تعریف استرس

تعریف واحدی از استرس که قبول عام یافته باشد در دست نیست. در سطوح زیر موضع گیری مؤلفان مختلف در حد خطوط کلی مطرح می شود. پاره ای از استرس به عنوان یک محرک در نظر گرفته اند. از این دیدگاه ، استرس چیزی است که از خارج به فرد تحمیل می شود و ناراحتی های جسمانی و روانی به همراه دارد. در روی آورد دوم ، استرس به عنوان یک پاسخ توصیف شده است . این الگو که بر نشانگان  عمومی سازش مبتنی است. استرس را یک فرایند پاسخ دهی می داند. روی آورد سوم، بر چگونگی ادراک فرد از موقعیت تأکید می ورزد و استرس را به شبکه وسیع عواملی مانند محرک، پاسخ، ویژگی های فردی، ارزشیابی ها و سبک های سازش نسبت می دهد که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. از این دیدگاه ، موقعیت ها به خودی خود استرس زا نیستند بلکه استرس ، ناشی از عدم موازنه ای است که بین ادراک فرد از الزام های محیط پیرامونی  و ارزشیابی وی از توانایی خویشتن در پاسخدهی به آن ها به وجود می آید.

بنابراین تنها زمانیکه فرد نتواند با خواسته های محیط پیرامونی مقابله کند یا به عبارت دیگر، بین موقعیت بیرونی و ظرفیت واکنش عینی یا فاعلی نسبت به آن ها ناهمگرایی وجود داشته باشد، حالت استرس و استیصال ایجاد می شود. اغلب دانشمندان اتفاق نظر دارند که بروز استرس فرد را وادار می کند که درتغییر موقعیت خودیا سازش یافتگی با آن ها گام بر دارد.سازش یافتگی ای که می تواند مؤثر یا غیر مؤثرست. استرس  پاسخی غیر اختصاصی است که بدن در مقابل درخواستهای که با آن مواجه می‌شود، از خود بروز می‌دهد . سلیه معتقد است که فشار روانی به وسیله‌ی یک ،سندرم  یعنی یک سری جریانها و حوادث پشت سر هم، به وجود می‌آید که نام آن را  سندرم سازگاری عمومی، نامید.

سیله،  معتقداست  این سندرم دارای سه مرحله به قرار ذیل می‌باشد:

  • مرحله آماده باش یا واکنش هشدار دهند: زمانی است که فرد به طور ناگهانی در معرض یک عامل زیان بخش یا محرک که از نظر کمّی و کیفی با آن سازگاری ندارد، قرار می‌گیرد. بنابراین دچار تغییر در جریان خون، بافت لنفوئید و رتیکولواندوتلیال، زخم معده، کاهش وزن می‌شودواز چند دقیقه تا بیست وچهار  ساعت تداوم دارد.
  • مرحله‌ی مقاومت:زمانی است که ارگانیزم به مدت طولانی در معرض محرکهای زیان بخش قرار می‌گیرد و از خود واکنشهای غیر اختصاصی بروز می‌دهد. در واقع، در مقابل عامل هشدار دهنده مقاومت می‌کند. در این مرحله فرد ممکن است با استرس خاصی تطبیق یابد ولی نسبت به سایر استرسها حساس تر می‌شود.
  • مرحله‌ی تحلیل رفتگی، تخلیه یا درماندگی : زمانی است که ارگانیزم قدرت سازگاری خود را در مقابل محرک از دست می‌دهد و واکنشهای غیر اختصاصی بدون سازگاری بروز می‌کند.

واکنش به فشار روانی، استرس.انسان همواره در معرض محرکهای استرس زاست. به طوری که استرس فیزیولوژیک نوعی ضرورت برای تنظیم ریتم بیولوژیک انسان است. محروم شدن از محرکها و فقدان استرس یعنی مرگ.استرس و اضطراب روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. به طوری که گاه به غلط استرس و اضطراب را مترادف با هم به کار می‌بریم. انواع اختلالهای اضطراب ناشی از استرسها یا شرطی شدن به بعضی از استرس ها پدید می‌آیند. به طور کلی انسان در برخود با استرس ازشش  مرحله عبور می‌کند:

  • حوادث زندگی: ازدواج تغییر کار، مرگ یکی از والدین، درک تجربه های قبلی، حمایت های اجتماعی، نکات مربوط به زندگی شخصی.
  • مکانیزم های روانی اجتماعی، انکار، جابه جایی، سرکوب، معکوس سازی، جداسازی
  • پاسخ های روانی: فیزیولوژیک با آگاهی، تغییرات خلقی، سردرد، اقیاضات عضلانی.
  • کاهش پاسخ بدون آگاهی، افزایش چربی ها، افزایش فشارخون، کاهش قندخون.
  • رفتارهای بیمارگونه.
  • بیماری.

اکثراً افراد به حوادث متوسط تا شدید با مکانیسمهای دفاعی به خوبی پاسخ می‌دهند. اگر این حوادث زندگی بیش از حد شوند به مراحل پنج  و شش فرد می‌رسد. بنابراین افراد درمقابل عوامل فشارزا واکنشهای متعددی را بروز می‌دهند که اهمّ آنها بدین شرح است:

واکنش جسمانی

در برخی موارد عامل فشارزا سبب آزاد شدن میانجی در سیستم عصبی و هورمونی می‌شوند که قابل اندازه‌گیری‌اند. از طریق همین میانجی‌ها، عامل استرس زا به هیپوتالاموس :عامل ارتباطی بین مغز و سیستم هورمونی و از آن جا به هورمون کورتیکوتروپین ؛ یا عامل آزاد کننده رسیده و از آن جا به غده‌ی هیپوفیز و در نتیجه هورمون آدرنوکورتیکوتروپین ترشح می‌شود. این هورمون سبب تحریک کرتکس فوق کلیه شده و کورتیکوئیدهای اساسی مثل کورتیزول یا کروتیکو استرون آزاد می‌شود و چنانچه سیستم مقابله‌ای نیز فعالیت نکند ناراحتیهای جسمانی زیادی فراهم می‌شود. تکرار زیاد این حالات خود موجب بروز امراض می‌گردد. سایر انتقال دهنده‌های عصبی نیز مکانیزمهای مشابهی دارند؛ مثل مونوآمین‌ها ؛نورآدرنالین و غیره. از جمله بیماریهای شایع که در برابر استرس به وجود می‌آید زخم معده، افزایش تنش عضلانی، سردردهای تنشی، میگرن، یبوست، اسهال، افزایش تنفس و تهویه می‌باشند .

 واکنش شناختی

واکنشهای شناختیِ معروف در مقابل عوامل فشارزا عبارتند از: تقلیل توجه و تمرکز، افزایش فراموشی و حواس پرتی، افزایش میزان خطا خصوصاً در قضاوت، تقلیل ادراک، کاهش خلاقیت، تقلیل قدرت سازماندهی، تولید و برنامه ریزی دراز مدت، گیجی،ترس از دست دادن کنترل، زوال حافظه‌ی کوتاه مدت و بلند مدت .

 واکنش رفتاری

در مراحل مختلف  یعنی :هشدار و  مقاومت یک سری واکنشهای رفتاری مختلفی بروز می‌کند که اهمّ این پاسخها بدین قرار است:

  •  مشکلات گفتاری : فشار در سخن، تکرار و لکنت زبان
  • کاهش علاقه و شور و اشتیاق
  • کاهش سطح کلی انرژی
  • تمایل به شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت ؛بروز بیماری واقعی یا خیالی، غیبت، تأخیر
  •  اختلال خواب : مشکل به خواب رفتن یا زیاد در خواب ماندن
  • افزایش رفتارهای منفی :عیب جویی و بهانه جویی، اجتناب
  •  سوء استفاده‌های دارویی و مواد مخدّر
  •  بروز الگوهای رفتاری غیر مأنوس و عجیب و غریب :ادا و اطوار زیاد، رفتار غیر قابل پیش بینی، بی قراری
  • تهدید به خودکشی :دیگر همه چیز تمام شده است
  • افت فعالیتهای تعاملی
  • واکنش عاطفی , هیجانی

پاسخهای هیجانی به فشار روانی عبارتند از ترسیدن، افسردگی و غمگینی، بی قراری، جبر، عصبانیت، تضعیف قیود اخلاقی، خود بیمار پنداری، تقلیل سریع عزت نفس، ایجاد تغییر در رگه‌های شخصیتی، تحریک پذیری، هراس از وقوع خطری قریب الوقوع.

منبع

 تیموری، ناهید (1394)،نقش واسطه ای نظم جویی شناختی  هیجان در رابطه با استرس و اضطراب  با سلامت روان زنان متأ    هل    ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،  دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0