برنامه­ هاي بهره ­وري

تكنولوژي

مكانيزه يا خودكار كردن راهي براي افزايش بهره وري است. امروزه در زمينه هاي مهندسي ، پزشكي ، ساخت و صنايع خدماتي ، تجهيزات جديدي را مشاهده مي كنيم كه كار صدها نفر را انجام مي دهند. كامپيوتري كردن اطلاعات بايگاني ، پردازشها و روشهاي انجام كار ، منشا بهبود قابل توجهي در اين راستا مي باشند. رايانه اي كردن و استفاده از تحويلداران ماشين خودكار در معاملات بانكي راحتي و آسايش قابل قبولي براي ما به ارمغان آورده است. در اداره هاي پليس ، سيستم پيك و روش تشخيص مظنون و سيتم كارگزيني و ادراه مجهز به رايانه ، در بهبود بخشيدن بهره­وري بسيار موثر است. در بخش خدمات كشوري، رايانه در انجام كارهاي راهوار و يكنواخت مفيد مي باشد. لذا نيروي انساني كمياب را براي استفاده در انجام وظايف ديگر آزاد مي كند. در يكي از ادرات دولتي ورود رايانه در نظارت بر پروژه ها تفاوت زيادی در بهره وري بوجود آورد. پيش از معرفي رايانه ، پروژه ها توسط يك سيتم كارتي نظارت مي شد كه هم كند عمل مي كرد و هم غير كارا بود. اعمال اين روش جديد منتج به مزاياي زير مي گردد:

  • نظارت دوره اي قبل از مرتب كردن كارها.
  • دسترسي آسان به اطلاعات .
  • دسترسي به اطلاعات و استفاده بيش از يكبار از آنها.
  • تهيه خلاصه­هاي ساده تر از پروژه ها و مرور بر آنها.

سهيم شدن در سود حاصل از بهره­وري

بهبود در بهره­وري نياز به تلاش تقريبا تك تك افراد كشور دارد. بنابراين عادلانه خواهد بود اگر هرگونه سودي  كه بهبود در بهره وري بدست مي آيد بين كسانيكه در كسب آن دخيل بوده اند سهيم شوند. تعدادي از افراد و كاركنان و گروهها و موسسات با استفاده از منابع و تلاش خود براي توليد كالاها و خدمات در سرنوشت يك سازمان تجاري سهيم هستند . اين افراد يا گروهها و موسسات را مي توان بشرح زير بر شمرد:

  • سهامداران: خوب خود را در سازمان سرمايه گذاري مي كنند.
  • مديريت: از منافع سازمان حراست مي كنند.
  • كاركنان: تلاش و مهارت خود را در سازمان بكار مي گيرند.
  • موسسات مالي نظير بانكها: وام وديگر خدمات مالي ارئه مي دهند.
  • دولت: تاسيسات زير بنايي ايجاد مي كند.
  • مصرف كنندگان: كالاها و خدمات توليد شده توسط سازمان را خريداري مي كنند.
  • كسانيكه زمين ، ماشين آلات و انبار كالا به سازمان اجاره مي دهند.

هنگاميكه بهره­وري افزايش مي يابد، اشخاص مذكور چه بدست مي آورند:

  • سهامداران سود بيشتري بدست مي آورند.
  • دولت مالياتهاي زيادتري وصول مي كند.
  • موسسات مالي بهره بيشتري بابت وامهاي اعطايي خود مي گيرند.
  • مديران امتيازات ارزنده تري بدست مي آورند.
  • كاركنان حقوق بيشتري مي گيرند.
  • موجران اجاره بيشتري مي گيرند.
  • مصرف كنندگان محصولات و خدمات با كيفيت بهتر و قيمتهاي معقول تري مي خرند.

راهبرد بهبود بهره­وري منطقي به روشي نظام گرا براي بهبود بهره وري نياز دارد. روابط بين عناصر سيستم و محيط آنها را مشخص مي سازد ، اين راهبرد عملكرد سيستم را مشخص كرده و ضمن آنكه بر تغيير اثر دارد تعادل را حفظ مي كند.هدف بهبود بهره وري همواره بايد بر حسب بهبود سازماني با توجه به درك موفقيت  گذشته و جاري قسمتهاي اصلي و فرعي سازمان تعيين گردد. برخي از اهداف مي تواند وسيع باشد. براي مثال افزايش بهره وري سازمان به مقدار 8% طي دو سال با تعيين اهداف مشخص براي هر يك واحدهاي سازمان.

ساختار اساسي افزايش بهره­وري

الان لالر،  چهار مرحله عمومي را براي همه فرآيندهاي افزايش بهره­وري مطرح مي­كند:

  • پذيرش: بايد نياز به تغيير و بهبود در سازمان پذيرفته شود.
  • تصميم: پس از قبول ايجاد تغيير بايد در مورد آن تصميم گرفت.
  • اجاره: بايد فرصت انجام تصميمات وجود داشته باشد.
  • اقدام: اجراي عملي طرح­ها براي افزايش بهره­وري بايد هدف نهايي باشد.

 برنامه­هاي بهبود بهره­وري (PIP )

در اين قسمت تنها به ذكر دستور العمل هايي براي ارزيابي برنامه هي بهبود بهره وري مي پردازيم:

  1. در نظر گرفتن يك چارچوب زماني براي بهبود در بهره وري ، وسيله كنترل موثري است.
  2. یك نظام خوب ساده گزارش دهي براي بازديدها و تجديد نظر هاي دوره اي ضروري است. بايد گزارش دهي مربوط به اطلاعات ضروري ، اشكال خاصي طراحي شود كه مناسب با نيازهاي بهبود بهره وري باشد.
  3. بايد جلسات منظمي براي تجديدنظر در پيشرفت برنامه در سطوح واحد ، بخش با اداره تشكيل شود.
  4. بايد در برنامه ، حوادث و مسائل اجتماعي را در نظر گرفت بطوريكه بتوان در جريان پيشرفت برنامه با هرگونه حادثه پيشبيني نشده برخورد كرد و آن را از ميان برداشت.
  5. بايد در مراحل سركشي و ارزيابي واقعيتها را در نظر گرفت.

  زمان بكار­گيري برنامه­هاي بهبود بهره­وری

براي بكار بردن برنامه­هاي بهبود بهره­وري به طور موثرتر برخي شرايط مطلوب بايد وجود داشته باشد. از جمله آنها موارد زير است:

  •  فشار براي تغيير
  •  دخالت افراد سطح بالا
  •  تشخيص و مشاركت
  •  ابداع راه حلهاي جديد
  •  آزمايش ره حلهاي جديد
  •  تجديد نيرو از نتايج مثبت.

     عناصر اصلي برنامه­هاي بهبود بهره­وري

  • تعهد مديريت عالي
  • وجود يك سازماني متعهد به اجراي برنامه
  1. درك وآگاهي كامل سطوح مختلف سازمان از اهداف برنامه
  2. ارتباط باز ميان عناصر ساختاري سازمان
  3. نشان دادن منافع حاصل از بهره وري توسط يك سيستم
  • برقراري ارتباط ميان برنامه و فرايند اندازه گيري
  •  تناسب نيازها با برنامه  ها
  • استقرار فرايند نظارت، ارزيابي و بازخور

   چهارده دستور­العمل براي بهبود بهره­وري

اين بحث راجع به چهارده نكته اساسي است كه در بهبود بهره­وري مديريت مطرح است. مديراني كه مي­خواهند بهره­وري شركت خود را بالا ببرند مي­بايست به اين نكات با دقت بيشتري توجه كنند و بيشتر از پيش اين مهم را تعقيب نمايند. اين نكات كه تقريبا همه به صورت امري بيان شده اند، خطاب به مديران ارشد است، زيرا آنان اهرم اصلي بهره­وري هستند.

  • براي دراز مدت برنامه ريزي كن نه براي ماه يا سال آينده
  •  به صرف كيفيت كالاي خود از خود راضي باش.
  • براي فرايند توليد خود يك سيستم كنترل كيفيت آماري ايجاد كن و از عرضه كنندگان مواد اوليه خود نيز اين كار را بخواه، حتي اگر هزينه بيشتري را در كوتاه مدت متحمل شوي.
  • فقط با چند عرضه كننده مناسب مواد ارتباط داشته باش.
  • هميشه اين سوال را از خود بكن: آيا مشكلات من در سيتسم از يك بخش خاص توليدي است يا ناشي از تمام فرايند توليد؟

براي داشتن بهره وري بالاتر احتياج به شناخت مسائل آن است. شناخت هر مساله نيز سه گام اساسي دارد:

 برخورد با مساله: هميشه سعي كنيد با مسائل توليدي خود از نزديك برخورد كنيد زيرا فكر كردن راجع به آن بهتر و سهل تر خواهد بود.

احساس مساله: مدير بعد از برخورد بايد حس  كند كه مساله تا چه حد جدي است. زيرا بعد از احساس مساله است كه مدير متوجه مي شود كه خطر جدي در كجاي سيستم اتفاق افتاده است.

 درك مساله: پس از اين دو مرحله مدير اكنون مي تواند مساله بوجود آمده در سر راه بهره وري را درك كند و بداند كه به چه قسمت هايي از سيستم توليد ي اش ممكن است آسيب برساند. به عبارت ديگر اين جا مدير به مرحله تجربه و تحليل و درك مساله و اثرگذاري آن بر نقاط ديگر سيستم رسيده است. با فكر بازتر و ضميري آماده مي تواند راه حلهاي موجود را فهرست كند و بعد با ارزيابي عقلايي ؛  منطقي، گزينه بهتر را با توجه به شرايط انتخاب كند.

  • كارگران خود را براي انجام خواسته هاي خود آموزش دهيد.
  • كيفيت كار سرپرستان توليد را بالا ببريد.
  • ترس را از خود دور كنيد.
  • دواير توليدي خود را تشويق كنيد به جاي تمركز بر هدفهاي بخش خود ، با يكديگر كار كنند.
  •  غرق در هدفهاي كمي مانند شعار عمومي ضايعات صفر نشويد.
  •  از كارگران، انجام كار با كيفيت عالي را بخواهيد نه حاضر شدن به موقع و خروج به موقع از محيط كار.
  •  كارگران و كاركنان خود را براي درك روشهاي آماري آموزش دهيد.
  •  كارگران خود را براي فراگيري مهارت جديد مورد نياز آموزش دهيد.
  •  مديريت عالي شركت را مسئول اجراي اين سيزده اصل كنيد.

مراحل پرورش انتقال در كشورهاي در حال رشد

سه مرحله مي­توان براي انتقال تكنولوژي و پرورش آن در كشورهاي جهان سوم بر شمرد:

  • مرحله پياده سازي
  • مرحله جذب
  • مرحله بهسازي

كه هر يك  مورد بررسي جداگانه قرار خواهد گرفت.

مرحله پياده سازي:

اين مرحله معمولا تحت شرايط زير صورت مي­گيرد و منجر به جريانات ذكر شده مي گردد:

  • محدوديت وارادات
  • محدوديت سرمايه گذاري خارجي
  • نتيجه آنست كه كارآفرين داخلي با استفاده از تكنولوژي خارجي ، عمليات توليدي برپا مي كنند و نيازهاي داخلي را تامين كنند.
  • در اين مرحله ، محدوديت واردات بازار مورد حمايت دولت قرار مي گيرد.
  • نحوه كار بطور كلي به صورت مونتاژ صورت مي گيرد.
  • در هنگام پياده سازي طرح انتقال تكنولوژي ، نياز به توانائي هاي پژوهش، توسعه و مهندسي به وجود خواهد آمد كه اين نياز در اين مرحله از جمله از طريق استفاده از كارشناسان خارجي تامين مي گردد.

مرحله جذب:

اين مرحله داراي ويژيگيهاي ذيل بوده و منجر به نتايج ذكر شده مي گردد:

  • واحدهاي توليدي مختلف ايجاد مي شود كه:
  • منجر به رقابت بين آنها مي شود در نتيجه:
  • در بازار رقابت ايجاد مي شود.
  • صنايع توليدات قطعات يدكي ايجاد مي گردد كه باعث:
  • جذب قسمتهائي از تكنولوژي خارجي در داخل مي شود كه خود نياز به:
  • فعاليت­هاي پژوهشي، توسعه، و مهندسي براي گسترش و جذب تكنولوژي در سطح كل يك صنعت دارد كه اين جريان باعث:
  • ايجاد كادري از پرسنل فني مي شود كه خود قادر به :
  • تشكيل شركتهائي كه در ايجاد تكنولوژي مهارت دارند خواهند بود.

مرحله بهسازي تكنولوژي:

اين مرحله از خصائص زير بهره مند بوده و داراي نتايج ذكر شده است:

  • جذب تكنولوژي به سهولت انجام مي گيرد.
  • به علت وجود رقابت كيفيت بهبود يافته ، ترويج صادرات را تسهيل مي كند.
  • به علت وجود نيروي انساني ماهر :
  • نوآوري هاي بومي براي ايجاد تكنولوژي هاي داخلي تسهيل مي شود.
  • در نتيجه بهسازي تكنولوژيهاي خارجي و ايجاد توآوري هاي بومي و سطح پژوهش توسعه ارتقا مي يابد كه خود منجر به :
  • به وجود آمدن نيروي انساني با مهارت در علوم و مهندسي مي شود كه از جمله:
  • باعث افزايش بهره وري مي گردد.

منبع 

مهری،نیکنام(1392)، تاثیر انتصاب های مبتنی بر شایستگی مدیران،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اجرائی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0