اهميت قابليت جذب دانش در نوآوري سازمان
امروزه دانش کليد اصلي رقابت پذيري سازمان ها به شمار مي رود . سازمان هاي جديد مبتني بر دانش هستند و اين بدان معني است که آنها بايد به گونه اي طراحي شوند که بتوانند دانش سازماني خود را شناخته ، آن را احصاء و ذخيره کرده و در موقع لزوم از آن بهره برداري نمايند و هم چنين نيازهاي دانشي خود را شناخته و از اطلاعات و دانش جديد به نحو احسن استفاده نمايند.
سازمان ها نوآوري هاي گوناگوني را دنبال مي کنند . نوآوري در خدمات و کالاها ، نوآوري در استراتژي و ساختار و نوآوري در فناوري از آن جمله هستند . منابع دانش خارج از سازمان اغلب براي فرآيند نوآوري در سازمان حياتي هستند . تحقيقات انجام شده در شناخت ريشه هاي نوآوري ، نقش برجسته استفاده از دانش محيطي را در فرآيند نوآوري نشان داده اند.
مطالعات و بررسي ها نشان داده که سازمان ها تنها با تکيه بر دانش داخلي خود نمي توانند عملکرد مناسبي در محيط رقابتي داشته باشند و از طريق آن به نوآوري دست يابند . بنابراين براي اينکه سازمان ها در محيط رقابتي بتوانند به مزيت رقابتي دست يابند نياز است تا علاوه بر دانش داخلي خود ، به شناسايي ، جذب و کاربرد دانش خارجي و جديد پرداخته از منابع دانش خارج از سازمان بپردازند .
از اين رو توانايي سازمان به منظور شناسايي ، کسب و به کارگيري دانش خارجي ، قابليت جذب دانش نام دارد که مهم ترين جزء ازقابليت هاي مربوط به نوآوري در سازمان بشمار مي رود . قابليت جذب عاملي در جهت افزايش سرعت ، فراواني و ميزان نوآوري مي باشد و در بعضي از مواقع ، نوآوري به توليد دانش مي انجامد که در اين صورت خود بخشي از قابليت جذب سازماني به حساب مي آيد.
نوآوري به عنوان يک فرآيند سازماني شامل چهار مرحله شکل گيري فکر نو ، حمايت ، بهبود و استقرار آن است . سازماني که از قابليت جذب دانش بالايي برخوردار است ، اتصالاتي با منابع دانش خارجي ايجاد مي کند که به مثابه کانال هايي براي انتقال افکار نو به درون سازمان عمل مي کنند . بنابراين قابليت جذب دانش از طريق شناسايي دانش خارج از سازمان مي تواند نقش مؤثري در مرحله نخست نوآوري داشته باشد . اجزاي ديگر قابليت جذب دانش از قبيل جو ارتباطات و دانش مرتبط قبلي مراحل بعدي فرآيند نوآوري يعني حمايت ، بهبود و استقرار را تقويت و تسهيل مي کند .
در اين راستا بعضي از تحقيقات بر نقش قابليت جذب در رسيدن سازمان به نوآوري تأکيد کرده اند براي مثال فسفري و تريبو، بيان کرده اند سازمان ها از طريق قابليت هاي کسب دانش و دروني سازي دانش که قابليت جذب بالقوه را تشکيل مي دهند مي توانند به نتايج نوآورانه دست يابند . چن و همکاران، نشان داده اند که قابليت جذب ارتباط مثبت با عملکرد نوآورانه سازمان ها دارد .
بنابراين سازمان ها مي توانند با قابليت جذب دانش به موفقيت هاي بيشتري در زمينه نوآوري دست يابند . زيرا آنها مي توانند از طريق اين فرآيند فناوري هاي خارجي را شناسايي و کسب کرده و حتي اين فناوري ها و دانش جديد را به شکل مؤثري ارتقاء دهند . اکنون مي توان نتيجه گرفت که صرف اتکا به دانش و تکنولوژي داخلي براي رسيدن به نوآوري براي سازمان کافي نيست ، بنابراين نياز است که سازمان ها علاوه بر دانش داخلي از طريق قابليت جذب دانش به منابع دانش و تکنولوژي خارج از سازمان هم دسترسي داشته باشند . در واقع مي توان گفت که نوآوري از طريق تلفيق دانش و تکنولوژي دروني سازمان و دانش و تکنولوژي خارج از سازمان محقق مي شود که در اين زمينه نقش قابليت جذب دانش بسيار ارزشمند مي باشد .
منبع
رجایی آذرخوارانی،عباس(1391)، رابطه تسهيم دانش و قابليت جذب دانش با بهبود کيفيت علمي از ديدگاه اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اموزشی، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي اصفهان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید