مدلهاي کيفيت زندگي

مدل فلس و پري

از نظر فلس و پري،کیفیت زندگی در برگيرنده پنج عواملست. اين مدل پنج حيطه اصلي در بر مي گيرد از جمله:

  • بهزيستي جسمي: که شامل سلامت ،تناسب ، تحرک و امنيت شخصي است.
  • بهزيستي مادي: که شامل در آمد، کيفيت محيط زندگي، ثروت، حريم شخصي، تغذيه مناسب، حمل و نقل، ايمني و سکونت دايم يا اجاره نشيني مي باشد.
  • بهزيستي اجتماعي : که در بر گيرنده ارتباطات درخانواده و ارتباط با اقوام يا با دوستان، فعاليتهاي ارتباطي و حمايت اجتماعي است.
  • بهزيستي عاطفي : در بر گيرنده عاطفه، رضايتمندي، شادکامي، تکامل، عزت نفس، احترام و منزلت و اعتقادات مذهبي مي باشد.
  • رشد و فعاليت : که به مهارتهاي مربوط به خودتعييني، شايستگي، استقلال، اشتغال، کارهاي خانه، اوقات فراغت، تحصيلات، توليد يا مشارکت و قدرت انتخاب در فعاليتها مي باشد.

مدل کلي کيفيت زندگي

در اين مدل کيفيت زندگي بعنوان نوعي بهزيستي کلي تعريف مي شود که توصيفهاي عيني و ارزيابي هاي ذهني از بهزيستي جسمي، مادي، اجتماعي و عاطفي با رشد و فعاليتهاي هدفمند ترکيب شده است. هر سه حيطه شرايط عيني زندگي، احساس ذهني رضايت از زندگي و ارزشها و آرزوهاي شخصي با هم در تعامل هستند. بدين معنا که تغيير در بعضي از زمينه هاي عيني، تغييراتي در رضايتمندي يا ممکن است تغييراتي در ارزشهاي فرد ايجاد کند و همينطور تغيير در ارزشها ممکن است تغيير در رضايت از زندگي و شرايط عيني زندگي ايجاد نمايد و تغيير در احساس رضايت از زندگي ممکن است تغييراتي در ارزشها ايجاد نمايد. البته اين سه مولفه تحت تاثير شرايط بيروني قرار مي گيرند از جمله اين تاثيرات مي تواند ژنتيك، سن، اشتغال، ارثيه هاي مادي، شرايط اجتماعي، تاريخچه تکاملي و ديگر متغيرهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي باشد .

 مدل توضيحي

لي، يانگ، وي، ژانگ، ژنگ، اکسيو، وانگ و چن، مدلي در ارتباط با کيفيت زندگي ارائه دادند. ساختار مفهومي زندگي بايد حداقل شامل چهار بعد يا زمينه گسترده ي زندگي و دو محور عيني و ذهني باشد. رضايت زندگي ذهني فرد توسط شرايط زندگي عيني، نظام سلسله مراتبي نيازهاي زندگي و استانداردهاي مقايسه شده با زندگي حاضر فرد تعيين مي شود. ارزيابي بر اساس شخصيت، تجربه هاي زندگي و منابع شخصي در بافت هاي فرهنگي، اجتماعي و محيطي مي باشد ، طبق مدل توضيحي ،کيفيت زندگي به چهار بعد از جمله سلامت جسمي، سلامت روان شناختي، ادراک محيط زندگي و روابط اجتماعي تقسيم مي شود، و منظور از ادراک محيط زندگي دسترسي به اطلاعات، ميزان درآمد، خدمات بهداشتي، مسافرت، استفاده از اوقات فراغت و شرايط مکاني مي باشد.

 نظريه ي کيفيت زندگي

نظريه كيفيت زندگي ، نظريه اي کلي مي باشد که حاوي هشت نظريه در يک طيف ذهني- اصالت وجود- عيني مي باشد. در اينجا به اين سه طيف مي پردازيم.

  • کيفيت ذهني زندگي: عبارت است از احساسي که فرد از لذت بخش بودن زندگي خود دارد. هر فرد شرايط، احساسات و عقايدش را شخصا ارزيابي مي کند. رضايتمندي از زندگي اين جنبه از زندگي را منعکس مي کند.
  • کيفيت اصالت وجودي زندگي: به معني لذت بخش بودن زندگي فرد در سطح عميق تر مي باشد. در اين ديدگاه فرض بر آنست فرد داراي ماهيت عميق تري است که شايسته احترام بوده و اينکه فرد مي تواند منطبق با ماهيت خود زندگي کند. به عنوان مثال نيازهاي بيولوژيکي فرد برطرف شود، رشد به حد کمال خود برسد و اينکه جريان زندگي منطبق با شاخص هاي معنوي يا باورهاي ديني فرد باشد.
  • کيفيت عيني زندگي : به معني درک چگونگي لذت بخش بودن زندگي فرد توسط دنياي پيرامون مي باشد ؛ دنياي پيرامون لذت بخش بودن يا وضعيت فرد را درک کند، اين ديدگاه تحت تاثير فرهنگي مي باشد که فرد در آن زندگي کند.

اين نظريه جامع و يکپارچه از کيفيت زندگي حاوي انواع نظريات از ذهني تا عيني مي باشد که هر کدام در بر گيرنده جنبه هايي از زندگي مي باشند. بهزيستي و عوامل عيني، سطحي ترين جنبه کيفيت زندگي اند که مرتبط با توانايي سازگاري فرد با فرهنگي است که در آن زندگي مي کند، رضايتمندي از زندگي و تحقق نيازها، تا اندازه يي با جنبه هاي عميق تر در ارتباط هستند. يعني آيا بين چيزي که از زندگي مي خواهيم و چيزي که زندگي به ما مي دهد هماهنگي وجود دارد؟ خوشبختي و درک پتانسيل هاي زندگي ، شامل وجود و اصالتمان بعنوان يک فرد مي باشد. ارزشمند بودن در زندگي و نظم و هماهنگي در سيستم اطلاعات بيولوژيکي، با دروني ترين هستي انسان سروکار دارد. يک هسته ي انتزاعي وجود دارد که وصف ناپذير و غير قابل اندازه گيري باقي مانده است. اين عامل هستي گرايانه عوامل ذهني و عيني را به هم پيوند مي دهد .

شاخص مشترکي که در تعيين کيفيت زندگي به کار گرفته مي شود شامل دو وجه عيني و ذهني است. معيارهاي عيني عمدتا قابل لمس اند و جنبه هاي قابل تاييد زندگي چون شرايط اقتصادي و اجتماعي را در بر مي گيرد. اين سنجه ها بيشتر متمرکز بر امکانات مادي و عمدتا متکي بر ترازهاي در آمد ملي، ميزان ارضا و پاسخ گويي به نيازهاي جامعه و نظاير آن اند. معيارهاي ذهني به سنجش احساسات در خصوص زندگي و اين که مردم چه تصوري از زندگي خود دارند، مي پردازند و از طريق ارزيابي ميزان رضايت يا سرور افراد جامعه قابل اندازه گيري است . در شرايط ايده آل اندازه گيري کيفيت زندگي، بايد بوسيله هر دو شاخص عيني و ذهني منظور شود تا از آن طريق بتوان تصويري جامع از شرايط زندگي افراد جامعه به دست آورد و سياست گزاران بتوانند براي اقشار مختلف جامعه به برنامه ريزي بپردازند .

منبع

افضلان،مریم(1393)، اثر تعدیل کنندگی راهبردهای مقابله ای و حمایت های اجتماعی دررابطه با کیفیت زندگی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0