اصول هوش اخلاقی در مدیریت
لنينك و كيل؛ هوش اخلاقي را توانايي تشخيص درست از اشتباه مي دانند كه با اصول جهاني سازگار است. به نظر آنان چهار اصل هوش اخلاقي، بدينگونه براي موفقيت مداوم سازماني و شخصي ضروري است:
- درستكاری: يعني ايجاد هماهنگي بين آنچه كه به آن باور داريم و آنچه كه به آن عمل مي كنيم. انجام آنچه كه مي دانيم درست است وگفتن حرف راست در تمام زمانها. كسی كه هوش اخلاقی بالايی دارد، به شيوه ای كه با اصول و عقايدش سازگار باشد، عمل می كند.
- مسئوليت پذيری: كسی كه هوش اخلاقي بالايي دارد، مسئوليت اعمال و پيامدهای آن اعمال، همچنين اشتباهات و شكست های خود را نيز می پذيرد.
- دلسوزی: توجه به ديگران كه داراي تاثير متقابل است. اگر نسبت به ديگران مهربان ودلسوز بوديم، آنان نيز در زمان نياز با ما همدردی می كنند و مهربان خواهند بود.
- بخشش: آگاهی از عيوب خود وتحمل اشتباهات ديگران.
آنها نیز 10 خرده مقیاس شامل انسجام، صداقت، شجاعت، رازداري، انجام تعهدات فرد , مسؤوليت پذيری : پاسخگويی در برابر تصميمات شخصي، خودکنترلی وخودمحدودسازی، کمک به ديگران : قبول مسؤوليت براي خدمت به ديگران، مراقبت از ديگران :مهربانی، درک احساسات ديگران : بشردوستی و رفتار شهروندی و درک نيازهاي روحي خود :ايمان، اعتقاد و تواضع ميباشد. آن ها بر اساس اين مدل خود، پرسشنامهاي نيز براي تعيين سطح هوش اخلاقی و ابعاد زيرمجموعهی آن در افراد تدوين کردند .به زعم بوربا؛ هفت اصل مورد نياز براي هوش اخلاقي، هوشياری، هم دردی، خودكنترلی، توجه و احترام، مهربانی، صبر و بردباری و انصاف است .اصول هوش اخلاقی کارکنان بنا بر پرسشنامه استفاده شده در این پایان نامه، اصول ده گانه ی ، لنیک و کیل و جوردن می باشد که عبارتند از:
الف-عمل کردن بر مبنای اصول، ارزشها و باور ها
ارزشها، همان باورها و مفاهيمي هستند که به دليل برخورداري از جايگاه و اعتبار ويژه، قابل معامله و مصالحه نيستند، عالی تر کردن آن ممکن ولی انکارش غیر ممکن است. در سازمانهایی كه بر اساس ارزش ها مدیریت می شوند، ارزش های سازمانی، معیار تصمیم گیری ها دركلیه سطوح سازمانی می باشند بنحوی كه:
در هر موقعیت تصمیم، ارزش ها اهمیت بنیادی دارند و موضوعیت گزینه ها فقط به این خاطر است که ابزاری برای تحقق ارزش ها هستند..
مقصود از بیان رسالت، بصیرت و ارزشهای سازمان، این است كه افراد سازمان همگی باید موافق با مأموریت و بینش و ارزشهای سازمان باشند زیرا قبول نكردن آنها، خود میتواند منبعی برای بروز تعارض گردد
هر تصمیم یا كشمكش یا اختلاف نظر تیمی باید همسو با ارزشهای سازمانی گرفته و حل و فصل گردد. ارزش های مشترك – همچون مغناطیسی قدرتمندند كه همه كاركنان را به سوی یك موضوع مشترك هم جهت می نمایند..
- راستگویی
سخن وگفتار از روی حق و حقیقت، هنگامی که واژه مقدس راستگویی و صداقت را می شنویم، مفاهیم زیر به ذهن خطور می کند:
- رسیدن به مقصود
- پیمودن راه راست
- آسایش وجدان
- ریشه همه فضیلتها
- محبوب خداوند شدن
- گوهری ارزشمند
- میوه عقل
- شجاعت
- عزت نفس.
- حفظ ایمان
- نشانه خردمندی
- احترام به شخصیت دیگران
- اوج بندگی.
- شتافتن به بهشت
- بهترین راه نجات
- ترس از خدا
- نشانه به یاد خدا بودن.
- ستیزهجویی با شیطان
- زنده نگه داشتن دل
- آباد کردن ایمان.
- شادی فرشتگان
- هم صدا شدن با خوبان
- گام گذاشتن در نردبان کمال و بالندگی روح.
راستی و راستگویی، از نشانههای آشکار شخصیت انسان پاک طینت و الهی است و از بزرگی روح خبر میدهد. راستگو، نمایاندن حقیقت را بر خود عیب نمیداند و همان را که هست، میگوید .
- استقامت و پافشاری برای حق
حضرت علی علیه السلام می فرماید: برای هر حقی باطلی نیز قرار داده اند. و در عبارت دیگری از ؛ حق و باطل چنین یاد می كنند: دایره حق در توصیف و بیان، از هر چیزی وسیع تر است، ولی به هنگام عمل از روی انصاف، مجال آن از همه چیز تنگ تر و كم وسعت تر است. علی علیه السلام در این عبارات می فهماند كه در تعریف لفظی از حق ، هر كس به اندازه وسع خود با زیباترین واژه ها به توصیف آن می پردازد، ولی این ها جز تعریف لفظی چیز دیگری نیست و اصل حق وقتی معنا می شود كه از سر انصاف و عمل به آن نگاه كنیم. مولاعلیه السلام در كلام كوتاه دیگری به زیباترین وجه از ؛ حق و باطل یاد می كند: حق سنگین، اما گواراست و باطل سبك، اما بلاخیز و مرگ آور.
وفای به عهد
واژه ؛ وفا، در لغت، به معنای پایدار ماندن در عهد و به سر بردن در عهد و پیمان است و در اصطلاح، عبارت است از استواری در هر قرارداد و قوانین حقوقی، اقتصادی، نظامی، سیاسی….همگان بر این باورند که وفای به عهد، یک اصل عقلایی است و منحصر به یک عصر یا یک نسل نیست; از این رو همه عقلا به آن پایبند و معتقد می باشند. خداوند متعال وفای به عهد رادر سرشت انسان به ودیعه گذاشته است; بنابراین کسی که پیمان شکنی می کند،اول برای خود دلیلی می تراشد و سپس پیمانش را می شکند.اگر وفای به عهد در هر جامعه ای مورد خدشه قرار گیرد، ثبات و قوام آن جامعه متزلزل خواهد شد. قرآن یکی از صفات مؤمن را وفاداری بیان می کند و می فرماید: والموفون بعهدهم اذا عاهدوا… مؤمنان چون عهد بندند، به عهد و پیمان خود وفادارند.
- مسئولیت پذیری برای تصمیمات شخصی
مسئولیت پذیری از ویژگی های اصیل انسان است، که رشد و تکامل فرد، جامعه انسانی و همچنین حفاظت از طبیعت در گرو آن است. بدین صورت که از طریق مسئولیت پذیری، رابطه انسان با خود، هم نوعان و طبیعت متعادل می گردد.گلاسر،مسئولیت را با سلامت روانی ارتباط می دهد و می گوید افراد هر قدر مسئولیت بیشتری داشته باشند از لحاظ سلامت روانی سالم تر هستند و بلعکس.الیس، فرد را در مرکز عالم قرار می دهد و او را مسئول اعمال و احساسات خویش می داند. بروئر،احساس مسئولیت را بیانگر نوعی نگرش ومهارت می داند که مانند هر نوع نگرش و مهارت دیگر آموختنی و اکتسابی است.
- اقرار به اشتباهات و شکست ها
منشا بسیاری ازاختلا فات این است که هر یک ازطرفین خود و یا رفتارخود را کاملا صحیح و به جا می پندارد و برسر این عقیده پافشاری می کنند و در بعضی شرایط فرد حاضر به قبول هیچ نظریه و یا تغییر در رفتار خود هم نیست که همین امر سبب بسیاری از لجبازی ها و بگو مگوها می گردد. افرادی که خودخواه و مغرور نباشند و خود را کمال مطلق ندانند قبول دارند که انسان جایزالخطاست و راحت تر می توانند به اشتباهات خود اقرار کنند.
اقرار به اشتباه پیامدهای مثبتی دربردارد، مثلا فرد سعی می کند خطای خود را تکرار نکند و یا درصدد جبران برآید و یا حداقل به صورت لفظی عذرخواهی کند. که هریک از این موارد سبب می شود دیگران در مقابل فرد انعطاف بیشتری داشته و گذشت و چشم پوشی از گناه را راحت تر بپذیرند. ولی وقتی فردی با لجاجت همه ی اعمال خود را درست می پندارد دیگران نیز در برابرش جبهه گیری کرده و پیامدهای منفی چون لجاجت، مقابله به مثل و یا بحث و جدل های بی مورد وکدورت و… پدید می آید.
گاهی افراد تصور می کنند اقرار به اشتباه سبب کم شدن اقتدار و یا ضعف شخصیتشان می شود درحالی که برعکس این تصور می توان گفت کسی که بتواند به خطای خود اعتراف کند نشان می دهد که از دید وسیعی برخوردار است که قادر است تمام زوایای بیرونی و درونی خود را ببیند و حتی مورد قضاوت قرار دهد و این که دارای یک حس عدالت خواهی در درون خود و عاری از خودخواهی های انسانی است و اینها همه نشان دهنده یک شخصیت والای انسانی است و برکرامت و منزلت انسان می افزاید و مردم نیز نسبت به چنین افرادی محبت بیشتری احساس می کند.
- قبول مسئولیت برای خدمت به دیگران
مفهوم گسترده خدمت رسانی را در متون دینی می توان در لابه لای مفاهیمی از قبیل: تلاش در برآوردن نیازهای مؤمنان، ادخال سرور در قلوب آنان، احسان، اهتمام به امور مسلمانان، اعانت مسلمین، یاری رساندن به گرفتاران، گشودن گرفتاری مؤمنان و مانند آن جست و جو کرد. این مفهوم گسترده شامل سود رسانی افراد نسبت به یکدیگر و یا همنوعان می شود و به صورت وام دادن، سیر کردن، پوشاندن، رفع گرفتاری از یکدیگر و نیز همکاری زن و شوهر در محیط خانه و خدمات عام المنفعه از قبیل مدرسه سازی، تأسیس دانشگاه، ساختن خوابگاه های دانشجویی، وقف کردن اموال برای محرومان و اقشار آسیب پذیر و… بروز می کند، چنان که خدمتگزاری به مردم در نظام دینی به صورت نهادینه شده نیز نوعی دیگر از مصادیق خدمت رسانی است.مسئوليت اخلاقي و اجتماعي يك تعهد مداوم صاحبان صنعت و تجارت و دولت است كه آنها راملزم به رعايت اصول اخلاقي و توسعه اقتصادي هم زمان با ارتقاء سطح زندگي نيروي كار و خانواده آنها در جامعه در سطح گسترده مي نمايد. همچنين مسئوليت اجتماعي شركت ها، تعهد صاحبان صنعت و تجارت در مقابل اجتماع مي باشد كه مي بايست ضمن احترام به فرهنگهای مختلف موقعيت هاي شغلي جهت توليد، مهارت نيروي كار، اجتماع و دولت ايجاد نمايد .
- فعالانه علاقه مند بودن به دیگران
مراد ازعلاقه به ديگران تلاش برای حس كردن تجارب فرد مقابل است . در اين حالت بايد سعی كرد دنيا را از چشم فرد مقابل ديد و از گوش او شنيد و خود را جای او احساس كرد و براي فهم دقيق افكار و احساسات او كه در لحظه لحظه ارتباط در فرد مقابل ظاهر می شود حساسيت نشان داد و احساسات خود را نسبت به او بيان كرد. البته بايد دقت داشت كه بيان احساسات هميشه از طريق گفتار و كلام نيست. حالات و چهره بدن، لحن صدا و امثال اينها خيلي وقتها نشان دهنده عواطف واحساسات هستند. افرادی كه بتوانند اين حالات را شناسايي كنند و به آنها پاسخ دهند افرادي هستند كه مي توانند با طرف مقابل خود همدلي و همنوايي داشته و بالطبع با همدلی و پاسخ مناسب دادن به احساسات اطرافيان مي توان مورد توجه افراد قرار گرفت و در ديد آنها فردي محبوب و مورد قبول جلوه نمود. بنابراين براي جذب كردن قلوب ديگران و محبوبيت نزد آنها ابتدا بايد آنها را درك كرد. رمز علاقه به دیگران درک آنان است .
- توانایی در بخشش اشتباهات خود
اگر بخشیدن دیگران مشکل است بخشیدن خود به مراتب دشوارتر است. بسیاری از افراد در طول زندگی بخاطر کوتاهی هایی که بخود نسبت می دهند به تنبیه روانی و جسمانی خود می پردازند. این مجازاتها به اشکال گوناگون همچون پرخوری، کم خوری، ویران کردن نظامدار همه روابط، و زندگی در فقر و بیماری ظاهر می شوند. ریشه تمامی این رنجها در نظام باوری است که می گوید: اعمال شیطانی بسیاری از من سرزده است، من گناهکارم، یا من لیاقت سلامتی و خوشحالی را ندارم، علت بیماری بسیاری از افراد آن است که آنها خود را لایق تندرستی نمی دانند. احساس گناه می تواند یک منبع ناشناخته درد باشد. شما ممکن است اعتقاد داشته باشید که باید احساس گناه داشته باشید و خودتان را سرزنش کنید نه دیگران را. هم چنین ممکن است احساس گناه ریشه در ناخودآگاه شما داشته باشد. به هر شکل، این نوع از احساس گناه مخرب و غیرمفید است و می تواند به اهداف شما آسیب برساند. احساس گناه باعث خشم و تنفر می شود نه تنها در خود فرد بلکه به سمت دیگران و این مسئله به دلیل توجیه کار و رفتار شما اتفاق می افتد. خشم، تنفر و احساس گناه انرژی شما را تحلیل می برد، باعث افسردگی و بیماری می شود و از موفقیت، لذت و روابط رضایت بخش ممانعت می کند. این احساسات شما را در گذشته نگه می دارد و اجازه حرکت به سمت جلو را به شما نمی دهد.
- توانایی در بخشش اشتباهات دیگران
بخشش می تواند ما را به شخص بهتری تبدیل کند، اما آیا این موضوع می تواند بر مهارت های رفتاری ما نیز تاثیر مثبتی بگذارد؟ گاندی در این باره می گوید : قانون چشم در برابر چشم در نهایت موجب نابینا شدن همه دنیا می شود. تصمیم گیری های نادرست، عکس العمل های سریع و ناخودآگاه کارمندان، موجب احساس خشم مضاعف و تمایل شدید برای انتقام گرفتن در افرادی می شود که در جایگاه مدیریتی قرار دارند. اما عاملی که مدیران تحول گرا را از یک مسوول ساده متمایز می سازد، توانایی بخشش ودور کردن عواطفی مانند خشم، تنفر، سرزنش کردن و تبدیل آن به احساساتی مفید و سازنده است .در محیط های اداری به خوبی به این موضوع آگاهی دارید که اگر مرتکب اشتباه شوید اخراج خواهید شد. براساس این فرهنگ ترس،خلاقیت سرکوب می شود. اما افرادی که ظرفیت تحمل اشتباهات را دارند به مشکلات به چشم فرصت های یادگیری نگاه می کنند و این گونه افراد هستند که فرهنگ سازمانی بزرگی را ایجاد می کنند . بخشش به افراد امکان می دهد تا ریسک پذیرتر باشند، خلاقانه عمل کرده و بیاموزند و توانایی های مدیریتی خود را گسترش دهند. بخشش موجب وفاداری و تبدیل شدن به شهروندی بهتر می شود. افراد وقتی در سازمان هایی که بر اساس این فرهنگ پایه گذاری شده اند، فعالیت می کنند، بازدهی کاری بیشتری داشته و عموما بیشتر تلاش می کنند و در نهایت تاثیر گذارتر هستند. همچنین این رویه افراد بدبین را برای کسب چشم انداز مثبت تری در آینده یاری می کند.
منبع
نظری،آمنه(1393)، تأثیر بازاریابی داخلی بر رفتار شهروندی مشتری،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشکده علوم انسانی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید