انواع الگوهاي ارتباطي خانواده
از ترکيب دو بعد اساسي جهتگيري گفتوشنود و جهتگيري همنوايي چهار نوع خانواده که هر کدام الگوي ارتباطي متفاوتي دارند حاصل ميشود. در هر کدام از چهار نوع خانوادهي حاصل از ترکيب ابعاد جهتگيري گفتوشنود و جهتگيري همنوايي نوع خاصي از ارتباطات بين والدين و فرزندان به چشم ميخورد. در ادامه به معرفي اين الگوهاي چهارگانه پرداخته ميشود. اين خانوادهها عبارتند از : خانوادههاي توافقکننده، خانوادههاي کثرتگرا، خانوادههاي حفظ کننده و خانوادههاي به خود واگذاشته .
خانواده هاي توافق کننده
در خانواده هاي توافق کننده هم جهت گيري گفت وشنود زياد و همجهتگيري همنوايي زياد حاکم است. ارتباطات در اين خانوادهها از يک طرف به وسيله تعارض بين فشار براي موافقت با اعضاي خانواده، حفظ سلسله مراتب و ساختار قدرت موجود و از طرف ديگر با علاقه به برخورداري از ارتباطات باز و کشف عقايد تازه مشخص ميشود. در چنين خانوادههايي، والدين به فرزندان خود و آنچه آنها بيان ميکنند بسيار علاقهمند هستند. اما در عين حال معتقدند در نهايت اين آنها هستند که بايد براي خانواده و فرزندانشان تصميم بگيرند. آنها تنش را اينطور رفع ميکنند که هم به صحبتهاي فرزندانشان گوش ميدهند و هم به اميد اينکه فرزندانشان علت عقايد، ارزشها و تصميمات آنها را درک کنند، با صرف وقت و انرژي در مورد تصميماتي که اتخاذ کردهاند به فرزندانشان توضيحاتي ميدهند. معمولاً فرزندان اين خانوادهها يادميگيرند که براي گفتو شنودهاي خانواده ارزش قائل باشند و به ارزشها و عقايد والدين خود بهاء دهند. احتمال زيادي وجود دارد که آنها توسط پيامهايي که با عقايد و ارزشهاي والدينشان هماهنگ است قانع ميشوند و در برابر پيامهايي كه آنها را از مسير باورها و ارزشهاي والدينشان منحرف ميکنند مقاومت نشان دهند، خانوادههاي توافقکننده معمولاً بر همگوني تأکيد دارند. در عين حال تمايل دارند در موضوعات مهم درگير تعارض آشکار و علني شوند .
خانواده هاي کثرتگرا
خانواده هايي با جهتگيري گفتوشنود زياد و جهتگيري همنوايي کم کثرتگرا ناميدهميشوند. اين خانوادهها از نظر عاطفي حمايتکننده هستند و با ارتباطات باز مشخص ميشوند. در اين خانوادهها مباحث بدون اينکه به اعضاي خانواده تحميل شوند به صورت آزاد، سرگشاده و راحت مورد گفتگو قرار ميگيرند و همه اعضاي خانواده در گفتگو شرکت ميکنند. در اين محيط نسبتاً آزاد از محدوديتهاي اجتماعي، نه تنها فرزندان در معرض مسائل چالش انگيز قرار ميگيرند بلکه تشويق به کشف باورهاي جديد و تصميمگيري بدون ترس ميشوند. از اينرو، باورها و عقايد محکم و متنوعي درباره جهان اطراف خود بهدست ميآورند. والدين اينخانواده ها نيازي به کنترل فرزندان خود يا تصميمگيري در مورد آنها احساس نميکنند.
اين نگرش والدين، به بحثها و تبادل نظرهايي منجر ميشود که در آنها افکار و عقايد اعضاي خانواده بر مبناي ارزشي که دارند نه بر مبناي تأثير اعضاي خانواده ارزيابي ميشود. والدين تمايل به پذيرش عقايد فرزندان خود دارند و به آنها اجازه ميدهند به طور برابر در تصميمگيريهاي خانوادگي شرکت داشته باشند. فرزندان اين خانوادهها ياد ميگيرند در عين حال که به گفتگوهاي خانوادگي احترام ميگذارند، مستقل و خود اتکاء باشند. اين يادگيريها باعث ميشوند آنها در ارتباطات خود کفايت و کارآيي بهدست آورند و نسبت به توانايي تصميمگيري خود اعتماد پيدا کنند، اين نوع خانوادهها داشتن مهارت ارتباطاتي و عقايد مستقل را در فرزندان پرورش ميدهند. آنها به هنگام پردازش اطلاعات و تصميمگيري بيش از هر چيزي تحت تأثير پيامهايي قرار ميگيرند که مبنايي منطقي دارند.
خانواده هاي حفظ کننده
به خانواده هايي با جهت گيري گفت وشنود کم و جهتگيري همنوايي زياد حفظکننده گفته ميشود. ويژگي مشخصه اين خانوادهها تأکيد بر اطاعت از مراجع قدرت، صاحب اختياري والدين، اهميت ندادن به تفکر، موضوعات تعقلي و عقلاني و ارتباطات آزاد و راحت است. بعبارت ديگر، اعضاي خانواده به همنوايي خشک يا غيرقابل انعطاف با هنجارهاي خانواده يا کنارآمدن با ديگران تشويق ميشوند و به ندرت در معرض پيامهاي اختلاف برانگيز قرار ميگيرند.اعتقاد والدين اين خانوادهها اين است که آنها بايد براي خانواده و فرزندانشان تصميم بگيرند. همينطور دليلي نميبينند در مورد تصميمات خود توضيحي به فرزندانشان بدهند. بنابراين فرزندان اين خانوادهها ياد ميگيرند که ارزش کمي در گفتگوهاي خانوادگي وجود دارد. آنها همچنين نسبت به توانايي خود در تصميمگيري بي اعتماد ميشوند. در نتيجه وقتي در معرض بحثي قرار ميگيرند کيفيت بحث در هر سطحي که باشد، تحت تأثير مرجع بيروني قرار گرفته و قانع ميشوند.
خانواده هاي به حال خود واگذاشته
خانواده هايي با جهت گيري گفت وشنود کم و جهت گيري همنوايي کم، به حال خود واگذاشته ناميده ميشوند. ويژگيهاي ارتباطات در اين خانوادهها ميزان کم تعاملات در بين اعضاي خانواده است و اگر تعاملي هم وجود دارد اعضاي خانواده خود را زياد درگير آن نميکنند. در نتيجه، به جاي اينکه فرزندان تحت تأثير خانواده قرار گيرند، تحت تأثير زمينه اجتماعي بيرون از خانواده قرار ميگيرند. در اين خانوادهها معمولاً تنها درباره تعداد محدودي از موضوعات بحث و تبادلنظر ميشود. والدين اين خانوادهها معتقد هستند تمام اعضاي خانواده بايد قادر به تصميمگيري درباره موضوعات مربوط به خود باشند، اما برخلاف خانوادههاي کثرتگرا علاقهاي به تصميمات فرزندان خود نشان نداده، به داشتن ارتباط و محاوره با آنها بهايي نميدهند. اکثر اعضاي چنين خانواده هايي از نظر عاطفي جدا از هم هستند. فرزندان اين خانوادهها ياد ميگيرند که ارزش کمي در گفتگوهاي خانواده وجود دارد و آنها خود بايد درباره موضوعات مربوط به خود تصميم بگيرند زيرا از جانب والدين حمايت زيادي نميشوند. آنها به جايي ميرسند که توانايي تصميمگيري خود را زير سئوال ميبرند. درنتيجه، به هنگام پردازش اطلاعات و تصميمگيري اغلب تحت تأثير همسن و سالان و ديگر منابع بيروني قرار ميگيرند. اين خانوادهها نيز همچون خانوادههاي حفظکننده تعارض را عاملي تهديدکننده ميدانند زيرا ميتواند مقدار کم انسجامي را هم که وجود دارد از بين ببرد .
منبع
توتونچی،لیلا(1389)، نقش واسطهای باورهای شناخت شناسی بین الگوهای ارتباطی خانواده، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه بین الملل شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید