بررسی رویکردهای نظری سرمایه اجتماعی

رویکرد دیگر سرمایه اجتماعی مباحثی است که با امیل دورکیم آغاز و پس از او با تالکوت پارسنزپیگیری می شود. این اندیشمندان مفهوم سرمایه اجتماعی را بر مبنای تعهداتی که مبنای آنها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی است، تعریف نمودند. همه روابط، تعاملات و همکاری ها بنظر ایشان ریشه در هنجارها و ارزشهای جامعه دارند. چنین ارزشها و هنجارهایی افراد را فارغ از هر گونه دغدغه ای به ایفای نقش ها و اعمال خویش ترغیب می کند.از جریانات فکری دیگر که به طرح مفهوم «سرمایه اجتماعی » پرداخته است می توان از ماکس وبر نام برد، مباحثی که وبر مطرح می کند مفاهیمی است که به اعتماد معطوف است. این سوال که اعتماد در متن اجتماعی رسمی و غیر رسمی چگونه ساخته می شود و در یک متن اجتماعی چه ملازماتی برای افراد به همراه دارد. در مفهوم سازی سرمایه اجتماعی موثر بوده است.

دسته دوم، اندیشمندان معاصراند که به طور خاص به تعریف مفهوم سرمایه اجتماعی دست یازیده اند. نخستین اندیشمندی که در میان معاصران به این مهم اقدام نموده پیر بوردیواست . بوردیو سه نوع سرمایه را شناسایی نموده است: این اشکال سرمایه عبارتند از شکل اقتصادی (پول، مالکیت)، فرهنگی (شناخت، مهارت ها و کیفیت های تحصیلی ) و اجتماعی (ارتباطات وعضویت گروهی).

شکل اقتصادی سرمایه بلافاصله قابل تبدیل به پول است، مانند دارائی های منقول و ثابت یک سازمان. سرمایه فرهنگی نوعی دیگر از سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد مانند تحصیلات عالیه اعضای یک سازمان ، که این نوع سرمایه هم تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و سرانجام می تواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه های اقتصادی باشد. همانگونه که ملاحظه می گردد شکل غالب سرمایه گذاری از دید بوردیو ، سرمایه اقتصادی است و انواع دیگر سرمایه که شامل سرمایه فرهنگی و اجتماعی است، به عنوان ابزاری برای حصول سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا می کند. به هر ترتیب بوردیو، سرمایه اجتماعی را این گونه تعریف می کند که «سرمایه اجتماعی مجموعه منابع واقعی یا بالقوه ای است که حاصل شبکه ای با دوام از روابط کمابیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل یا به عبارت دیگر با عضویت در گروه است، شبکه ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار می کند و آنان را مستحق اعتبار می سازد».

به اعتقاد بوردیو سرمایه اجتماعی یک ودیعه طبیعی یا اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی وقفه به دست می آید. شبکه روابط، محصول راهبردهای سرمایه گذاری فردی یا جمعی ، آگاهانه یا ناخودآگاه است که هدفش ایجاد یا باز تولید روابط اجتماعی است که مستقیما در کوتاه یا بلند مدت قابل استفاده هستند.از دیگر اندیشمندانی که به تعریف سرمایه اجتماعی همت گماشته است و برخورد عمیقی با این مفهوم داشته جیمز کلمن است. برخلاف بوردیو کلمن تعریف مبسوطی از سرمایه اجتماعی ارائه داده و از واژگان مختلفی برای تعریف سرمایه اجتماعی کمک می گیرد. نخستین برخورد عمیق با مفهوم سرمایه اجتماعی بوسیله کلمن و در کتاب بنیادهای نظریه اجتماعی شکل گرفته است. کلمن  در این کتاب، سرمایه اجتماعی را به عنوان «روابط میان اشخاص ، گروهها و اجتماعات که اعتماد را شکل داده واکنش ها را تسهیل می کند» معرفی می نماید.

کلمن بر این اساس جهت تعریف سرمایه اجتماعی از نقش کارکرد آن کمک گرفته و تعریفی کارکردی از سرمایه اجتماعی ارائه میدهد نه ماهوی. به عبارتی کلمن سرمایه اجتماعی را به عنوان شی واحد قلمداد نکرده بلکه در توصیف ، انواع چیزهای گوناگون را مد نظر دارد که همه این انواع ، دو ویژگی مشترک دارند:«همه آنها شامل جنبه ای از یک شناخت اجتماعی هستند و کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل می کنند.»کلمن اظهار می داد که سازمانهای اجتماعی سرمایه اجتماعی را تولید می کنند که اکتساب هدف را که در صورت عدم حضور آن قابل حصول نبوده یا با هزینه بالایی قابل حصول بود، آسان می کند. از این منظر سرمایه اجتماعی همچنین می تواند برای غلبه بر مسایل مرتبط با کنش جمعی و تسهیل تولید کالاهای جمعی مفید واقع گردد.

یکی دیگر از نظریه پردازان مهم سرمایه اجتماعی رابرت پوتنام است . با کار پوتنام و معرفی مفهوم سرمایه اجتماعی در مطالعه دموکراسی ، این مفهوم ابعاد تازه تری یافت . آنچنان که پوتنام در کارش نتیجه گرفت « سرمایه اجتماعی هم اجرای سیاست و هم اجرای اقتصاد را تقویت می کند»وپوتنام در آثار خود سرمایه اجتماعی را با سه مولفه به عنوان ویژگی سازمان اجتماعی تعریف می کند که مولفه اول شبکه ها هستند. شبکه ها به دو قسمت تقسیم می شوند: 1- شبکه های افقی « مساوات طلب» در قالب مشارکت های مدنی (انجمن ها ، باشگاه ها و … ) که خاستگاه دو مولفه دیگر است.
2- شبکه های عمومی یا « انحصار طلب » که فاقد توان برقراری اعتماد و هنجارهای همیاری هستند.

مولفه دیگر هنجارهای همیاری هستند که خود به دو قسمت هنجارهای متوازن و هنجارهای تعمیم یافته تقسیم می شوند . در هنجارهای متوازن با مبادله هم زمان چیزهایی با ارزش برابر ، مانند موقعی که همکاران روزهای تعطیلشان را با هم عوض می کنند ، مواجه هستیم. در هنجارهای همیاری تعمیم یافته که اصلا ملاک سرمایه اجتماعی است. رابطه تبادلی مداومی در جریان است که در همه حال یک طرفه و غیر متوازن است؛ اما انتظارات متقابل ایجاد می کند ، مبنی بر این که سودی که اکنون اعطا شده ، باید در آینده باز پرداخت گردد.

مولفه سوم اعتماد است که از عناصر ضروری برای تقویت همکاری بوده و حاصل پیش بینی پذیری رفتار دیگران است که در یک جامعه کوچک از طریق آشنایی نزدیک با دیگران حاصل می شود. اما در جوامع بزرگتر و پیچیده تر ، یک اعتماد غیر شخصی تر یا شکل غیر مستقیمی از اعتماد ضرورت می یابد. اعتماد خود دو نوع است : 1-اعتماد شخصی 2-اعتماد اجتماعی یا اعتماد تعمیم یافته که سودمندتر برای جامعه است. این نوع اعتماد « شعاع اعتماد را از فهرست کسانی که شخصا می شناسیم ، فراتر می برد و همکاری گسترده تر در سطح جامعه را موجب می گردد».پوتنام افزایش مشارکت مدنی و گسترش شبکه های اجتماعی را از ساز و کارهای تبدیل اعتماد شخصی یا خاص به اعتماد اجتماعی یا تعمیم یافته معرفی می کند. که اعتماد اجتماعی به همان اندازه که یک نگرش شخصی است یک دارایی ضروری نظام اجتماعی نیز به شمار می رود.

از نظر پوتنام سرمایه اجتماعی بر پایه ویژگیهای زیر تعریف می شود:

  • وجود شبکه های اجتماعی (که در برگیرنده تعادل انسانی در درون یک جامعه است)
  • تعهد مدنی ( مشارکت شهروندان در فرآیند های اجتماعی و به کارگیری شبکه های اجتماعی)
  • هویت مدنی (احساس مشارکت برابر در درون جامعه )
  • مبادله (یاری متقابل در میان اعضای یک جامعه )
  • اعتماد به جای ترس .

پوتنام معتقد است در جوامعی که از سطح بالای سرمایه اجتماعی برخوردارند، شهروندان نسبت به کارهای جامعه احساس تعهد می کنند و مشارکت مدنی از ویژگیهای این جوامع است. اجتماعی و اصولا هر نوع سرمایه ای نیز می تواند برای اهداف ضد اجتماعی، به کار گرفته شود که در این صورت ما با نوع منفی و نابهنجار سرمایه اجتماعی مواجه هستیم . در مطالعات تجربی خود ، پیامدهای عمومی و بیرونی سرمایه اجتماعی را در مقایسه ایالت ها، مناطق ، نسل ها در دو کشور آمریکا و ایتالیا در زمینه موضوعاتی نظیر جامعه مدنی ، دموکراسی و توسعه اقتصادی به انجام رسانده است.

صاحبنظر دیگر در زمینه سرمایه اجتماعی فرانسیس فوکویاما است . فوکویاما بر وجود هنجارها و ارزشهای غیر رسمی در یک گروه تاکید می کند . تعریف او از سرمایه اجتماعی چنین است. « سرمایه اجتماعی را به سادگی می توان به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است ، در آن سهیم هستند. مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی گردد ، زیرا که این ارزشها ممکن است ارزشهای منفی باشد».از نظر فوکویاما هنجارهای تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی می توانند از هنجار روابط متقابل دو دوست گرفته تا آموزه های پیچیده ای را در برگیرند . این هنجارها باید در روابط بالفعل آدمیان به طور عینی مصداق یابند.

مباحث و مطالعات فوکویاما پیرامون سرمایه اجتماعی نیز مانند پوتنام در سطح کلان دنبال شده است. او سرمایه اجتماعی را در سطح کشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادی آنها مورد بررسی قرار داده است . فوکویاما مانند پوتنام هنجارهای همیاری را شالوده سرمایه اجتماعی معرفی می کند و همچنین وی مفهوم شبکه را در ارتباط با سرمایه اقتصادی مطرح می کند: « از دیدگاه سرمایه اجتماعی ، شبکه به عنوان نوعی سازمان رسمی به تعریف در نیامده ، بلکه به صورت یک ارتباط اخلاقی مبتنی بر اعتماد تعریف می شود . شبکه گروهی از عاملان منفردی است که در هنجارها یا ارزش ها ی فراتر از ارزشها و هنجارهای لازم برای داد وستد های متداول بازار مشترک هستند. هنجارها و ارزشهایی که در این تعریف جای می گیرند از هنجار ساده دو سویه مشترک بین دو دوست گرفته، تا نظامهای ارزشی پیچیده که مذاهب سازمان یافته ایجاد کرده اند، ادامه می یابد. فوکویاما شبکه را یک سازمان هموار می نامد که با سازمان مبتنی بر سلسله مراتب متفاوت است، چرا که در آن مقررات بوروکراتیک و اقتدار رسمی با هنجارهای غیر رسمی مشترک که در میان اعضا درونی شده است، جایگزین می شود.فوکویاما ضمن تائید اهمیت خانواده به مثابه شکلی از سرمایه اجتماعی، به جوامعی اشاره دارد که در آنها توازنی میان مناسبات خانوادگی و مناسبات غیر خانوادگی وجود نداشته و بر مناسبات خانوادگی به زیان دیگر مناسبات اجتماعی تاکید می شود.با این حال خانواده نوع مهمی از سرمایه اجتماعی به شمار می آید که از نظر فوکویاما زوال آن در جامعه آمریکا به اشکال گوناگون بر کاهش سرمایه اجتماعی در آن جامعه موثر بوده است . افزایش جرم و جنایت ، خودکشی ، الکلیسم ، مصرف مواد مخدر و فرزندان نامشروع از یک سو و کاهش مشارکت های مدنی و کاهش اعتماد از سوی دیگر نتیجه زوال خانواده و از نشانه های فروپاشی بزرگ به زعم فوکویاما می باشد.

منبع

شجاعی دندارلو ،سعیده (1393) ،تبیین تاثیر سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی بر کارایی عملکرد کارکنان شرکت تولیدی صنعتی فراسان ، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی ،دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0