بازی چیست؟

در گذشته نه چندان دور کار روزانه مردان و زنان و حتی کودکان پایان­ناپذیر به نظر می­رسید. کوشش و تلاش جهت ادامه زندگی آنچنان شدید بود که توجه به بازی، هدر دادن وقت تلقی می­شد. اکنون که با پیشرفت­های چشمگیر در علم روان­شناسی و علوم تربیتی و همچنین استفاده از جنبه­های آموزشی و تربیتی بازی، عقیده و نظر عمومی نسبت به این فعالیت انسان تغییر کرده است. اطلاعات فراوانی که امروزه دربارۀ بدن انسان و چگونگی رشد و تکامل آن به دست آورده­ایم بیش از پیش ضرورت بازی را برای کودکان روشن کرده است.صرفنظر از مسائل فوق، خواه کودکان اجازه بازی داشته باشند و یا نداشته باشند، آنان به هر حال به طرقی خود را با بازی مشغول خواهند کرد. در حقیقت بازی برای کودک مانند نفس کشیدن امری طبیعی و از ضروریات رشد است، از دیدگاه کودکان نوعی فعالیت است که برای انجام آن ،کودک حتی تحمل مشکلاتی را بر خود هموار می­کند.

بازی بهترین شکل فعالیت کودکان در سنین پیش از دبستان است. در جریان بازی نیروهای جسمی و روحی کودک یعنی دقت، حافظه، تصور، نظم و ترتیب به سر می­برند و رسالت تغییر و دگرگون ساختن آن را بر عهده دارند.کودک از طریق بازی به شخصیتی متعادل دست پیدا می­کند و تعادل و مهارت­های لازم را برای زندگی در کنار دیگران در محیط­های غیر از خانه و در کنار افرادی غیر از والدین کسب می­کند، لذا کودک از طریق بازی به رشد اجتماعی لازم دسترسی می­یابد.کودکی که از بازی می­هراسد، هرگز رشد سالم ندارد و از لحاظ روانی بیمار است و باید فوراً به درمان او می­پرداخت. به عقیده وودورث، حتی تخیل کودک نوعی بازی است و می­توان گفت بازی معمولاً اگر دائما هم نباشد، شامل عامل تخیل و اختراع است .

تعریف بازی

در فرهنگ و بستر، بازی به صورت­های زیر تعریف شده است:

  1. حرکت، جنبش و فعالیت به مثابه حرکت عضلات
  2. آزادی یا محدودیتی برای حرکت و جنبش
  3. فعالیت یا تمرین برای سرگرمی، تفریح یا ورزش

بهترین توصیف برای بازی توسط گاروی در سال 1977 ارائه شده است.

  • بازی خوشایند و لذت بخش است.
  • بازی هیچ هدف بیرونی ندارد و متوجه هیچ­گونه هدف عملی نیست، بلکه انگیزش ذهنی کودک است.
  • بازی خودجوش و داوطلبانه است و بازیگر خود نوع آن را انتخاب می­کند.
  • بازی کردن مستلزم درگیری فعالانه بازیگر است.

بازی عبارت از هر نوع فعالیتی است که برای تفریح و خوشی و بدون توجه به نتیجه نهایی صورت می­گیرد. انسان به طور داوطلبانه وارد این فعالیت می­شود و هیچ نیروی خارجی یا اجباری در آن دخیل نیست.هر نوع فعالیتی که توسط کودکان به منظور تفریح انجام گیرد، بازی نامیده می­شود.مربیان ورزش از بازی تلقی جامع­تری دارند. آنها معتقدند که، بازی عبارت است از فعالیتی که افراد با میل و رغبت در اوقات فراغت انجام می­دهند.

تاریخچه بازی

بازی را می­توان به گذشته­های دور حتی از بدو تولد و پیدایش انسان نسبت داد.در حقیقت بازی جزئی از زندگی انسان از بدو تولد تا زمان مرگ است. در کل تاریخچه بشریت مندرج انسان از نظر فیزیولوژیکی نیاز به جنبش و حرکت دارد و بازی خمیر مایه تفکر است. تشکیل اجتماعات اولیه بشری شکل جدیدی از بازی را پدید می­آورد. بازی­های گروهی به صورت بازی­های نمایشی از عبادت ارواح، پرسش اشیاء گرفته تا رقص شکار و رقص جنگ، مجموعه­ای از راه­های برآوردن نیازهای جسمانی و ذهنی افراد را هم گرداند. خواه به این مجموعه بازی نام دهیم و خواه نام دیگر، در اصل مطلب تفاوت چندانی پدید نمی­آید.

رشد ذهنی یا اجتماعی انسان و تسلط پیش­رونده بر طبیعت امکان دست­کاری در اشیاء طبیعی را بوجود آورد و از آن زمان اشیاء به خواست انسان تغییر شکل دادند تا بتوانند اندیشه وی را در شکل­دهی و بازی غنای بیشتر بخشند و روح او را راضی­تر گردانند.تشکیل اجتماعات اولیه بشری، نحوه و شکل جدیدی از بازی را پدید آورد. در ابتدا بازیچه بشر، مواد و اشیاء خام و طبیعی بدست آمده از طبیعت بود، قطعه­ای از سنگ، به دست گرفتن آن، حرکت دادن آن و سرانجام غلتاندن و یا پرتاب کردن آن، همه نوعی بازی محسوب می­گردید.

بازی در ایران پیش از اسلام:

بنابر آنچه مورخان یونانی، رومی و یهودی دربارۀ ایران و ایرانیان نوشته­اند و بنا به مندرجات اوستا و پاره­ای از کتاب­های بازمانده به زبان پهلوی، ایرانیان باستان به کودکان خویش هنرهای گوناگون می­آموخته­اند و برترین این هنرها شامل سواری، چوگان بازی، تیراندازی، شناگری، شمشیربازی و در عصر ساسانی، شطرنج بوده است.

چنانکه می­بینیم، تمام این بازی­ها با زندگی آینده کودکان پیوند ناگسستنی داشته و از آن روی این هنرها و بازی­ها را به کودکان می­آموخته­اند که بعدها در میدان نبرد از آنها استفاده نمایند. در حقیقت بیشتر این بازی­ها حالت ورزشی و جنگی داشته­اند. اما بی­گمان کودکان ایرانی در آن روزگا با بازی­های گوناگون دیگری نیز آشنا بوده­اند که سخن گفتن دربارۀ آنها نیازمند به پژوهش گسترده­ای در متون بازمانده از دوران پیش از اسلام است، ولی هدف ما بیشتر جستجوی رد پای بازی­های ایرانی در متون پارسی است

ارزش بازی ها:

تحقیقات بیشماری در زمینه اثرات بازی و ارزشمندی آن صورت گرفته است که اغلب آنها تأکیدی است بر ارزش مثبت بازی در جنبه های گوناگون رشد کودکان اعم از رشد جسمانی، روانی، عاطفی، اخلاقی و شناختی، نتیجه تحقیقات ومطالعات بیشمار، اهمیت بازی و لزوم توجه به آن را روشن می سازد و این سوال پیش می آید که ارزش بازی چیست؟.

ارزش تربیتی: کودک خردسال از طریق بازی کردن با انواع مختلف اسباب بازی­ها، موفق به شناختن شکل­ها، رنگ­ها، اندازه­ها، جنس اشیاء و اهمیت آنها می­شود. بتدریج که رشد می­کند در بسیاری از بازی­ها و ورزش­ها مهارت بدست می­آورد.اکتشاف، جمع­آوری اشیاء و سایر شکل­های بازی در اواخر دوران کودکی اطلاعاتی را به کودک می­دهد که او نمی­تواند در کتاب­های مدرسه­اش پیدا کند. کودک هنگام بازی درباره خودش، دیگران و رابطه­اش با آنها چیزی یاد می­گیرد.او میزان توانایی­های خود را با دیگران مقایسه می­کند و به این ترتیب یک مفهوم روشن­تر و واقع­گرایانه­تر از خود به دست می­آورد.

ارزش درمانی: بازی یک وسیلۀ درمانی است. بازی به عنوان یک کاتارسیس برای از میان بردن انرژی سرکوب شده و زیر فشار قرار گرفته، عمل می­کند. در زندگی روزمره کودک نیاز دارد از تشنج­هایی که توسط محدودیت­های محیطی به او تحمیل می­شود رهایی یابد. بازی به او فرصت می­دهد که احساسات خود را به طریقی قابل قبول در اجتماع بیان کند و به وی اجازه می­­دهد انرژی تحت فشار خود را به طریقی بیرون بریزد که از نظر دیگران و کلاً اجتماع مانعی ندارد. کودک از طریق بازی می­تواند احساساتی از قبیل ترس، رنجش، نگرانی و شادی خود را آنطور که میل دارد در قالب شخصیت­های دلخواهش بیان کند و کدورت درونی­اش را بزداید. به گفته آکس لین بازی درمانی بر اساس این حقیقت بنیاد نهاده شده که بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان خود است. بازی موقعیتی است که به کودک داده می­شود تا احساسات و مشکلات خود را عرضه کند.

ارزش ذهنی: بازی سبب می­شود که کودک نیروهای ذهنی خود را به کار اندازد. بازی کودک را در شناخت و کنترل محیط، یاری می­کند. او را قادر می­سازد که توانایی­هایش را بیازماید. همچنین ضمن بازی یاد می­گیرد که میان واقعیت و خیال فرق بگذارد. کودک به هنگام بازی به استدلال می­پردازد، قضاوت می­کند، به حل مسایل می­پردازد و نهایتاً از فعالیت­های خود نتیجه­گیری می­کند، این فعالیت به او کمک می­کن تا در آینده بتواند متکی به نفس، مستقل و در حل مشکلات توانمند باشد .

 ارزش اجتماعی: فروم عقیده دارد زمانی که کودک پا به عرصه وجود می­نهد، از شناسایی پدیده­های دنیای خارج قاصر است، بعدها کودک به تدریج رشد می­کند و قادر به درک اشیاء خارجی می­شود، او قادر می­شود تا میان غذا و منبع جوشش آن تفاوت قائل شود. یکی از عوامل مؤثر در شکل­بخشی شناخت کودک در این مرحله، بازی است. یعنی به محض آن که کودک قادر به تکان دادن ارادی عضلات خود شد و آنها را تحت کنترل درآورد، قادر به تماس با محیط بیرونی می­گردد.

فروبل معتقد است که باید کودک را برای زندگانی اجتماعی تربیت نمود، زیرا در کودک توان بالقوه اجتماعی بودن موجود است و صرفاً همنشینی با دیگران باعث به فعل درآمدن توان بالقوه اجتماعی کودک می­شود. او می­افزاید که همنشینی با دیگران می­تواند به صورت بازی انجام شود و در این هنگام بازی علاوه بر تکامل نیروهای جسمی و عقلی کودک باعث می­شود تا او در مورد پرورش ویژگی­های اخلاقی خود نیز به موفقیت­هایی نائل شود.

 ارزش جسمانی: بازی­های توأم با فعالیت برای تکامل رشد عضلانی کودک و ورزش دادن قسمت­های مختلف بدنش لازم است. ضمناً این نوع بازی­ها برای صرف انرژی اضافی کودک نیز مفید است. منافع جسمانی بازی را می­توان از طریق نرمش کردن و دولا و راست شدن به دفعات مختلف در روز نیز بدست آورد ولی چون کودک ارزش واقعی ورزش را درک نمی­کند، ممکن است علیه آن طغیان کند و با چنان بی­میلی تن به انجام آن دهد که هر نوع نفع احتمالی را در مقابل «تنش عاطفی» بی­ارزش سازد.به گفته میلی چامپ، بازی به یک کودک کمک می­کند که به یک انسان (شخص) تبدیل شود. برای رسیدن به این هدف، باید تعادلی میان بازی و کار کودک باشد.

مربیان در بازی

مربیان باید در ارتباط با بازی کودک به نکات ذیل توجه نمایند:

  1. افزایش ابزار بازی
  2. دادن وقت کافی به کودک نقش دقت در زمان کمک به کودک
  3. واگذاری حق تصمیم­گیری و انتخاب بر عهدۀ کودک
  4. تهیۀ وسایل جدید برای کودک، تا او بتواند بازی را ابداع نماید.
  5. وسایل صحنه نمایش، بهتر است به صورت واقعی باشند

نقش بازی در رشد کودک :

در جهان معاصر، بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی برای هر کودک است. در واقع بازی کردن در زندگی کودک از اهمیت زیادی بر خوردار است. در جریان بازی ، نیرو های روحی و جسمی کودک، یعنی دقت، حافظه، تخیل، نظم و ترتیب، چالاکی و مهارت و….رشد می یابند و علاوه بر این ها بازی برای کودک محرک و انگیزه ای می شود در جهت کسب تجارب اجتماعی.بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان خود است. کوک با بازی کردن، موقعیتی را به دست می آورد تا احساسات و مشکلات خود را عرضه کند و به عبارت دیگر ابراز وجود نماید.متاسفانه امروزه، بسیاری از والدین، حتی مربیان توجه کافی به امر رهبری بازی ندارند و یا کوک را به حال خود وا می گذارند و یا بازی او را با دلسوزی های اضافی و اسباب بازی های زیاد، محدود می نمایند.پدران و مادران باید توجه داشته باشند که در مراحل مختلف بازی روش های گوناگونی اتخاذ گردد ونیز همیشه به یاد داشته باشند که به کودک امکاناتی بدهند که او آزادانه و مبتکرانه فعالیت نمایند تا استعدادهای نهفته اش به درستی شکوفا گردد . تنها در این صورت است که بازی می تواند باعث انگیزش، نشاط ، فعالیت، ابتکار و خلاقیت در کودکان گردد.

تنوع در بازی های کودکان :

در بازی های کودکان، خصیصه ای به نام تنوع ،بسیار مشاهده می شود. این موضوع کاملا بارز است که همه کودکان به یک روش ونوع بازی نمی کنند. تنوع در بازی کوکان می تواند ناشی از این علل باشد : تفاوت های فردی، نوع جنسیت، نوع محیطی که در آن پرورش یافته اند، موقعیت اجتماعی و اقتصادی و عامل جغرافیایی، میزان اوقات فراغت و وضعیت وسایل و امکانات بازی.

نکاتی چند در مورد بازی های کودکان :

برای هر پدر و مادری وبه طور گل برای هر فردی که به نوعی با کودکان سرو کار دارد، دانستن و رعایت نکاتی چندکه در مورد بازی های کودکان است لازم و ضروری به نظر می آید :

  1. به بازی کودکان اهمیت دهید. چرا که تمام زندگی کودک در بازی شکل واقعیت می پذیرد.
  2. تجارب زندگی کودک از طریق بازی صورت می گیرد.
  3. کسب مهارت های شخصی، اجتماعی، اقتصادی.
  4. بازی برای کودک به منزله کار محسوب می شود و کار برای او به منزله بازی.
  5. بازی در کودکان موجب رشد و تحول می شود.
  6. کودکان از طریق بازی، خلاقیت های خویش را شکوفا می سازند.
  7. بازی عاملی مهم و موثر در رشد و شکوفایی استعدادهای کودک به شمار می رود.
  8. بازی در تربیت احساساسات کودک تاثیر بسزایی دارد.
  9. بازی به کودکان امکان می دهد که نسبت به افراد محیط، جهان و طبیعت پیرامون خود شناخت کافی پیدا کنند
  10. بازی منبع غنی آموزشی برای کودک به حساب می آید.
  11. موضوع بازی کودکان باید همیشه سعی شود که بر گرفته از زندگی خانوادگی، کودکستان، مسافرت ها ، جشن ها، فرهنگ و… آنها باشد.
  12. بازی خوب شبیه کار خوب است. کار به منزله شرکت انسان در تولیدات اجتماعی ودر ایجاد ارزش های فرهنگی و مادی و به عبارت دیگر شرکت انسان در ایجاد ارزش های اجتماعی است. اما بازی از چنین اصولی پیروی نمی کند و رابطه مستقیم با اهداف اجتماعی ندارد ، ولی از سوی دیگر باید گفت که به طور غیر مستقیم با این اهداف در ارتباط است. به این معنی که انسان را با همان فعالیت جسمانی و روانی که لازمه کار است عادت می دهد.

در پایان به این نکته اشاره کنیم که برخی اولیاء نسبت به بازی فرزندانشان هیچ گونه علاقه ای نشان نمی دهند ، برخی دیگر تنها به خرید اسباب بازی های زیاد اکتفا می کنند و برخی نیز بیش از اندازه در بازی های آنها دخالت می نمایند و امکان نمی دهند که کودک ، خود مسائل بازی را حل و فصل نماید.این گونه والدین کودک را ناگزیر می سازند که تنها حرف شنوی بزرگتر ها و مقلد باشند . در واقع این اولیای کوک هستند که بازی می کنند نه خود او. به عبارت دیگر با هر کسی به زبان قابل فهم او سخن بگوییم و این معنای این بیت است که می گویید :چون که با کودک سرو کارت فتادپس زبان کودکی باید گشاد

مراحل مختلف بازی­های کودکان:

  • بازی­های انفرادی: کودک در سنین پایین، بیشتر اوقات را به تنهایی بازی کرده و به کودکان دیگری که اطرافش باشد، توجهی ندارد. حواس وی متوجه اشیاء و چگونگی آنهاست. در حدود یک­سالگی به مفهوم «کنش و واکنش» پی برده و دوست دارد اشیاء را بیاندازد و از دیگران بخواهد که شیء را از زمین برداشته و به او بدهند.
  • بازی­های فردی در مجاورت گروه: در حدود 2 سالگی کودکان به تدریج از بازی کنار دیگران لذت می­برند البته در این مقطع سنی آنها خیلی به اطرافیان توجه ندارند و با خود مشغول بازی هستند.
  • بازی­های اجتماعی، گروهی: در حدود 3 سالگی اغلب کودکان تمایل پیدا می­کنند در گروه­هایی کوچک سه-چهار نفری بازی کنند یا دیگران در بازی آنها شرکت کنند و آنها را در بازی خود شریک کنند، بازی کودکان در این مرحله جنبه اجتماعی و گروهی پیدا می­کند.

بازی­های گروهی را می­توان به 3 دسته تقسیم کرد:

  • بازی­های غیرارادی «فعال»
  • بازی­های تخیلی و تقلیدی
  • بازی­های بیانی و مکالمه­ای

  عوامل مؤثر در بازی

1-جنسیت: بازی دختران و پسران با هم متفاوت است. دختران به بازی­های آرام و ساکت می­پردازند در حالی که پسران از بازی­های دارای فعالیت بدنی بیشتر لذت می­برند. دخترها بازی با عروسک را دوست دارند در حالی که پسرها از بازی­هایی که نشان دهنده قدرت و نیروی بدنی آنهاست مثل کشتی گرفتن، دویدن و توپ بازی لذت می­برند.

2-سن: بازی خاص در هر سن برای کودک متفاوت است. مرحله اول کودکی شامل تولد تا 3 سالگی است، بازی بیشتر انفرادی است و توجه کودک به شناسایی اندام­ها و اشیاء و چگونگی استفاده از آنهاست. مرحله دوم کودکی شامل سنین سه تا هفت سالگی است. بازی­های گروهی علاوه بر بازی­های انفرادی مورد توجه کودک قرار می­گیرد که با توجه به سن و جنسیت به تدریج از یکدیگر متمایز می­شوند.

3-عوامل محیطی: این عامل که بستگی به ویژگی­های کودک ندارد در تعیین بازی­ها نقش عمده­ای دارد. مکان و فضای باز، شوق تحرک را در کودک بر می­انگیزد. در صورتی که محل تاریک و نور، فرصت جست و خیز را از طفل می­گیرد.

عامل هوش و خلاقیت:

هوش : عبارت است از نیروی سازگاری انسان با محیط خود.کودکان باهوش مشتاق بازی های رمزی و نمودگارین هستند، اما کودکان باهوش متوسط با بازی های ساده خود را مشغول می کنند و حال آن که کودکان معلول ، اعم از جسمی یا ذهنی ، وسایل بازی خود را با شدت به اطراف می کوبند و آن ها را خورد می کنند. شاید علت این گونه اعمال آن باشد که این قبیل کودکان توان سازگار با محیط را ندارند ب)خلاقیت: خلاقیت عبارت است از؛تصرف ذهن در مجموعه معلومات اکتسابی و صورت های ذهنی که از قبل به منظور ابداع و آفرینش در ذهن شخص گرد آمده است و مبنای آن تخیل است. بنابراین کودکانی که از نیروی تخیل بیشتری برخوردارند می توانند مبدا و آفریننده باشند و با قدرت خلاقه ای که دارند به بازی ها جهت دهند و آن ها را بر حسب ذوق خود جذاب تر و لذیذ تر کنند.

عامل تغذیه و بهداشت: نیرویی که کودک از تغذیه می­گیرد، در تحرک وی برای بازی نقش فراوان دارد. عدم مراقبت­های بهداشتی ممکن است کودک را رنجور کرده و با لجاجت حوصله بازی را از وی بگیرد.

تأثیر بازی در ایجاد و پرورش خلاقیت کودکا ن

دوران کودکی نقش حساس و تعیین کننده­ای در تکوین شخصیت اجتماعی او ایفا می­کند. رابطه میان تفکر و عمل در سنین کودکی در مرحله آمادگی و پیش از دبستان شکل می­گیرد، کودک در تلاش برای شناخت عجایب و شگفتی­های محیط پیرامونش که عمدتاً از طریق تجارب عملی صورت می­گیرد، جدی­تر می­شود. این تجارب عملی را کودک در قالب بازی هر روزه تکرار می­کند و همین فعالیت­های طبیعی کودک مناسب­ترین راه برای بروز و رشد استعداد و خلاقیت اوست. در جریان همیشگی بازی، مهارت­های جسمی و ذهنی کودک یعنی دقت، تخیل، نظم و ترتیب، چابکی و غیره رشد می­یابند و تکامل در این مهارت­ها انگیزه و محرک اصلی کودک در جهت کسب تجارب اجتماعی و رشد شخصیتی او می­شوند.

کودک از راه بازی علاوه بر بروز توانایی­ها و استعدادهایش، به علایق، خواست­ها، ضعف­ها و نکات مثبت و منفی خود پی می­برد. کودک با شناخت این ویژگی­ها ساخت شخصیتی خود را محکم­تر می­کند. رفتار و حرکات کودکان در بازی کاملاً واقعی است. احساسات، شادی و اندوهشان، حقیقی، صادقانه و بدون تزویر و ریاکاری است.نقش­های تقلیدی از بزرگسالان در بازی آمیخته­ای از ابتکار و خلاقیت به همراه تجارب شخصی­اش است و این نقش­ها می­تواند بازتابی از نیازها و آرزوهایش باشد، خلاقیت و فعالیت­های فردی کودک را در بازی­های گروهی که به صورت صحیح و اصولی تشکیل شده، می­توان تکامل بخشید.

خلاقیت در بازی

در هنگام بازی خلاقیت کودک افزایش می­یابد. «خلاقیت یعنی امکان بهره­برداری نامتعارف از ابزار، بدون تأثیرپذیری از عقاید دیگران». نکات اصلی را به کودک خود بیاموزید و موقعیتی را برای او فراهم نمایید تا کودک از ایده­هایش استفاده کند. زیرا خلاقیت، عامل کسب تجربه بیشتر است و تجربه عامل پیشرفت در زندگی آینده کودکان می­باشد. تجربیاتی مانند: سفر، گذراندن وقت در مزرعه، رفتن به تعطیلات، کتاب خواندن، بازدید از نقاط دیدنی و اشخاص مهم در زندگی کودک نقش بسزایی را دارد، زیرا تجربه سبب می­شود تا کودک شناخت بیشتری را نسبت به واقعیات بدست آورد و پیرامون هر موضوع، واکنش مناسبی را از خود نشان دهد.

مربی باید فضای فرح­بخشی را ایجاد نماید تا خلاقیت کودک شکوفا شود و برای آموزش محیط مناسبی را در نظر بگیرد و برای کودک این امکان را فراهم آورد که یک شرکت کننده فعال باشد نه یک آموزنده غیر فعال.

انواع بازی­ها

بازی­های جسمانی:

اگرچه هدف از انجام این بازی­ها تقویت قوای جسمانی کودک است، اما در برخی از انواع تغییر یافته آن به تقویت حواس کودک، توجه بیشتری شده است. از طرف دیگر، اگرچه در ظاهر امر، این بازی­ها گویای توجه به تقویت جسمانی کودک است، اما حرکت آن مستلزم استفاده از اندیشه کودک بوده و تقویت قوای ذهنی کودک و اجتماعی شدن او نیز از اهداف مهم بازی­های جسمانی به شمار می­رود، اگرچه کودکان از نظر ساختمان بدنی و رشد روانی یکسان نمی باشند ولی اکثر آن ها در سالهای اولیه زندگی سعی می کنند نیروهای خود را به کار بیندازند و فعالیت های گوناگون انجام دهند. همین فعالیت های بدنی سبب رشد جسمانی و هماهنگی آن با حواس کودک می گردد.

بازی­های تقلیدی: کودک پس از گذشتن از مرحلۀ مالکیت مطلق، در می­یابد که دنیای پیرامون او بر خلاف تصور اولیه­اش که می­پنداشت، دنیا قائم به ذات اوست، در روال عادی خود جریان دارد از این زمان کودک به تقلید نقش­هایی که در باور او جای مستحکمی یافته­اند، می­پردازد. در این زمان کودک از تقلید نقش دوستان و اعضای خانواده لذت می­برد و این لذت باعث تداوم تجربه می­شود و این تجربه را به دنیای بازی خود منتقل می­کند. نکته مهم تقلید این است که نقش اثر چندانی بر رشد همه جانبه کودک ندارد، بلکه مهم مضمونی است که به هر نقش می­دهد. راهنمایی مربیان و والدین در جهت تطابق نقش تقلیدی کودک با نقش واقعی او عامل مهم در ساخت شخصیت کودک به حساب می­آید.

بازی­های نمایشی: اگرچه بازی­های تقلید و بازی­های نمایشی با هم مشترکند و در حقیقت بازی­های نمایشی، خود نوعی از بازی­های تقلیدی است، اما نکته ظریف اینجاست که در بازی­های تقلیدی کودک، سعی به تقلید نقش دارد، در حالی که در بازی­های نمایشی کودک، علاوه بر تقلید نقش، انتظار خود از آن نقش را نیز بیان می­نماید.بازی نمایشی می­تواند کمک نماید تا طفل از خود مرکزی بیرون آید و متوجه بیرون خود شود و به کودک فرصت می­دهد تا شخصیت درونی خود را ابراز نماید و به آشکار سازی شخصیت خود همت گمارد.

بازی­های نمادی

در بسیاری از اوقات محدودیت­ها مانع دست­یابی کودک به ابزار و وسایلی است که در بازی­های تقلیدی و نمایشی به آن نیاز دارد. در اینجا کودک برای حل مشکل خود به بازی­های نمادی رو می­نماید. بر تکه­ای چوب سوار می­شود و حیوانات را هدایت می­کند و یا با تکه­ای چوب صدای رگبار مسلسل را تقلید می­کند. کودک تمام آرزوهای خود را با استفاده از وسایل نمادی از طریق بازی به بیرون فرا می­افکند و این خود یکی از بهترین راه­های بازی درمانی است.

بازی­های تخیلی

کودک از همان زمان آشنایی خود با جهان خارج نیروی تخیلی قوی دارد و بنابراین از این قدرت خود در بازی­ها به نحوی مطلوب استفاده می­کند. این نوع بازی­ها در حقیقت میدانی برای تجلی قدرت خلاقیت کودک است به عبارتی دیگر، هرچه قدرت تخیل او قوی­تر باشد، بازی­های تخیلی قوی­تر انجام خواهد داد. تفاوت این نوع از بازی­ها با بازی­های نمادی در آن است که، در بازی­های تقلیدی، بازی­های نمایشی و حتی بازی­های نمادین، کودک از آن چه دیده و تجربه کرده است، الگو برداری می­کند، در حالی که در بازی­های تخیلی، کودک با استفاده از تجربه­های گذشته خود، رویدادهای تازه­ای را که در سابق برخورد چندانی با آن نداشته است را بوجود می­آورد. بازی­های تخیلی ریشه در خلاقیت کودک دارد. نظریه پردازان خلاقیت کودک را همگام با قدرت تخیل کودک در نظر می­گیرند و عقیده دارند که رشد تخیل کودک در هنگام کودکی و از طریق بازی می­تواند باعث گردد تا کودکان در آینده ، هنرمندان، نویسندگان، نقاشان، مخترعین و کاشفانی بزرگ گردند.(منبع پیشین)

نظریه های مربوط به بازی:

  • نظریه انرژی مازادی : اسپنسر، بازی را معرف بی هدف انرژی زیادی بدن می داند، طبق این تعریف اگر کودکی مثلأ توپ خود را به این طرف و آن طرف پرت کند برای این است که نیروی اضافی بدن خود را از این طریق آزاد کند.
  • نظریه رفع خستگی: لازاروس عقیده دارد که انجام کار، فعالیت نیاز به مصرف انرژی زیادی دارد، لذا انسان باید در مقابل مصرف انرژی لازمه، مقداری استراحت کرده و خستگی را از تن خارج کند. او معتقد است که جبران انرژی از دست رفته صرفأ از طریق استراحت، میسر نیست بلکه باید از نیروی دیگری استفاده کرد و این نیرو در بازی متمرکز است.
  • نظریه غریزی بودن بازی: مک دوگال بازی را تمایل موجود زنده برای رسیدن به غرایز می داند. البته پیش از آنکه این غرایز میدان عمل پیدا کند. بر اساس این نظریه سر گرم شدن کودک به بازی به طور غریزی است .
  • نظریه پیش تمرین:گروس عقیده دارد بازی نوعی آمادگی کودک برای فعالیت­هایی است که باید در آینده به عهده و البته خود از این آمادگی چندان آگاه نیست . به عنوان مثال، کودکان بازی­های تقلیدی و نمایشی به تقلید نقش دوستان، خواهر، برادر و والدین خود می­پردازد و از ایفای نقش این افراد، بزرگ­ترین لذت و تجربه را بدست می­آورد. هرچه محتوا و مضمون این نقش­ها پر بارتر و سازنده­تر باشد اثر آن در زندگی کودک بیشتر و مفیدتر خواهد بود.
  • نظریه تعامل با محیط: از دیدگاه فروبل کودک از راه پاسخ های طبیعی که به محیط و چیزهای پیرامون خود می­دهد، آنها را می­شناسد، برای کودک این پاسخ یا فعالیت طبیعی همان بازی کردن است، بازی است که آگاهی به محیط را در کودک پدید می­آورد.
  • نظریه داشتن نتایج عقلی: مهم این نیست که انسان به طور کلی از کارهای غیر جدی خودداری کند. که این برایش کسل­کننده و خستگی­آور است، مهم این است از همین کارهای غیرجدی و به اصطلاح بازی، انسان نتایج عقلی بدست آورد. بازی­های کودکان سراسر غیر جدی است اما همین امر غیر جدی در ساختن انسانی معتدل و سالم و پر نشاط می­تواند نقش بسیار مهمی داشته باشد.
  • نظریه تکرار و سیر تکاملی:استانلی هال یکی از استادان معروف روانشناسی تعلیم وتربیت،که چون توجه خود را مصروف به شناخت خصوصیات نوجوانی کرد و آن را در قلمرو روان شناسی جدید وارد نمود ، عنوان پدر روان شناسی بلوغ به او داده شد،پایه گذار این نظریه گردید. توجه بسیار هال به نظریه تکامل از یک سو و توجه وی به تعلیم و تربیت از سوی دیگر او را واداشت که ویژگی های کودکان را مطالعه کند و رفتار آن ها را دقیقا برسی نماید. هال اعتقاد دارد که کودکان بازی می کنند تا صحنه ها و محتویات موقعیت ها و فعالیت های نیاکان خویش را که بر حسب نیاز زندگی آنان تولید شده است تجدید کنند و از آنجا که کودکی ، برای تصفیه اعمالی که آدمی در آینده از آن بی نیاز می شود ، بهترین دوره است این تجدید فعالیت در آن صورت می گیرد.
  • نظریه تخلیه یا پالایش یا آرام کردن احساسات زیان بخش: نظریه دیگری که در آخر قرن19و اوایل قرن20مطرح شد و موجب بحث ها و برسی ها گردید نظریه پالایش  یا آرام کردن احساسات زیان بخش است که آن را به مناسبت مفهوم کلی، نظریه تجدید تکاملی هم می نامند. بنا بر این نظریه بازی، به خصوص بازی های مبارزه ای و پر تحرک برای تهی سازی احساسات سرکوفته و انباشته شده به کار برده می شود ، چنان که ارسطو ،هم تئاتر را وسیله ای برای پالایش عواطف ستیزه جویانه خشن می دانست و بر این باور بود که تماشاگران به سبب حوادث هیجان انگیزی که در صحنه های تئاتر رخ می دهد و به سبب ابرازاحساساتی که می کنند،احساسات زیان بخشی را که در زمیر آنان انباشته شده است تخلیه می نمایند.
  • نظریه جبران: کودک در ارتباطی که با مسائل پیرامون خود دارد سعی می کند که اگر با مقاومتی رو به رو گردید و تنشی در او ایجاد شد این تنش را به خوبی ابراز کند. برای این منظور نمودگارهای کلامی و مادی را برای بیان عواطف و احساسات خود به کار می گیرد و از این راه به لذت عملی و یا به خویشتن داری تدریجی می رسد. این خویشتن داری تدریجی و لذت عملی وجدان،از پدیده های مهم مورد بحث در تئوری روان شناسی بازی است.

10-نظریه های دینامیک: در نظریه های دینامیک علت های بازی کودکان بررسی نمی شود، زیرا در این نظریه ها بازی به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر پذیرفته شده است و محور بحث عبارت است از توضیح درباره محتوای بازی. از میان دانشمندانی که در این مورد صاحب نظرند، نظریه پیاژه و فروید از همه معتبرتر و دقیق تر است. وبین، فین، وندنبرگ بازی را بر حسب انواع فعالیت طبقه­ بندی کردند:

  • بازی اکتشافی یا حسی-حرکتی:

بازی اکتشافی تأمل فعالیت­هایی است که تنها  برای کسب لذت از تحریک حس­های جسمانی حاصل می­شود. لیندر نشان داد اعمال حرکتی تکراری، همانند کوبیدن یک قاشق به میز، پر و خالی کردن یک ظرف ماسه، بازی اکتشافی هستند.

  • بازی ارتباطی:

شامل بکارگیری یک شیء یا اسباب­بازی به شیوه­ای که مورد استفاده قرار می­گیرد است. کودکی که یک ماشین اسباب­بازی  را روی چرخ­هایش هل می­دهد، یا گوشی یک تلفن اسباب­بازی را  به گوشش نزدیک می­کند، در حال نمایش بازی ارتباطی است.

  • بازی سازنده:

از اشیاء برای ساختن یا ایجاد یک چیز خاص استفاده می­شود، مانند هنگامی که یک کودک با کمک تعدادی مکعب، یک دیوار می­سازد.

  • بازی نمایشی یا نمادین :

زمانی روی می­دهد که کودک وانمود می­کند فرد یا چیز خاصی است. مثلاً وانمود می­کند قهرمان است یا مانند مادر لباس پوشیده و بازی می­کند.

  • بازی همراه با قاعده قانون:

نمایانگر توانایی پذیرفتن روش­ها و محدودیت­ها است. کودکان ممکن است خود یا قوانین یا قواعد را بسازند یا آنکه از قوانین قبلاً ساخته شده تبعیت کنند. بازی با کارت­های خاص یا قایم موشک بازی.

  • بازی­های جنگی:

را می­توان از طریق فعالیت بسیار شدید بدنی و ایجاد سروصدا تشخیص داد که اغلب اجتماعی (گروهی) است. کشتی گرفتن بازی­گونه نمونه­ای از این نوع است.

پیاژه: بازی­ها را به سه دستۀ اصلی تقسیم می­کند:

بازی­های تمرینی: که معنای کلی این بازی­ها همان Play به زبان انگلیسی می­باشد. با Game متفاوت است. این اصطلاح به معنای فعالیتی لذت­بخش همراه با مهارت­های بدنی است.

بازی­های سمبلیک (نمادی): آندسته از بازی­هایی هستند که هر کودکی خود آن را درست کرده و به تنهایی بازی می­کند و معمولاً در این گونه بازی­ها مقدار زیادی تقلید و وانمودسازی وجود دارد.

بازی­های دارای قواعد و مقررات: بازی­های اجتماعی می­باشند که دارای قواعد و مقرراتی بوده و توسط گروه تحمیل می­شود و نقض مقررات در این بازی­ها محکوم است .

اهداف کاربرد بازی­ها:

1- ایجاد ارتباط مشاوره­ایی با کودک مقابل و ناراضی 2- کمک به کودک در بررسی پاسخ به محدودیت­ها، حدومرزها و انتظارات دیگران 3- فرصت دادن به کودک برای کشف نقاط قوت و ضعف خودش با توجه به مهارت­های پسندیده یا ناپسند و یا مهارت­هایی ادراک تصویری 4- ایجاد فرصتی برای کودکان در بررسی توانایی­شان برای آمادگی، تمرکز حواس و استقامت نشان دادن در رابطه با وظایفش 5- کمک به کودک در تمرین مهارت­های اجتماعی مانند همکاری و مشارکت و فراگیری پاسخ متناسب به ناامیدی، دلسردی کردن، شکست و پیروزی 6- کمک به کودک در تمرین حل مسائل و تصمیم­گیری 7- فراهم آوردن فرصتی برای کودک در یادگیری مسائل یا وقایع و زندگی.

رابطه هوش و بازی های کودکان: به نظر می رسد که کودکان عقب مانده بیشتر به بازی های انفرادی می پردازند،زیرا کودکان تیز هوش به علت توانای زیاد و کودکان کم هوش به سبب توانایی کم، معمولأ به خوبی در گروه پذیرفته نمی شوند.

نقش والدین واطرافیان در بازی های کودکان:

والدین و اطرافیان مِی توانند به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در بازی کودکان دخالت کنند. بزرگتر ها می توانند به عنوان همبازی و یا راهنما در کنار کودک قرار بگیرند و به بازی او جهت بدهند و یا نیاز های او را بر طرف کنند.

تأثیر همبازی ها بر بازی های کودکان: کودکان بسیار از مهارت های اجتماعی را از طریق کنش متقابل با یکدیگر یاد می گیرند. آنها می آموزند که چگونه چیزی بدهند و چیزی بگیرند، فعالیت های دسته جمعی شرکت کنند، از جنب و جوش یکدیگر لذت ببرند واحساسات دیگران را درک کنند. همسالان به صورت سر مشق هایی برای تقلید و منابع مهمی برای ارائه پاداش وتنبیه در می آیند. کودکان از راه تماشای اعمال همسالان خود ممکن است مهارتی تازه یاد بگیرند یا با پیامدهای برخی از اعمال آشنا می شوند.

تأثیر موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خانواده بر بازی­های کودکان:

سینگر دریافت که کودکان با تخیلات بسیار، اغلب در خانواده­هایی پرورش یافته­اند که امکانات رفاهی بیشتری داشته­اند و خانواده از وضعیت و موقعیت اجتماعی بهتری برقرار بوده است. این کودکان علاوه بر خلاقیت بیشتر توانایی بیشتری برای حل مسائل خود داشتند و به راحتی از تخیلات خود در بازی­هایشان استفاده می­کردند، در صورتی که در گروه دوم که اغلب متعلق به خانواده­های کم درآمد بودند، کودکان تخیلات و رؤیاهای کمتری داشتند و در وانمود بازی­ها از نقش­های محدودتری استفاده می­کردند .

دیدگاه نظریه­پردازان دربارۀ بازی:

جروم برونر  معتقد است که بچه­ها به فعالیت­های جسمانی و تجارب دست اول نیاز دارند تا دیدگاه­های خود را بسط داده و توانایی فکر کردن کسب کنند. بازی کردن بسیاری از این فرصت­ها را برای آنها فراهم می­آورد.فردریک فروبل معتقد بود که بازی نه تنها بازدارندۀ رشد کودک نیست، بلکه به عنوان یکی از مهم ترین عوامل می­تواند باعث رشد آزاد کودک از لحاظ جسمی، احساسی و ذهنی گردد. بازی کودک را قادر می­سازد تا امیال و آرزوها را به زندگی روزانه­اش وارد ساخته و از این راه به شناخت ویژگی­های خود برسد. بدین ترتیب است که بچه­ها از طریق بازی فعال یاد می­گیرند و یادگیری و فراگیری آنها در هنگام بازی خیالی و نقش به مراتب مثمرثمرتر است، زیرا در این گونه بازی­ها آنها با افکار عمیق سر و کار دارند .

ماریا مونته، سوری معتقد است که بازی به کار بردن نیروهای ذهنی و بدنی جهت حصول یک نتیجه مفید و محسوس است.کارل گروس، در اواخر قرن نوزدهم معتقد است که بازی تمرینی است که انسان برای زندگی آماده می­کند و در رشد جسمانی و یادگیری او تأثیر دارد.کارل گروس معتقد است که  بازی یک نوع پیش تمرین عمومی و فعالیت یا تمرین مقدماتی و پیش نیاز برای فعالیت­هایی است که فرد در آتیه می­خواهد انجام دهد.از نظر بوهلر بازی بر پایه اصل لذت استوار است و کودک برای کسب لذت و خوشی به بازی می­پردازد.تجارب بازی­های تقلیدی با افزایش توجه کودک نسبت به توانایی کنترل خود و کنش نسبت به کودکان دیگر ارتباط مستقیم دارد .

اریکسون معتقد است که فعالیت­های کودک هنگام بازی دارای معنا و مفهوم روانی است و به عنوان عاملی در ساختن شخصیت و ایجاد تعادل روانی وی بسیار اهمیت دارد. از این رو امروزه بازی درمانی جایگاه خود را در امر تشخیص مسائل و مشکلات روانی کودکان و درمان آن پیدا کرده است زیرا کودکان به علت ترس از بزرگسال و محدودیت گنجینه لغات قادر به بیان مشکلات خود نیستند، لذا متخصصین بازی درمانی به کمک تکنیک بازی با تدارک اسباب بازی­هایی ضروری و تشکیل جلسات منظم بازی برای کودکان رفتارهای آنها را زیر نظر گرفته و ضمن دسترسی به ریشه­های مشکلات کودکان به درمان آن می­پردازند .

دیدگاه و نظریه­های اسلام و دانشمندان دربارۀ بازی

رسول گرامی (ص) وجود حالت فعال و جوشش را در طفل خردسال موجب فزونی خرد و اندیشه او در بزرگسالی دانسته و می­فرماید: شیطنت، لجاجت و ستیزه­جویی کودک، در دوران خردسالی، نمایانگر فزونی عقل و اندیشه او در بزرگسالی است. همچنین فرمود: چه خوب و محبوب است که فرزند انسان، در خردسالی بازیگوش و پر تلاطم باشد تا این حالت طغیان آمیز او در بزرگسالی سر بر نیاورد و از حلم و خویشتن­داری و مقاومت و پایداری برخوردار باشد. حضرت علی (ع) می­فرماید: کسی که شیفتۀ بازی باشد، سعادتمند خواهد شد.امام صادق (ع) هفت سال اول زندگی را موسم بازی اطفال می­داند و به والدین و مربیان توصیه می­کند: فرزند خود را آزاد بگذارید تا سن 7 سالگی بازی کند.

ابن سینا معتقد است که اطفال تا 6 سال از تمایلات خود پیروی می­کنند و بر اولیاء اطفال است که همواره آنها را از آنچه که به آن تمایل دارند محروم نکنند. سلب آزادی و جلوگیری از جنب و جوش و بازی کودکان را زمینه­ای برای افسردگی آنها می­دانند و نتیجه این افسردگی­های بی­موقع و زودرس سبب می­شود تا رغبت­ها از بین بروند و کودکان به بیماری­ها و اختلالات رفتاری مبتلا گردند.امام محمد غزالی در برنامه پیشنهادی خود برای آموزش کودکان، ساعاتی از وقت مراکز تعلیم و تربیت را به بازی و ورزش اختصاص می­دهد.خواجه نصیرالدین طوسی، بازی را وسیله­ای برای رفع خستگی از فعالیت­های جدی می­داند. او شرایط بازی را آزادی عمل کودکان می­پندارد و ممانعت از بازی­های غم­انگیز را وظیف والدین به شمار می­آورد.

فروبل بازی­های دوران کودکی را به منزلۀ برگ­های جوانه زده درخت زندگی می­دانست و معتقد بود کودکان بیش از هر چیز از بازی­های خود، مطلب می­آموزند و معتقد بود که بازی، جزء مهمی از زندگی کودک است. به عقیده فروبل، بازی عاملی است که از طریق آن، کودک به توازن و تعادل رشد یکپارچه و هماهنگ می­رسد.

انواع بازی درمانی:

«ویرجی نیا اگسلین» بازی درمانی را به دو نوع تقسیم می کند: الف) بازی درمانی با روش مستقیم ب) بازی درمانی با روش غیر مستقیم.

الف) بازی درمانی با روش مستقیم: در این نوع بازی درمانگر باید رفتاری صبورانه و در محدوده واقعیت ها داشته باشد و به هدف بازی و نحوه استفاده کودک از آن توجه نماید. بدین منظور درمانگر بر حسب مورد و تشخیص خود شریک در بازی باشد و یا جزیی از نمایش نمادین و یا اصلا یکی از شخصیت های بازی باشد.درمانگر بنا بر نیاز می تواند در میان بازی نقش خود را تغییر دهد، نباید فراموش کرد که در همه ی بازی ها شخصیت کودک باید پویا باشد. حفظ این پویایی در بازی تعیین کننده است ، یعنی کودک امکان انتخاب نوع بازی و وسایل آن را فراهم می اوردو درمانگر را در عنوان و نوع فعالیت اعم از کلامی و یا حرکتی یاوری می کند.

ب) بازی درمانی با روش غیر مستقیم: آن است که درمان گر در تعیین نوع بازی و کیفیت آن دخالتی نداشته باشد و همه چیز بر عهده کودک واگذار شود و معتقد است که با این شیوه، احساسات کودک پدیدار می شود و کودک شخصا با آن رو به رو می گردد و با این شیوه می آموزد که احساسات و عواطف و رفتار خود را مهار کند و آنچه را که موجب رنج وی می گردد به کنار افکند و در واقع به « سبک سازی یا تخفیف عاطفی » برسد. در چنین درمانی فرض شده است که کودک خود می تواند به تنهایی مشکلات نفسانی خویش را حل کند و تجربه های رنج آور خود را از یاد ببرد.بنابر این کودک را آزاد می گذارند که «خود» باشدو«خود درمانی» کند بی آن که فعالیت او را ارزش یابی کنند یا برای تغییر دادن این فعالیت بر او فشاری وارد شود، بلکه او را همچنان که است می پذیرند. به هر حال منظور از بازی درمانی در روش غیر مستقیم آن است که به کودک فرصت داده شود تجربه های خود را که برای رشد او مفید است آن گونه که می خواهد بی دخالت دیگری بررسی کند و چون بازی وسیله ای است طبیعی که کودک از آن برای ابراز احساسات و نمایاندن و عواطف خویش استفاده می کند باید به او فرصت داد که بتواند مشکلات نفسانی و عاطفی خودرا از راه بازی رفع کند و از همین رو روان شناسان معتقدن که نخست باید کودک را به بازی درمانی غیر مستقیم کشانید.

نقش تربیتی مادر در بازی های کودکان:

نقش تربیتی مادر نسبت به کودک،بسیا ر حساس است.این امر از ضروریات وبد یهیات است. طفل همانگونه که از شیره جان وشیر مادر تغذیه می کند وهمانگونه که از راه وراثت،اوصاف وخصائلی را از مادر می گیرد وهمانگونه که به صورت مادرزادی نیزمتاثر از وجود مادر است،تحت تاثیر خلقیات مادر نیز هست.یکی از کارهایی که مادران با فرزندان می کنند،بازی دادن آنها است.طبیعی ترین  ونشاط انگیزترین ارزش های اخلاقی ومعنوی انسانی واسلامی به کودک باشد.البته عکس آن هم ممکن است وما،درصدد آن هستیم که در این مساله مهم، هشداری بدهیم واز مادران بزرگوار بخواهیم که ازاین فرصت ،بی توشه وبهره نگذرند،یاخدای ناکرده دراین فرصت به جای سازندگی راه تخریب وانتقال رذائل نپویند. کلاس تعلیم وتربیت مادران باکلاس های درس معمولی فرق دارد.کلاس مقدس این مادران ،خودزندگی است.شیردادن ولای لای کردن وتنظیف وتطهیر کودکان وکلمات وجملاتی که شکسته شکسته بین آنها ردوبدل می شودوواکنش هایی که مادر درمقابل گریه هاوقهرهاوخطاها واذیت ها ومخصوصا بازی های بچه نشان می دهد،همه وهمه از برنامه های همین کلاس است.مادران خشن ،نسبت به کودکان ،اثرات سوئی می بخشندومادران خوش خلق ،برای کودکان فرشته ی رحمتند.این گونه مادرانند که اگر مایه ای از کمال ومعنویت داشته باشند،می توانند بزرگ ترین معلم ومربی برای فرزندان خود بشوند وبهترین وپسندیده ترین فضایل اخلاقی را به آنها منتقل سازند.

منبع

فتحعلی پور، مهدی (1392)، تاثیر بازی های آموزشی بر خلاقیت کودکان،جهت کارشناسی ارشد، علوم تربیتی ،دانشکده علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0