اهمیت خوش بینی سرشتی در بهزیستی جسمانی و روان شناختی

 حجم فراینده ای شواهد تجربی نشان داده اند که خوش بینی و بد بینی اثرات متضادی بر بهزیستی و سازگاری روانی وجسمانی دارند.

تأثیرات جسمانی

پژوهش ها نشان داده اند بدبین در مقایسه با افراد خوش بین بیشتر بیمار شده وزودتر بر اثر بیماری جان خود را از دست می دهند:نتایج یک پژوهش ٬ بر روی بیمارانی که تحت عمل جراحی بای پس قلب قرار گرفته بودند٬ نشان داد٬ تعداد بیماران خوش بینی که پس از گذشت شش ماه از عمل جراحی مجددا” به دلیل ابتلا به بیماری قلبی بستری شده بودند بسیار کمتر از بیماران بدبین بود.

در تحقیقی  درباره  بیماران جوان سرطانی مشاهده شد که بعد ازگذشت هشت ماه احتمال زنده بودن افراد خوش بین بسیار بیشتر از افراد بدبین است . نتایج مطالعه بیماران مبتلا به سرطان سروگردن نشان داد که احتمال بهبود بیماران خوش بین پس از گذشت یک سال از ابتلا ، بسیار بیشتر از احتمال بهبود بیماران بدبین است .

در یک پژوهش بر روی زنان سالم میانسال ٬ مشاهده شد که پس از گذشت سه سال احتمال ابتلای زنان بدبین به بیماری کاروتید بیشتراز احتمال ابتلای زنان خوش بین است وسرانجام اینکه نتایج پژوهش دیگری نشان داده است که فشار خون افراد بدبین در موقعیت های فشارزای آزمایشگاهی ویا واقعی زندگی روزمره از افراد خوش بین بالاتر است

 تأثیرات روان شناختی

افراد بدبین در مقایسه با افراد خوش بین در هنگام مواجهه با مداخلات پژشکی با دیگر وقایع فشارزای زندگی از نظر روان شناختی نیز بامشکلات بیشتری روبرو می شوند.برای مثال در پژوهشی که بر روی بیمارانی که تحت عمل جراحی بای پس قلب قرار گرفته بودند٬انجام شده بود٬ بیماران بدبین در مقایسه با بیماران خوش بین پس از جراحی بای پس از کیفیت زندگی خود رضایت خاطر کمتری داشتند و رضایت شغلی کمتر ٬ خلق مثبت پایین تر و درد جسمانی بیشتری را گزارش کردند.بیماران بدبین مبتلا به سرطان  پس از انجام عمل جراحی یا شیمی درمانی در سازگاری با شرایط جدید مشکلات بیشتری را گزارش کردند.در یک پژوهش زنان بدبین در طول مدت بارداری وپس از زایمان اضطراب وافسردگی بیشتری را گزارش کردند.نتایج پژوهشی دیگری نشان داد زنان نابارور بدبین پس از عدم موفقیت تلقیح مصنوعی احساس افسردگی وپریشانی می کنند.به علاوه مشاهده شده است که سازگاری با محیط جدید برای دانشجویان بدبین در ترم اول ورود به کالج به مراتب دشوارتر از دانشجویان خوش بین است.

افراد بدبین در مقایسه با افراد خوش بین هیجانات مثبت کمتر و هیجانات منفی بیشتری را تجربه کرده و به طور کلی علائم افسردگی در آنان بیشتر مشاهده می شود،همچنین افراد بدبین از زندگی خود رضایت خاطر کمتری داشته وبیشتر به بیماری های روانی مبتلا می شوند. افراد خوش بین به هنگام مواجهه با مشکلات از راهبردهای حل مسئله مؤثرتر و مناسب تری استفاده می کنند.به عنوان مثال٬ شواهد نشان می دهند که افراد خوش بین به هنگام مواجهه با یک موفقیت فشارزا از راهبردهای مسئله مدار استفاده کرده واز حمایت های اجتماعی بهره می گیرند.در مقابل افراد بد بین به هنگام مواجهه با مشکلات از مکانیزم انکار استفاده کرده ٬ خود را از مسئله دور ساخته ٬ ازتعقیب هدف دست کشیده و روابط اجتماعی خود را قطع می کنند.

رشد و تحول خوش بینی تبیینی

دو سال اول زندگی ٬ زمان خروج از درماندگی است .نوزاد موجودی کاملا” ناتوان وبی اراده است. همین که گریه می کند مادر به سراغ او می آید٬ ولی او بر روی آمدن مادر کنترلی ندارد .در سه ماهه اول زندگی بازوها و پاهایش را با اینکه حرکات اساسی ندارند کنترل می کند وخیلی زود حرکت بازوها و بعد گریه کردن اختیاری می گردد.این زمانی است که متوجه می شود هر وقت مادرش را بخواهد باید گریه کند. اولین و دومین سال زندگی به کنترل فردی ٬ راه رفتن و صحبت کردن سپری می گردد.در این دو سال سعی زیادی برای ایجاد توانایی های مختلف می شود.نوپایان موانع را لگد می زنند واگر تلاششان بیهوده باشداصرار   می ورزند وخوشبختانه زود درمانده نمی شوند. در سنین پیش از دبستان ٬ عمل سلطه ورزانه ٬ کوره ای است که خوش بینی کودکان در آن شکل می گیرد.زمانی که کودکان پای به مدرسه می گذارند ٬ تاکتیک های پرورش فرزندان خوش بین ٬ به جای اعمال سلطه ورزانه ٬ به نحو ه تفکر کودکان ربط پیدا می کند. به خصوص در مواقعی که آنها شکست بخورند.در سنین مدرسه کودکان سعی می کنند تا از کلاف علت های وقایع آگاه شوند.آنها در باره موفقیت وشکست های خود٬ نظریه هایی می سازند. آنها درباره اینکه چه می توانند بکنند تا شکست را به موفقیت تبدیل سازند٬ نظریه هایی در ذهن خود می پرورانند.این نظریه ها ٬ مبنای خوش بینی اساسی یا بدبینی اساسی آنها را تشکیل می دهد.با  فرا رسیدن بلوغ ٬ نظریۀ نوجوان درباره جهان صورتی قطعی پیدا می کند.

سلیگمن و همکارانش ، به تفصیل منابع رشد خوش بینی را شرح داده اند.درآغاز به نظر می رسد که خوش بینی تبیینی تاحدودی جنبه ارثی داشته باشد.مطالعات نشان داده اند که همبستگی نمرات آزمون خوش بینی تبیینی دوقلو های یک تخمکی از همبستگی نمرات دوقلوهای دو تخمکی بیشتر است. افزون بر این محیط نیز در رشد این خصیصه نقش دارد.رشد خوش بینی تبیینی در خانواده را سلامت روانی والدین ٬ نوع سرمشق دهی نقش ارائه شده  توسط والدین ومیزان تشویق یا پاداشی که والدین در برابر خوش بینی به فرزندانشان ارائه می دهند مشخص می کند. به احتمال زیاد افراد خوش بین از خانواده هایی هستند که در آنها پدر ومادر افسردگی نداشته‌اند.والدین افراد خوش بین ٬ به کارگیری سبک تبیین خوش بینانه ٬ نسبت دادن موفقیت به عوامل درونی ٬ کلی وثابت وتبیین شکست ها براساس عوامل بیرونی ٬ مشخص و گذرا سرمشق های نقش خوبی برای فرزندان خود هستند.افراد خوش بین از خانواده هایی هستند که در آن والدین شکست های خود را می فهمند وآن را به جای عوامل درونی به عوامل بیرونی نسبت می دهند.یکی دیگر از منابع رشد خوش بینی داشتن تجربه های تسلط و درماندگی است.رویدادی واحد و تعیین کننده که روند معمول کودکی یا نوجوانی را برهم زند, چه خوب وچه بد , می تواند با تغییر دادن نظریه کودک درباره اینکه کیست وچه ارزشی دارد٬ خوش بینی یا بد بینی را در او به صورتی فاحش تغییر دهد.

چنانچه جوانان به خانواده هایی متعلق باشند که ضربه های روانی عمده مثل : بیکاری وفقر را تجربه کرده وبا این بدبیاری ها به خوبی کنار آمده واز آن خلاص شده اند ٬ خوش بین بار می آیند .پدر ومادر تنها بزرگسالانی نیستند که سبک تبیین خودرا ناخواسته بر کودکان تحمیل می کنند. معلمان ومربیان نیز از این حیث ٬ بسیار تأثیر گذارند .آنها هر روز با موفقیت ومهم تر از آن ٬ شکست کودکان و نوجوانان سر وکار دارند وهر گاه زبان به انتقاد از آنان می گشایند٬ بر نظریه آنها درباره جهان اثر می گذارند.کودکان ونوجوانان پس از آنکه از جانب مربیانی که آنها رامحترم می شمارند٬ مورد انتقاد قرار بگیرند٬ به سرعت با همان سبک تبیین آنان به انتقاد خود می پردازند.معلمان و مربیان باید در نظر داشته باشند که تبیین های بدبینانه از شکست ٬ مانع از تلاش بیشتر می شوند.

آنها در قالب شکست٬ باعث به وجود آمدن ناامیدی وانفعال می گردند؛ در حالی که تبیین های خوش بینانه ٬ زیر بنای آنند که افراد ٬ شکست ها را به منزله مسائلی تلقی می کنند که مستلزم دست وپنچه نرم کردنند٬ واکنشی فعالانه را می طلبند وامید را در دل خود می پرورانند.رسانه ها نیز می توانند بر سبک تبیین افراد تأثیر بگذارند.یکی از اثرات مهم برنامه های تلوزیونی در مورد سبک تبیین نحو ه به تصویر کشیدن خشونت و علت های آن است .هرچند که تلوزیون تا اندازه ای آینه دنیای اطراف است ٬ اما با اتخاذ زاویه خاص ٬ آن را به گونه ای که می خواهد به تصویر می کشد.بسیاری از شبکه های خبری مهم دنیا تمایل زیادی دارند که با تأکید برعامل منفی ثابت وعمومی یک داستان ٬ در اهمیت مسئله اغراق کنندومتأسفانه تحریف رسانه ها درمورد تداوم ونفوذ روزافزون خشونت باعث می شود افراد کم سن تر به دلیل مواجهه دائم بااین مسائل دیدگاه بدبینانه تری رادربارۀ دنیای اطرف خود شکل دهند.

منبع

عبدلی،فرانک(1393)، اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی رفتاری فوردایس بر میزان خوش بینی وکیفیت زندگی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0