اختلالات رفتاری و عاطفی

اختلالات عاطفی و رفتاری به‌گونه‌ای كه در روان‌‌شناسی تعریف شده آن دسته از حالات، عادات، اعمال و گفتار است كه همواره قابل‌مشاهده، اندازه‌گیری، ارزیابی و بررسی و پیش‌بینی باشد.اما تمییز مفهوم نابهنجار از بهنجار كار دشواری است اگرچه ملاك‌های متعددی برای این تمییز مطرح ‌شده، ولی كافی نیستند. در واقع می‌توان گفت كه بهنجاری و نابهنجاری روی یك پیوستار قرار دارند و همین امر است كه تمایز روشن بین این دو مقوله را دشوار می‌سازد. نابهنجاری، همان بهنجاری است اما دچار افراط یا تفریط شده است. با وجود مسائل مطرح‌شده، معیارهایی وجود دارد كه اگرچه ناكافی هستند ولی به این تمایز كمك می‌كنند. یكی از ملا‌ك‌ها این است كه آیا رفتار باعث درد و رنج می‌شود یا خیر.

معمولا رفتار نابهنجار باعث ناشادی افراد می‌شود. ملاك دیگر این است كه بررسی شود یك رفتار تا چه حد ناسازگارانه است، به این معنا كه آیا این رفتار با بهروزی فرد و جامعه تداخل می‌كند یا خیر. ملاك سوم، بررسی این وضعیت است كه آیا رفتار بر اساس زمان و مكان قابل توجیه عقلانی است یا خیر. ملاك چهارم، بررسی میزان كنترلی است كه فرد بر رفتارش دارد. معمولا رفتارهای نابهنجار در كنترل و احاطه فرد قرار ندارند. ملاك بررسی این موضوع این است كه آیا رفتار حاضر، از جمله‌ رفتارهایی است كه با قراردادهای اجتماعی، هنجار اجتماعی در تضاد است و این رفتار توسط گروه اقلیت یا اكثریت مورد توجه است یا نه. رفتارهایی كه با ارزش‌های جامعه تطابق ندارند و توسط اقلیتی از جامعه بروز می‌كنند، می‌توانند نابهنجار تلقی شوند؟

همچنین در تعریف اختلال رفتاری باید به میزان، شدت، طول مدت، سن و موقعیتی كه رفتار در آن بروز می‌كند توجه داشت.

 میزان:‌ به این نكته كه رفتار در یك دوره زمانی چقدر رخ می‌دهد،‌ اشاره دارد. گاهی بیشتر كودكان بدون اجازه از جای خود بلند می‌شوند، كتك‌كاری می‌كنند اما كودكی كه هر روز نزاع می‌كند یا هر دو دقیقه ازجایش برمی‌خیزد، میزان بالا و غیرعادی از این‌گونه رفتارها را نشان می‌دهد.

 شدت: به نیرومندی یا بزرگی رفتار اشاره دارد. برای مثال چنانچه كودكی به خاطر ناكام شدن در رسیدن به هدف با مشت بر روی میز بزند، ممكن است ضربه‌ای كه به میز می‌زند به گونه‌ای باشد كه سر و صدای زیادی ایجاد كند و یا اینكه به قدری شدید باشد كه به دست یا میز آسیب وارد كند. مورد اول پاسخی عادی در نظر گرفته می‌شود، اما مورد دوم رفتار شدید‌تر به عنوان واكنشی غیرعادی تلقی می‌گردد .

طول مدت: مقدار زمانی است كه یك رفتار دوام یابد. هر كودكی ممكن است گاهی به دلیل آسیب دیدن احساساتش بهانه‌گیری و گریه و زاری كند. اما قشقرق و گریه و زاری كه یك ساعت یا دو ساعت ادامه می‌یابد با طغیان ده دقیقه‌ای كاملا متفاوت است.

 تناسب سنی: رفتارهای متناسب با سن به این واقعیت اشاره دارند كه برخی از رفتارها در كودكان سنین معین، كاملا بهنجار است اما همان رفتارها اگر به سنین بعدی ادامه یابند یا اینكه قبل از سن مورد انتظار بروز كنند، می‌تواند مشكل‌ساز و نابهنجار تلقی شوند. مثلا ترسیدن از هیولا در خانه و چسبیدن به والدین رفتارهایی هستند كه اگر از سوی كودكان 5 یا 6 ساله دیده شوند متناسب با سن هستند اما اگر در سنین بالاتر مشاهده شوند، غیرطبیعی تلقی می‌شوند.

  البته نكته مهمی كه باید به خاطر سپرد این است كه وجود دوره واحدی از آنچه نابهنجار به نظر می‌رسد، به معنی وجود آشفتگی و اختلال رفتاری در كودك نیست. حوادثی كه در زندگی كودك رخ می‌دهند، همین‌طور فشارها و تغییرات بشری او می‌توانند منجر به بروز مشكل رفتاری شده یا باعث شوند او چندین هفته رفتارهای جدید و مشكل رفتاری نشان دهد. رفتارهایی نابهنجار در نظر گرفته می‌شود كه چندین ماه ادامه پیدا كند و علت قابل شناسایی بلافاصله نداشته باشند مثل جدایی والدین، مرگ یكی از بستگان و … .

علل اختلالات رفتاری

 مسائل رفتاري و عاطفی کودکان مشکلات شايع و ناتوان کننده­اي است که براي معلمان،خانواده و خود کودکان مشکلات بسياري را ايجاد مي­کند و بادرصد­های بالايي از معضلات اجتماعي همراهند، پژوهشگران دريافته­اند که مسائل رفتاري براي نخستين بار در سال­هاي آغازين دوره ابتدايي آغاز مي­شود و بين سنين 8 تا 15 سالگي به  اوج خود مي­رسد. مسائل رفتاري به طور قابل ملاحظه­اي بر عملکرد تحصيلي،اجتماعي و حرفه اي کودکان و نوجوانان تاثير منفي مي­گذارد و احتمال ابتلا به بيماري­هاي رواني را در دوره بزرگسالي افزايش مي­دهد.

دانش آموزانی که داراي دامنه توجه کوتاهي هستند، ازعزت نفس پاييني برخوردارند،در ارتباط بااعضاي خانواده، اطرافيان و مردم مشکل دارند و به آساني ناکام مي­شوند . همچنين تکانشگري،بي قراري،عملکرد ضعيف و ادراک ضعيف از خود کار آمدي اجتماعي، از ديگر ويژگي­هاي اين دانش آموزان است.وضعيت اقتصادي و اجتماعي ضعيف،عدم شايستگي اجتماعي،سوء استفاده از کودک،تعداد زياد اعضاي خانواده،مشکلات زناشويي :از قبيل جدايي،طلاق، اختلافات خانوادگي،ناسازگاري والدين و خشونت خانوادگي ، مشکلات والدين : ازقبيل مشکلات و بيماري­هاي رواني و جسماني و رفتار­هاي بزهکارانه، از جمله عوامل خطر ساز ابتلاي کودکان و نوجوانان به اختلالات رفتاري مي­باشند

منبع

حاکمی،نازنین(1394)، رابطه طلاق عاطفی والدین با اختلال های رفتاری-هیجانی دختران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0