اهمیت یادگیری مهارت های ارتباطی
در دنیای امروز تبدیل هیجان های بنیادی به مسئله گشایی سازنده، و نه جنگ و گریز مسئله اصلی ماست. اندیشه و زبان به بشر امکان داده است با مسائل و مشکلات به نحو سازنده ای برخورد کند، عواطف و احساساتش را شناسایی، متمایز و بازسازی نماید و با همنوع خود برای حل اختلاف، همکاری و درک متقابل به گفتگو بپردازد. یادگیری روش های موثر گفتگو و ارتباط برقرار کردن از چهار بعد اهمیت دارد:برخی از افراد و مشاغل هستند که نحوه ارتباط برقرار کردن در آنها اهمیت خاصی دارد (مدیران، پزشکان، معلمان و تجار). مهارت این افراد در برقراری ارتباطات اثربخش در نحوه عملکرد آنها اثر مستقیمی دارد. ناتوانی در برقراری ارتباط سازنده، یکی از مولفه های اساسی اختلالات و ناراحتی های روانی است.موفقیت هر فردی در زندگی در قلب رسیدن به اهدافی معنا می یابد که در امور شغلی، اجتماعی، خانوادگی و شخصی خود تعیین کرده است. یکی از لوازم موفقیت در مفهوم کلی به توانایی فرد بر قراری ارتباطات اثربخش و کارامد بستگی دارد.
ارتباط تنها بعدی بیرونی و اجتماعی ندارد، ارتباط با خود نیز یکی از اموری است که نیازمند توجه و یادگیری است. از این روی یادگیری این که چطور به نحو سازنده ای با خودمان ارتباط برقرار کنیم، یکی از ابعاد مهم آموزش مهارت های ارتباطی و در واقع زیر بنای ارتباطات دیگر است . ارتباط انسان ها، سنگ بنای جامعه انسانی است و بدون آن هرگز، فرهنگ به عنوان خصیصه ی جامعه انسانی پدید نمی آمد. از جانب دیگر، گسترش ارتباطات الکترونیک، جامعه را چنان از جوامع پیشین، متمایز ساخته است که برخی عصر نو را «عصر ارتباطات» می نامند. اهمیت ارتباط را نه تنها با شاخص فقدان ارتباط و آثار آن می توان سنجید، بلکه از طریق آثار و عوارضی که در ارتباط انسانی پدید می آید، نیز می توان دید. شاید فلسفه «صله رحم» در دین اسلام نیز همین باشد. با بیرون کشیدن فرد از تنهایی می توان او را به زندگی امیدوار ساخت و موجبات فراموشی بسیاری از ابتلائات او را فراهم نمود. از این روست که تاکید مکرر دین مبین اسلام بر این است که به ریسمان خداوند در آویزید و از پراکندگی بپرهیزید.
موثر نبودن بيشتر ارتباط ها
با وجود آنكه ارتباط بين فردي جزو بزرگترين پيشرفت هاي بشر به شمار مي آيد، اما انسان هاي معمولي قادر به برقراري يك ارتباط خوب و موثر نيستند. يكي از جنبه هاي طنز آميز تمدن نوين آن است كه اگر چه توسط ابزارهاي مكانيكي ارتباط، از آخرين مرزهاي دست يافتني تخيل نيز گذشته است، اما غالب مردم برقراري ارتباط رويارويي را كاري دشوار مي يابند. در عصر عجايب فن آوري، ما مي توانيم به ماه پيام بفرستيم و فضا پيماهاي پژوهشي را بر سطح مريخ بنشانيم. اما برقراري رابطه با كساني كه دوستشان داريم را دشوار مي يابيم. من به نحوي فزاينده از عدم كفايت بيشتر ارتباط ها {بشري} آگاه شده ام. در جامعه ما افراد به ندرت ديگران را در مسائل واقعي خود سهيم مي كنند. هرقدر احساسات دردناك تر، خجالت آورتر و ناگوارتر باشد افشا كردن آنها حساس تر، شكننده تر خواهد بود. بر همين مقياس، اين نكنه نيز بسيار نادر است كه افراد براي درك واقعي آنچه طرف مقابل مي گويد با اشتياق به او گوش فرا دهند. گاهي اوقات هنگامي كه دوستشان صحبت مي كند. تظاهر به گوش كردن مي كنند اما در واقع، فقط درجا مي زنند و به تنظيم مطلبي كه به محض يافتن راهي براي آغاز صحبت بيان كنند. ارتباط ناموثر موجب فاصله بين فردي عميق مي گردد كه در همه جنبه هاي زندگي و همه بخش هاي جامعه تجربه مي شود پيامد فروپاشي ارتباط در اغلب مواد تنهايي، مشكلات خانوادگي، عدم صلاحيت و نارضايتي شغلي، فشار رواني، بيماري جسمي و حتي مر كخواهد بود. علاوه بر نااميدي و اندوه ناشي از آن، در حال حاضر شكاف بين فردي نيز يكي از مسائل عمده اجتماعي در جامعه غمگين به شمار مي رود.
موانع ارتباطی
متخصصان ارتباطات بین فردی، مانند : کارل راجرز، ریونل هووه ، هایم گینوت و جک گیپ، پاسخ هایی را که باعث توقف گفتگو می شوند، مشخص کرده اند. توماس گوردون، فهرست جامعی ارائه کرده است که آن را دوازده باز دارنده پلید ارتباط می نامد. این پاسخ های نامطلوب عبارتند از:
انتقاد: انتقاد یکی از موانع مربوط به قضاوت است. بسیاری از افراد احساس می کنند اگر عیب جو و منتقد نباشند، افراد دیگر هرگز پیشرفت نمی کنند. والدین فکر می کنند که به قضاوت در مورد کودکانشان نیاز دارند و گرنه آنها به افراد بزرگسال و سخت کوش و با تربیت تبدیل نخواهند شد. معلمان معتقدند اگر از دانش آموزان انتقاد کنند، آنان هرگز درس را یاد نخواهند گرفت. مشاهده تعامل فرد با دیگران در تشخیص اینکه چه قدر انتقاد کننده هستند، بسیار ارزشمند است.
نام گذاری و برچسب زدن: نام گذاری و برچسب زدن، هم برای گیرنده پیام، اشاراتی منفی دارد. برچسب زدن فرد را از شناخت خود و فرد دیگر محروم می سازد.
تشخیص گذاری: تشخیص گذاری نوعی برچسب زدن است که در طول قرن ها، بشر را دچار مشکل کرده است. برخی افراد به جای گوش دادن به محتوای گفته های فرد دیگر، نقش بازرس هیجان ها و عواطف را بازی می کنند و در جستجوی انگیزه های پنهان، عقده های روان شناختی و مانند اینها می باشند. ستایش همراه با ارزیابی: قضاوت مثبت در مورد شخص دیگر و اعمال و نگرش های او، ستایش اغلب به عنوان شعاری پوچ، برای وادار کردن مردم به تغییر رفتارهایشان به کار می رود. حتی وقتی که ستایش با نیت گول زدن طرف مقابل به کار نمی رود، باز هم اثرات زیان بخشی به همراه دارد.
دستور دادن: راه حلی است که به شکلی زورگویانه ارائه می شود و با زور مورد حمایت قرار می گیرد. هرگاه از زورگویی استفاده شود، مردم اغلب آزرده خاطر شده و به مخالفت با زورگو بر می خیزند که ممکن است نتیجه آن اخلال و خرابکاری باشد. افرادی که پیوسته دستوراتی را دریافت می کنند، ممکن است بسیار مطیع یا فرمانبردار شوند، اما دستورات اغلب به طور ضمنی اشاره می کنند که قضاوت فرد دیگر، نادرست است و در نتیجه باعث کاهش عزت نفس می شوند.
تهدید: تهدید دستوری است که با تاکید بر این نکته ارائه می شود که اگر راه حل پیشنهادی اجرا نگردد، تنبیه در پی خواهد داشت. تهدیدها دارای همان پیامدهای منفی دستور می باشند.
اخلاقی سازی: بعضی افراد عاشق آن هستند که بر گرد راه حل های پیشنهادی خود به دیگران، هاله ای بکشند. آنان می کوشند با نیروی اقتدار اجتماعی، اخلاقی و مذهبی از عقاید خود دفاع کنند. اخلاقی سازی، خود اقدامی غیراخلاقی و ناامید کننده است. اخلاقی سازی باعث افزایش اضطراب می شود، رنجش و آزردگی خاطر به وجود می آورد. بیان صادقانه وضع خود را دشوار می سازد و بهانه تراشی و عذر آوردن را موجب می شود.
طرح سوال های زیاد و نامناسب: برخی از سوال ها از جایگاه خاصی در ارتباط برخوردارند. سوال های پاسخ , بسته؛ اغلب از سدهای عمده ی ارتباط می باشند. برخی از افراد که پیوسته سوال می کنند، اغلب خشکیده شدن نسبتا کامل مکالمه را تجربه می کنند. وقتی افراد مورد علاقه سوال کننده، او را آن قدر کم در مسائل خود شریک کنند، او نیز از فرط استیصال به سوال های بیشتر و بیشتری متوسل می شود تا از افشاسازی طرف مقابل، حداقل قطره ای به دست آورد، اما سوال های مضاعف بر کندی ارتباط می افزاید!
نصیحت یا توصیه: نصیحت یکی دیگر از موانع پرکاربرد است. در بدترین حالت، نصیحت نشانه عقده دخالت است. نصیحت اغلب توهینی بزرگ به فرد مقابل است و به بی اعتقادی نسبت به توانایی فرد دچار مشکل، برای درک و کنار آمدن با مشکلاتش اشاره می کند. اشکال دیگر نصیحت آن است که فرد نصیحت کننده به ندرت تمام معانی تلویحی مشکل را درک می کند. وقتی مردم فردی را در نگرانی های خود سهیم می کنند، اغلب فقط ؛ قله ی کوه یخ، را به وی نشان می دهند. نصیحت کننده از پیچیدگی ها، احساسات و عوامل متعدد دیگری که در زیر سطح ظاهری پنهان شده، آگاه نیست.
منحرف سازی : یکی از راه های بسیار رایج برای تغییر جریان و یا محتوای یک گفتگو از نگرانی های فرد مقابل به موضوع مورد نظر خودتان، منحرف سازی نام دارد. گاه افراد گفتگو را به دلیل ناآگاهی و فقدان مهارت های گوش دادن ثمربخش منحرف می کنند. بعضی اوقات آنان توجه را به خود اختصاص می دهند. اما در مواقع دیگر، هنگامی که به انحراف از موضوع اصلی پناه می برند، هیجان های ناشی از گفتگو آنان را ناراحت می کند. بسیاری از مردم، علاقه ای به صحبت در مورد خشم، تعارض و کشمکش، مرگ، بیماری، طلاق یا موضوعات تنش زای دیگر ندارند و لذا هنگامی که موضوع گفتگو به عناوین فوق بر می گردد، مکالمه را به سمت موضوع خوشایندتری منحرف می کنند.
بحث منطقی: منطق کارکردهای بسیار مهمی دارد. با وجود این، ارائه ی راه حل های منطقی، در مواقعی که فرد دیگر دچار تنش روانی است و یا در میان افراد مختلف، تعارض و کشمکش وجود دارد، ممکن است موجب عصبانیت شود. یکی از اشکالات اصلی منطق، در موقعیت های فشار روانی درون فردی یا بین فردی آن است که افراد را در یک فاصله عاطفی قرار می دهد. منطق بر حقایق متمرکز است و معمولا از احساسات اجتناب می کند. زمانی که افراد برای اجتناب از درگیری عاطفی، منطق را به کار می گیرند، در بدترین زمان ممکن از یکدیگر کناره گیری کرده اند.
اطمینان آفرینی: اطمینان آفرینی به ظاهر راهی برای آرامش دادن به شخص دیگر است، اما در واقع اقدامی کاملا متضاد است.اطمینان آفرینی نوعی از کناره گیری عاطفی است. اغلب کسانی از اطمینان آفرینی استفاده می کنند که ایده ی مفید بودن را دوست دارند، اما نمی خواهند نیازهای عاطفی همراه با آن را تجربه کنند .
منبع
نبی پور خمامی،زهرا(1393)، رابطه بین خودتوصیف گری بدنی و مهارت های ارتباطی با رضایت زناشویی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید