انواع افسردگي
افسردگی اساسی: اين نوع افسردگي اختلال در خلق، که معمولاً 2 هفته به طول مي انجامد. احساس دلتنگي، عدم لذت از فعاليت هاي دلپذيرواحساس گناه از نشانه هاي آن است. اين نوع افسردگي خطرناک بوده و مي تواند به خود کشي منجر گردد. اختلال افسردگی اساسی بیشتر در افرادی است که هیچ ارتباط بین فردی نزدیکی ندارند،یا طلاق گرفته یا متارکه کرده اند.اختلال دو قطبی در افراد طلاق گرفته یا مجرد شایعتر از افراد متأهل است، این تفاوت ممکن است بدلیل شروع این اختلال در سنین پایین و نیز اخلافات زناشویی باشد.
افسردگی مزمن: شدت علايم آن از افسردگي اساسي کمتر بوده اما دوره آن طولاني و ممکن است،2 الي5 سال به طول انجامد. علايم آن معمولاً ناتوان کننده نمي باشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشايندي فرد تاثيرگذار است.
اختلال انطباقی باخلق افسرده: هرگاه انسان عزيزي را از دست مي دهد، شغلش را از دست داده و يا تغيير مي دهد، و يا آگاه مي گردد که بيماري لاعلاجي دارد کاملاً طبيعي است که احساس استرس، اندوه و خشم کند،درنهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق مي دهند، برخي قادر به چنين عملي نمي باشند. هنگامي که واکنش فرد به يک موقعيت،يا حادثه سبب افسردگي در وي مي گردد به آن اختلال در انطباق مي گويند.
اختلال دو قطبی: به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي
مي گويند.در يک زمان فرد رفتار برون گرايي مفرط، پرحرفي، خودبزرگ بينی، بروز مي دهد و در دوره اي ديگر افسرده مي گردد.
افسردگی فصلی: اين نوع افسردگي معمولاً در زمستان شيوع مي يابد. علت آن کاهش تابش نور خورشيد است.اين افسردگي سبب سردرد، تحريک پذيري و کاهش سطح انرژي مي گردد.
سببشناسی اختلالات افسردگی
درباره عوامل بیماریزای اختلالات خلقی مطالعات فراوانی صورت گرفته است. طبق پژوهشهای انجام شده، علل بسیاری در به وجود آمدن افسردگی نقش دارند، مانند عوامل ارثی، زیست شناختی، محیطی، روان شناختی وشخصیتی که به طور خلاصه به شرح آن ها خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است که یک عامل به تنهایی به ندرت ممکن است اثر بیماریزایی داشته باشد. برای پیدایش بیماری، معمولاً لازم است چند عامل هم زمان در بیمار جمع شوند.
عامل ارث
هرگاه راجع به عامل ارث صحبت میکنیم، بدین معنا نیست که اگر پدر یا مادر دچار یکی از انواع اختلالات خلقیباشند یا سابقه ابتلا به آن ها را داشته باشند، فرزندان آنان نیز در معرض خطر ابتلا به اختلال خلقی میباشند. حدود 25درصد خویشان افراد مبتلا به افسردگی ممکن است خود نیززمانی مبتلا بوده اند.در حالی که فراوانی اختلال افسردگی درخانواده فردی که بعلتی تحت عمل جراحی قرار گرفته است هفت درصد است.
عوامل زیستشناختی
دخالت عوامل زیستشناختی درپیدایش یا مرتفع کردن اختلالات خلقی،زمانی نظر پژوهش گران را به خود جلب کرد که ملاحظه شد بعضی از داروهایی که به منظور معالجه یک عارضه جسمی به کار برده میشود برخلق بیمار اثر میگذارد و آن را به سمت افسردگی و یا برعکس، شیدایی سوق میدهد. یکی از این داروها، رزرپین ، بود که برای درمان فشارخون بالا مصرف می شد. برخی از بیماران که این دارو را مصرف میکردند، پس از زمانی افسرده میشدند. برعکس این حالت، داروی دیگری به نام ایپرونیازید، با نام تجاری مارسیلید، برای درمان سل به کار میرفت، در عین حال بیمار از خمودگی خارج و او را شاد و سرحال می نمود.
مطالعات و بررسیهای بعدی نشان دادند که میدان عمل این داروها، فضای بین یاختهای نسج مغز میباشد و ارتباطی بین رفع عارضه افسردگی و ازدیاد موادی مانند، سروتونین و نوراپی نفرین و دوپامین، که در فضای بین یاختهای نسج مغزعمل میکنند،وجود دارد.این مواد را آمینهای ناقل نامیدند.علت افسردگی را کاهش میزان آمینهای ناقل عنوان کردند،باافزایش این مواد در مغز، افسردگی مرتفع خواهد شد. بر این اساس، داروهای ضد افسردگی ساخته شد که به طور مشخص از جذب مجدد مواد مذکور، بخصوص جذب سروتونین جلوگیری کرده سبب افزایش میزان آن درفضای بین یاختهای نسج مغزمیشود. این دسته از داروها را مهار کننده بازجذب سروتونین نامیدند، بعضی از پژوهش گران معتقدند که تغییر میزان آمین های ناقل، تنها عامل بیماریزا نبوده، حساسیت یاختههای عصبی جذب کننده آمین های ناقل، نیز در ایجاد اختلال خلق نقش دارند.
