افسردگی

اختلالي است كه در آن خلق و نيروي فرد كاسته شده و انسان به نقطه پريشاني مي‌رسد. در چنين شرايطي «خود» ممكن است بي‌ارزش به نظر برسد و جهان معناي خود را از دست بدهد و احساس بدبختي، نااميدي و بيچارگي در فرد پديد آيد .

افسردگي، ناتواني و كارآمدي شناخت درمانگري

كمپ، كورگيات و ژيل ، نشان دادند كه يك دوره دوازده هفتگي شناخت- رفتار درمانگري گروهي با استفاده از فنون شناخت- رفتار درمانگري براي افرادي كه مبتلا به انواع بيماريهاي مزمن جسمي نظير التهاب مفاصل، بيماريهاي قلبي و ريوي هستند، موثر است. پيگيري شناخت – رفتار درمانگري اضطراب و افسردگي نشان داد كه در پايان درمان، گروهي كه ناتوان بودند و گروهي كه ناتواني نداشتند به نتيجه يكساني دست يافتند. با اين حال نتايج اين درمان در گروه ناتوان در مقايسه با گروه ديگر تداوم پيدا كرد، اما نتيجه شش ماه پيگيري نشان داد كه اين گروه نتوانستند از ديگر روشهاي درماني فايده‌اي ببرند. كمپ كورگيات و ژيل، دليل استفاده از شناخت – رفتار درمانگري را در درمان افسردگي همراه با يك بيماري جسمي چنين بيان كردند كه بيماريهاي ناتوان كننده سبب آشفتگي رواني، كاهش دادن فعاليتهاي لذتبخش، از دست دادن استقلال و پايين آوردن حرمت خود مي‌شوند. اين عوامل اغلب عوامل اسامي هستند كه منجر به اختلال افسردگي مي‌شوند و مي‌توان به مبتلايان به اين اختلال از طريق رواندرمانگري كمك كرد.

كيونيك  و همكاران، شواهدي ارائه دادند كه بر آن اساس يك جلسه شناخت درمانگري در كاهش نشانه‌هاي افسردگي و اضطراب بيماراني كه تشخيص بيماري ريوي دارند موثرتر از روش آموزش روان شناختي به آنان است. در ديگر مطالعات روانشناختي ثابت شده كه مداخله گريهاي شناختي و رفتاري در افزايش فعاليتهاي بيماران مزمن ريوي براي انجام وظايفشان  ، بهبود كنش وري وكاهش ادراك و اثرات بيماري موثر بوده است.

 دريستيك و همكاران، طي يك مطالعه مقدماتي، شناخت درمانگري افسردگي را در بيماران مبتلا به پاركينسون به كار گرفتند. يافته‌هاي مقدماتي با تعداد محدودي از اين بيماران اين خوش بيني را ايجاد كرد كه شناخت درمانگري، درماني مناسب و مفيد است. شناخت – رفتار درمانگري منجر به كاهش افسردگي و اضطراب در مبتلايان به بيماري پاركينسون شد. در حال حاضر پژوهشهاي تصادفي كنترل شده ايدر مورد به كارگيري شناخت – رفتار درمانگري در درمان افسردگي همراه با بيماري پاركينسون وجود ندارد. گر چه كنش وري شناخت – رفتار درمانگري در افسردگي مبتلايان به بيماري پاركينسون همچنان تحت بررسي است، اما رواندرمانگري افسردگي با يافته‌هاي باليني هماهنگ است ،‌چنانچه من يام، اظهار مي‌دارد هدف اساسي در تمام مراحل درماني بيماري پاركينسون دستيابي به بهبود كنش وري اين بيماران از طريق تجويز حداقل داروهاي ممكن است. بنابراين تا اينجا مي‌بايد مشخص شده باشد كه شواهد مربوط به كنش وري شناخت – رفتار درمانگري در درمان افسردگي واضطراب موجود در انواع بيماريهاي جسمي هنوز در آغاز راه است از اين رو به نظر مي‌رسد كنش وري و فوايد باليني شناخت – رفتار درمانگري اميدوار كننده باشند. در واقع لازم است بيشتر مطالعات، ارزيابي درستي از كنش وري شناخت- رفتار درمانگري در درمان اضطراب و افسردگي موجود در مبتلايان به ناتوانيهاي جسمي به عمل آورند. با اين حال اگر افسردگي بيماران جسمي درمان نشده رها شود به ويژه اگر سالمندان افسردگي را به عنوان نوعي واكنشي و بنابراين پديده‌اي قطعي بدانند اين موضوع سبب طولاني تر شدن دورة بيماري جسمي خواهد شد. در بدترين شرايط، نتايج حاصل از آثار پژوهشي نشان مي‌دهند كه افسردگي درمان نشده در سالمندان مي‌تواندمنجر به مرگ زودرس شود. در چنين حالتي درمان افسردگي در مبتلايان به بيماريهاي جسماني با استفاده از روشهاي روانشناختي بايد كاملاً الزامي باشد.

منبع

برقی ایرانی،زیبا(1392)، اثر بخشی شناخت_رفتار درمانگری سالمندی(CBTO)بربهبود نشانه­های مرضی، همبسته­های شناختی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0