بحران هويت

مرحله بلوغ و نوجواني، مرحله اي است كه روان تحليل گران به طور كلي و فرويد به خصوص در مقايسه با مراحل قبل،  كمتر درباره آن نگاشته اند. مي توان گفت كه در اينجا صحبت از مرحله است و نه دوره بلكه بيشتر سخن از يك بحران است بحراني كه به صورت بحران نوجواني معمولا به صورت ناگهاني به مرحله نهفتگي  پايان مي بخشد . بحران نقطه عطفي در زندگي فرد به سوي وضعيتي بهتر يا بدتر شمرده مي شود . واژه  crisisبه معني بحران از واژه يوناني  krisis  مشتق شده است. كه تغييرات قاطعي را مي رساند كه در جريان يك تحول پيش مي آيد و نمودار دگرگوني هاي عميق است.

تعبير نوجواني به مثابه يك مرحله بحراني ودر اصل از فلاسفه يوناني، به خصوص ارسطو است. اما كسي كه براي اولين بار به شكل شايان توجهي بلوغ و بحران را توصيف كرد ژان ژاک روسو، است. روسو، دركتاب چهارم” اميل” به زبان ادبي زيبايي، با تشبيه بروز بلوغ جنسي به طوفان، در آن يك انقلاب و زايش دوباره مي بيند. يك سال ونيم پس از او، استانلي هال در نظريه “زايش دوباره” از نوبه اين تشبيه استناد جسته است. پس از هال،پژوهشهاي  بسيار، چه در امريكا و چه در اروپا به طور مستقيم  يا ضمني اين مفهوم را تصديق و تاييد كرده اند.

از نظر فرويد، نوجواني بر يك بحران خود دوستداري وهمانند سازي مبتني است و اين بحران با اضطراب هاي شديد در رابطه با واقعيت و تماميت خود وجنس همراه است .اريكسون ، به هشت مرحله تكاملي در زندگي انسان  قايل است و هر يك از اين مراحل هشتگانه، اوج يك بحران وحل آن است. اما بحران لزوماً ضمير ناخوشايند و عرضي ندارد. بلكه تنها نمايانگر يك نوع حساسيت يا شكست پذيري خاصي است كه از عدم تعادل ناشي مي شود. عدم تعادل نيز در نتيجه رشد امكانات بالقوه جديد درفرد است. بنابراين، در اينجا ضمير مثبت  بحران مورد نظر مي باشد.

از نظر اريكسون ، نوجوان براي ساختن هويت خود، در يك زمان با دو گروه از امور ديگر درگير است. او باید هم با تغييرات دروني، شناختي و بدني خود سازگار شود هم ، در همان زمان، ناگزير از سازگاري با مجموعه اي از نظام بخشها و نظامهاي بيروني و خارجي است. او مي بايست با تمام اين مسائل درگير شود، اين دگرگوني ها را پشت سر گذارد، و از خلال آنها هويت خود را بسازد واز سلطه بزرگسالان خارج شود به دليل همين دگرگوني هاي فراوان وهمه جانبه، ورود به مرحله نوجواني براي وي مانند ورود به كشوري بيگانه است. كه نه با زبان، نه با آداب و رسوم و نه بطور كلي با فرهنگ آن كشور آشناست.

هنگام جستجوي هويت بروز برخي از مشكلات طبيعي است. مسلماً ابهامات و سردرگمي هايي بروز مي كند. اما پريشاني هاي شديد و ادامه دار طبيعي است. روان شناسان مشكلات از نوع نخست را بحران هويت طبيعي ناميده اند و از بحران در اينجا نقطه عطف در رشد رواني فرد است. آنچه مشخص است اين است كه نامطمئني  هاي آنها به مرور از بين مي رود.

منبع

ترابی،زهرا(1399)، سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی عمومی،دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0