد.
نتایج تحقیق میرندا و همکاران ، نشان داد که ارتباط کودکان ADHD با والدین و خواهر و برادرشان به طور معناداری تنیدهتر و سختتر از کودکان بدون اختلال میباشد و استرس والدین کودکان ADHD نسبت به والدین کودکان نرمال بالاتر بود.
مشکلات همراه با اختلال نقص توجه – بیش فعالی
اختلال نقص توجه – بیش فعالی معمولاً با ناتوانیهای یادگیری، مشکلات حرکتی، مشکلات اجتماعی و هیجانی، همراه است. میزان همبودی ناتوانی خواندن با اختلال نقص توجه – بیش فعالی را حدود 35 تا 50 درصد گزارش کردهاند .
کودکان دارای اختلال نقص توجه – بیش فعالی در خطر ابتلا به اختلالات همراه، از قبیل نافرمانی مقابلهای (35 تا 65 % موارد) ، شکست تحصیلی ، رفتار اجتماعی منفی ، روابط آسیب دیده با گروه همتا میباشد.
منبع
علیشیری،آزاده(1392)، اثربخشی آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر روابط مادر- کودک،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید