ارتباط بین رهبر تحول گرا و رهبر مبادله ای

تا سال 1978 تلاش محققان بر این بود که تعریفی صحیح از مدیریت و رهبری ارائه دهند و تفاوت این دو مفهوم را روشن نمایند. ولی از زمانی که برنز رهبری را به عنوان فرآیندی که رهبر و پیروان را تغییر می دهد، تعریف کرد، وی میان این دو سبک رهبری تبادلی و رهبری تحولی گرا تمایز قائل شد. رهبری تبادلی که از نظر او به عنوان سبک رهبری نامطلوب نیز معرفی شد، نوعی سبک رهبری است که در آن رهبر به پیروان خود می گوید ” این را به من بدهید، آن را به شما خواهم داد”، اما رهبری تحول گرا بنا به نظر برنز زمانی رخ می دهد که فرد یا افرادی که با گروهی مشغول به کار هستند به گونه ای رفتار نمایند که سطوح انگیزش و عملکرد همه به طرز شگفت انگیزی افزایش یابد .

 در اولین سالها پیدایش این دو مفهوم، بسیاری از نویسندگان، مفهوم رهبری تحول آفرین را به عنوان ؛ نقش رهبری  و رهبری تبادلی را به عنوان ؛ نقش مدیریت  مورد بررسی قرار دادند.در سال 1978 برنز میان این دو سبک رهبری تمایز قائل شد؛ به این ترتیب که رهبران تحول گرا به نیازهای سطوح بالایی پیروان توجه دارند و آنان را تحریک می کنند که عملکردی فراتر از اهداف خود داشته باشند؛ در حالی که رهبران تبادلی به نیازها و اهداف فعلی پیروان خود توجه دارند و به پیروان خود در ازای دستیابی به این اهداف پاداشی می دهند. این در حالی است که باس می گوید :  درست است که برنز و من در مورد رهبری تحول گرا و تبادلی اتفاق نظر داریم، ولی ما در مورد مفهوم سومی با هم اختلاف داریم، برنز رهبری تحول گرا و تبادلی را در دو سر مخالف یک پیوستار می بیند، ولی ما در عمل مشاهده کرده ایم که افرادی بوده اند که تا مقداری از هر دو نوع سبک رهبری یاد شده را از خود به نمایش گذارده اند  .

اگر به جملاتی که بس  بیان می کند توجه نماییم، متوجه دو رویکرد مختلف در ارتباط با رهبری تحول گرا  و رهبری تبادلی خواهیم شد، یکی این که همان طور که برنز عنوان کرد این دو سبک رهبری در دو سر مخالف یک پیوستار قرار دارند. رویکرد دوم مربوط به نظرات بس می باشد و این که هر یک از این سبک های رهبری جدا از هم بوده و هر کدام را می توان در پیوستاری جداگانه ترسیم و بررسی کرد. در مقابل این دو رویکرد هالندر دیدگاه سومی دارد و بیان می کند که سبک رهبری تحول گرا مدل گسترش یافته سبک رهبری تبادلی می باشد . رابینز نیز در تایید این نظریه می گوید: سبک های رهبری تحول آفرین و تبادلی رویکرد مخالف هم نیستند، بلکه رهبری تحول آفرین بر اساس رهبری تبادلی ایجاد شده است .

سبک رهبری

طریقی که رهبر، از نفوذ شخصی برای کسب اهداف استفاده می کند سبک رهبری نامیده می شود. اکنون این سوال به ذهن متبادر می گردد که چگونه می توان در دیگران نفوذ کرد؟ در جواب باید گفت که راه نفوذ، داشتن قدرت است. که به طور کلی به دو قدرت پست و مقام و قدرت شخصی تقسیم می گردد. قدرت پست و مقام شامل قدرت تشویق و تنبیه است و قدرت شخصی مرکب از قدرت منتسب (مرجعَ) و قدرت مهارت (تخصص) می باشد ،به عبارت دیگر روشی را که رهبری در برخورد با کارکنان خود به آن متوسل می شود بیانگر سبک رهبری است. سبک به راهی که رهبران از طریق آن در پیروان خویش نفوذ می کنند و به آن الگو رفتار مستمر مدیر نیز گفته می شود تلقی می شود.

در واقع رهبر چشم انداز سازمان را می بیند و سعی می کند با انجام اقدامات مقتضی پیروان را در جهت نیل به چشم انداز ترغیب نماید. بدین ترتیب یکی از الزامات اساسی اداره هر سازمان بکارگیری سبک رهبری مناسب است و برای کار در محیط گروهی حیاتی است. در عصر حاضر که یکی از عوامل مهم و تعیین کننده در رفاه حال ملل و سازمان ها، شیوه مدیریت و رهبری است؛ نقش مدیریت اهمیتش از آنجا مشخص می گردد که سازمان زمانی می توانند بر مشکلات فائق آیند که نیروی انسانی آنها با هم هماهنگ باشند و در جهت تأمین اهداف کلی سیستم گام بردارند و مسلم است که چنین همکاری و هماهنگی زمانی حاصل می شود که مهم ترین وظیفه و عنصر مدیریت که رهبری است، بهبود و توسعه یابد .

 از آنجایی که ارتباط بین سبک رهبری مرتبط با عملکرد کارکنان است، آنچه مسلم است این است که برحسب اینکه رهبران در هدایت و رهبری سازمان چه سبکی را به کار برند، رفتارهای سازمانی متفاوتی خواهد داشت که نشأت گرفته از ویژگی ها و خصوصیات متفاوت آنها خواهد بود. بنابراین از آنجا که رمز موفقیت اداره هر سازمان یا مؤسسه به رهبری و مدیریت آن بستگی دارد با توجه به سبک رهبری در بکارگیری مشارکت افراد و رسیدن به اهداف نقش مهمی ایفا می کند. از یک طریق سبک های رهبری مانند نقشه یا الگوهایی هستند که بنا بر ضرورت های سازمانی راه حل هایی را برای ما روشن می کند. به طوری که در ادارۀ امور یک سازمان استفاده از نقشه و یا سبک های رهبری اجتناب ناپذیر.

 در کل می توان گفت سبک رهبری مدیران یکی از عوامل مؤثر در افزایش کارایی، اثربخشی و در نهایت بهره وری سازمان است.سبک رهبری مجموعه ای از نگرش ها، صفات و مهارت های مدیران است که بر پایه چهار عامل ارزش ها، اعتماد به کارکنان، تمایلات رهبری و احساس امنیت در موقعیت های مبهم شکل می گیرد. طبق تعریف لینکن استونر از رهبری، رهبران سازمان ها جهت دستیابی به هدف هدایت و خصوصاً اعمال نفوذ بر افراد و فعالیت آنها سبک ها و رویه های مختلفی را در پیش گرفته اند. سبک رهبری ترکیبی است از خصایص، مهارت ها و رفتار رهبران که به عنوان مداخله و پیگیری از ان استفاده می کنند .

سبک رهبری که مدیر ضمن کار از آن استفاده می کند به عنوان یکی از مهم ترین عناصر وضعیت رهبری یا مدیریت بیان شده است. منظور از سبک آن نیست که چگونه مدیر یا رهبر در وضعیت رفتار کند بلکه مقصود آن است که چگونه دیگران به ویژه زیر دستانش رفتار وی را درک می کنند. سبک رهبری به عنوان الگوهای رفتاری پایدار فرد به صورتی که به وسیله دیگران ملاحظه می شود، تعریف شده است. سبک رهبری عبارت است از الگوهای رفتاری دائمی و مستمر که افراد در هنگام کار با  دیگران یا کار بوسیله دیگران از آن استفاده می کنند و توسط دیگران درک می شود.در مورد سبک و شیوه های رهبری، مطالعات زیادی در طی سالهای گذشته صورت گرفته است .

منبع

فتحی،ارسلان(1392)، رابطه بین سبک های رهبری تحول گرا و مبادله ای با میزان خلاقیت کارکنان آموزش و پرورش،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت  اجرائی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0