بررسی رشد کسب و کار و ابعاد آن
در پژوهش ها و مطالعات انجام شده بر روی رشد کسب و کار و عوامل مؤثر بر آن، محققان هر یک مجموعه عوامل مختلفی را در نظر گرفته و آن را بسط و توسعه دادهاند. در زیر، اشاره ای به عمومیترین این عناصر که در بیشتر تحقیقات از آنها یاد شده، میپردازیم.
کارلند ایجاد یک کسب و کار را با اهداف اصلی سود و رشد به همراه مدیریت استراتژیک را لازمه یک کارآفرین اعلام کرد. از نظر کاتزکارآفرینان رشد کسانی هستند که موفقیت خود را با اندازه و رشد کسب و کارشان میسنجند و می خواهند خود رئیس خود باشند. اگر کارآفرینی را در اینجا همان راه اندازی کسب و کار بدانیم برای یک کارافرین، رشد، تشخیص فرصت های درست، درک چگونگی بهره برداری از آنها و کسب مزیت رقابتی با توجه به آن فرصت ها می باشد.
تامبونن بر این عقیده است که رشد یک سازمان چیزی بیشتر از بزرگ شدن اندازه آن سازمان است. رشد یک فرایند پویا می باشد که شامل تغییر و توسعه در سازمان و تغییر در شیوه تعامل سازمان با محیط است. رشد هر کسب و کار از مناظر مختلف قابل بیان کردن می باشد. رشد را می توان به عنوان افزایش کمی و کیفی متغییر هایی چون اشتغال، تعداد و ارزش ها سهام نهایی، ترکیب و آرایش نهایی ساختار شرکت، جهت گیری ها و موقعیت بازار تعریف . همچنین رشد کسب و کار به معنی افزایش در میزان فروش سال جاری کسب و کار نسبت به سال مالی سال گذشته می باشد. این معیار یکساله در تحقیقات محققینی همچون رادرفورد، بالر و مک مولان و شوادز و همکاران مورد استفاده قرار گرفته است. معیار های افزایش تعداد کارمندان کسب و کار. بهبود کیفیت محصول افزایش تنوع محصول، نوآوری در محصول، توانمند سازی سازمانی به عنوان معیارهای رشد مطرح هستند. از کلیه پژوهش های انجام شده می توان رشد و توسعه کسب و کارها را در فاکتور ذیل بیان کرد:
افزایش در فروش (بالارفتن فروش)، افزایش تعداد شعبات داخل کشور، افزایش تعداد پرسنل، دوام و انتقال کسب و کار به نسل بعدی، بین الملی شدن کسب و کار (صادرات)، بکارگیری فناوری جدید، افزایش رضایتمندی مشتریان
ابعاد رشد کسب و کار
یک کسب و کار را می توان سازمانی در نظر گرفت که به صورت یک کل منسجم رشد می کند و این رشد از ابعاد مختلف قابل بررسی می باشد. هنری مینتزبرگدر کتابش با نام “سازماندهی سازمان ها” چهار دیدگاه را برای رشد و توسعه یک کسب و کار مطرح کرده است: رشد مالی، رشد استراتژیک، رشد ساختاری و رشد سازمانی
رشد مالی:در این دیدگاه رشد کسب و کار از بعد گردش مالی هزینه ها و سرمایه گذاری های مناسب برای حصول سود در نظر گرفته می شود. در این دیدگاه توسعه یک کسب و کار، افزایش چیزی است که مشتریان بسیاری تمایل به خرید آن را داشته باشند. در حقیقت رشد مالی معیار عملکرد کسب و کار در ارضای نیازهای بازار است و به عبارتی ارزش افزوده ای که یک کسب و کار برای ذی نفعان خلق می کند.
رشد استراتژیک:این دیدگاه رشد یک کسب و کار را در شیوه تعامل کسب و کار با محیط اطراف که به صورت استراتژیک انجام می شود، معرفی می کند. این تعاملات در محیط فرصت هایی را برای خلق مزیت رقابتی ایجاد می کند. رشد این تعاملات استراتژیک، کسب و کار را برای براورد نیاز مشتری مهیا می کند.
رشد ساختاری:در این دیدگاه رشد در شیوه کنترل و سازماندهی کسب و کار در نظر گرفته می شود. تغییراتی که شرکت در شیوه سیستم های داخلی، مسئولیت ها و نقش های مدیریتی ارتباطات و روابط داخلی خود اعمال می کند می تواند یکی از ابعاد رشد کسب و کار باشد.
رشد سازمانی:این دیدگاه از رشد به تغییر فرایند های سازمانی، فرهنگ و نگرش هایی مرتبط است که رشد سازمان را تسهیل می کند. می توان سبک رهبری را در این رشد مؤثر دانست.نظریه پردازان کسب و کارهای خانوادگی بر این باورند مفهوم موفقیت و رضایت فردی تحت تأثیر نظام باورها و ارزیابی افراد از دسترسی و بکارگیری منابع مورد نیاز برای رسیدن به اهداف کسب و کار است.به عبارت دیگر در پس معیارهای محسوس و نا محسوس موفقیت یک نظام باور وجود دارد که به کمک معیارهای عینی مثل بازگشت سرمایه،، رشد فروش، سود، تعداد کارکنان و نرخ بقا مفهوم موفقیت کسب و کار را می سازند.
منبع
شریف نژاد ،فاطمه(1393)، تاثیر گرایشات ارزشی و استراتژیک یررشد کسب و کارهای خانوادگی درصنعت پوشاک ورزش ،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت کارآفرینی کسب و کار ،دانشگاه علامه طباطبایی
دیدگاهی بنویسید