پژوهش گران با بررسیهای همه جانبهای که انجام دادهاند به این نتیجه رسیدند که در افسردگی، نه تنها میزان آمینهای ناقل مختل میشود، بلکه یاختههای عصبی جذب کننده آمینها نیز اختلال ساختاری پیدا کرده و نیروی انطباق آن ها در مقابل محرک های داخلی و خارجی و نیز قابلیت انعطافپذیری آن ها آسیب میبیند. داروهای ضد افسردگی ابتدا میزان جذب آمینهای ناقل را متعادل و سپس آسیب ساختاری یاختههای جذب کننده آمینهای ناقل را بهبود میبخشند .
عوامل روانی- اجتماعی
در بسیاری از اختلالات افسردگی، ناملایمات ،حوادث ناگوار زندگی یا عوامل تنشزای دیگری را میتوان ملاحظه نمود. مرگ یکی از نزدیکان ، دوری از خانواده، لطمه وارد شدن به موقعیت اجتماعی، خدشهدار شدن عزت نفس، از دست دادن شغل، از عوامل بیماریزا یا ظاهرساز شایع اختلالات افسردگی به شمار میآیند. در یک بررسی همهگیر شناختی انجام شده در ایران، افسردگی عمده در بین افراد طلاق گرفته 6/4 برابر و در میان افرادی که همسرشان فوت کرده است 8/2 برابر میزان افسردگیهایی است که در بین سایر افراد دیده میشود.
بین وضع اجتماعی- اقتصادی بیمار و افسردگی ارتباط نزدیکی وجود دارد. میزان شیوع افسردگی در افراد کم درآمد، بیکار، کم سواد و بیسواد 4-2 بار بیشتر از شیوع آن در بین افراد تحصیل کرده و حرفها ی است.در بررسی انجام گرفته در ایران، میزان فراوانی افسردگی عمده در افراد کمسواد و بیسواد 6/1 برابر افرادی است که تحصیلات بالاتر دارند. هم چنین،افراد بیکار 3/1 برابر، افراد بازنشسته 9/1 برابر و خانمهای خانهدار 8/2 برابر بیشتر از افراد شاغل دچار افسردگی عمده میشوند برخوردار بودن از حمایتهای خانوادگی یا اجتماعی میتوانند اثرات آزاردهنده عوامل تنشزا را مرتفع کند .
عوامل شخصیتی
در روانشناسی و روانپزشکی کوشش به عمل آمده است تا افراد را برحسب نوع رفتار و تفکر یا به عبارتی براساس ویژگیهای بارز و تغییرناپذیر به گروههایی تقسیم کنند. برخی معتقدند که بعضی از شخصیتها، بیش از دیگران استعداد ابتلا به افسردگی را دارند. یکی از این شخصیتها نوعی است که اصطلاحاً آن را شخصیت مالیخولیایی میگویند.این افراد بسیار مقرراتی و وسواسی هستند، انعطافپذیری ندارند و بسیار نکته سنج میباشند.به احتمال قوی صفات مزبور سبب کاهش تواناییهای وی برای سازش با شرایط محیطی شده او را در مقابل ناملایمات و عوامل تنشزا آسیبپذیر میگرداند .
بیماریهای جسمی
افسردگی و اضطراب به علت دارا بودن علایم بدنی، در بسیاری از موارد ممکن است با بیماریهای جسمی اشتباه شوند.پیدایش افسردگی و اضطراب در بیماریهای جسمی امری طبیعی است. واکنشهای مزبور،پس از رفع مشکل یا رفع نگرانی برطرف میشوند. اما اگر به هر علت، حالات مزبور بیش از حد انتظار شدید و یا دوام پیدا کنند، آزاردهنده میشوند و در این صورت، مرضی به حساب میآیند.عوامل شایعی که در بیماران جسمی سبب به وجود آمدن افسردگی و اضطراب میشوند عبارتاند از:
- طولانی شدن مدت درمان
- درمآن های سخت و طاقتفرسا
- پیدایش مشکلات اقتصادی و برخوردار نبودن از حمایتهای اجتماعی
- پیدایش مشکلات خانوادگی
- تغییرات زیستشناختی بدن بر اثر بیماری
- عوارض جانبی بعضی از داروها و شیوههای درمان
احتمال بروز افسردگی در برخی از بیماریهای جسمی بیش از سایر بیماریهاست. بیماریهای عفونی، هپاتیتهای ویروسی وایدز. بیماریهای عصبی، مانند : پارکینسون، آلزایمر، بیماریهای قلب و عروق، بیماریهای متابولیک، بیماریهای غدد داخلی .
منبع
عبداللهی،زینب(1392)، بررسی میزان شیوع افسردگی وعوامل موثربرآن دربیماران مصروع،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید