آموزش استفاده‌كنندگان كتابخانه‌ها

در مورد آموزش استفاده‌كنندگان كتابخانه‌هاي دانشگاهي مي‌توان گفت، حدود دهه 1850 بود كه كتابداران نحوه استفاده از كتابخانه را به مراجعه‌كنندگان آموزش مي‌دادند. تلاش ساموئل گرين براي ايجاد ميز مرجع در كتابخانه‌هاي عمومي در دهة 1870 نيز نخستين اقدام رسمي در اين زمينه محسوب مي‌شود . در اين ميان، تأكيد بر دوره‌هاي پژوهشگرا مانند دوره‌هاي كارشناسي ارشد و بالاتر، حدود سال 1860، توجه را به سوي كتابخانه‌هاي دانشگاهي، به عنوان مكان‌هايي براي آموزش جلب كرد. از اين پس، فعاليت‌هاي مؤثر يادگيري، كتابخانه را از يك مخزن دانش به يك  آزمايشگاه يادگيري تغيير شكل مي‌دهد كه دانشجويان درآن براي حل مشكلات درسي ويافتن پاسخ سئوالهاي خود به مطالعه وتفحص درمنابع اطلاعاتي موجود كتابخانه مي‌پردازند.

از سال 1980 به بعد، منابع مربوط به كتابداري و اطلاع‌رساني بر آموزش استفاده‌كننده و نقش آموزشي كتابداران تأكيد كردند. از همان زمان و حتي پيش از آن، آموزش استفاده‌كنندگان در اين منابع با عناوين مختلف به كار برده مي‌شد. اوايل كه هنوز حجم اطلاعات و تنوع منابع اطلاعاتي به وسعت عصر كنوني نبود، اصطلاحاتي چون :آشنايي با كتابخانه، آموزش استفاده از كتابخانه، آموزش كتابشناختي ، آموزش بر مبناي منابع و آموزش كاربران واستفاده‌كنندگان، به كار مي‌رفت كه همگي بيانگر سواد كتابخانه‌اي بودند. از آنجايي كه «آشنايي با كتابخانه» و «آموزش استفاده از كتابخانه»، امر آموزش را به محل و ساختمان كتابخانه محدود مي‌كرد، اصطلاح آموزش كتاب شناختي و پس از آن آموزش كاربران  به جاي آنها متداول شد. روش‌هاي آموزشي بيان شده به شيوه‌هاي مختلف از جمله تورهاي گردش در كتابخانه، دوره‌هاي آموزشي مهارت‌هاي كتابخانه‌اي، و آموزش از طريق راهنماها و بروشورهاي چاپي انجام مي‌گرفت.

دوران پس از جنگ جهاني دوم كه نياز به افرادي آگاه و توانا در انجام تحقيق و پژوهش داشت و تأسيس دوره‌هاي كارشناسي ارشد اواخر قرن 19 كه هدفش تربيت افرادي محقق و پژوهشگر بود، باعث شد كه ديگر آموزش استفاده از كتابخانه و منابع آن كفايت نكند. كتابخانه‌ها موظف بودند دانشجويان را به يادگيرندگان فعال و مستقل در محيط جديد تبديل كنند. از اين پس، واژه‌هاي يادگيري فعال و مطالعه مستقل بعنوان ديگر برنامه‌هاي آموزش استفاده‌كننده مورد استقبال قرار گرفت.

يادگيري فعال  كه بعنوان يادگيري همگام نيز شناخته شده است، از نخستين روش‌هايي است كه دانشجويان را بطور عملي به فعاليت وا مي‌دارد و آنان را از يك شنونده منفعل به يك فراگيرنده فعال مبدل مي‌سازد. اين مدل، روش‌هاي مختلف را از جمله گردش در سالن مرجع كتابخانه، تورق آثار مرجع و بحث در مورد اين آثار را در بر مي‌گيرد. اساس و پايه برنامه‌هاي مطالعه مستقل نيز كوششي جهت رهاسازي دانشجويان از الزامات كلاسي و پيشروي زنجيرواري كه در بردارد و جايگزيني فرايند خودآموزي به عنوان تعهدي نسبت به آموزش است . بعبارت ديگر، با اين روش، دانشجويان ملزم به مطالعه و تحقيق در يك چارچوب و تحت يك روش آموزشي نبوده، بلكه به طور مستقل و خودگردان به مطالعه پيرامون يك موضوع مي‌پردازند.

همزمان با ورود فناوري اطلاعات به كتابخانه‌ها كه باعث افزايش تنوع در ابزارهاي ذخيره و بازيابي اطلاعات شد، استفاده کنندگان و با انبوهي از اطلاعات در حال ازدياد مواجه شدند. اين ازدياد، به نوبه خود، دشواري در جستجوي اطلاعات دقيق و مورد نياز آنان را باعث شد. بنابراين، لزوم تغيير و تحول در برنامه‌هاي آموزش استفاده‌كنندگان از منابع اطلاعاتي، در جهت يافتن اطلاعات دقيق‌تر و معتبرتر، هر چه بيشتر احساس شد. به همين منظور، از اواسط دهه 1980، كتابداران کتابخانه ها با استفاده از ابزارهاي فناوري اطلاعات، برنامه‌هاي آموزش استفاده‌كننده را با عنوان  سواد اطلاعاتي به جاي  سواد كتابخانه‌اي  ارائه كردند.

براي درک بهتر رابطه دانش و مهارت کتابدارن با نيازهاي فراگيران سواد اطلاعاتي مي‌توان به موارد زير كه باسوادان اطلاعاتي دردستيابي به اطلاعات موردنياز طي مي‌كنندو مقايسه با مهارتهاي کتابداران که با اجراي برنامه آموزش انفرادي يا جمعي مي‌توانند اين موارد را به پژوهشگر آموزش دهند اشاره نمود:

  • چه چيزرا واقعاً مي‌خواهم دريابم؟ تعريف : يعني تجزيه وتحليل سوال يا مساله.

تشخيص نيازهاي اطلاعاتي از مهم‌ترين فعاليت‌هاي کتابداران در بيشتر کارکردهاي تخصصي ، مانند مجموعه‌سازي‌، سازماندهي‌، ارائه خدمات و اشاعه اطلاعات است. در هرجزئي از فرايند کار‌، کتابداران به طور ذهني، خود را به جاي استفاده‌کنندگان قرار مي‌دهند و تلاش مي‌کنند تا نيازهاي آنان را با طرح پرسش تشخيص دهند وآنها را اساس کار خود قرار دهند .

چگونگي تجزيه و تحليل سوال يا موضوع تحقيق، محدود كردن آن به زمان، مكان و يا گروهي خاص به گونه‌اي كه قابل جستجو باشد، آموزش داده مي‌شود. اهميت اين مرحله، در درك موضوع وفهم كامل سوال طرح شده توسط پژوهشگر نهفته است. دراين ارتباط كتابداران با دانش ميان رشته‌اي كه دارند مي‌توانندارتباط بين منابع اطلاعاتي مختلف و موضوع‌ها را شناسايي كنند و همين مهارت‌ها را به پژوهشگر نيز انتقال دهند.

  • كجا و چگونه مي‌توانم اطلاعات مورد نيازم را دريابم؟ يعني جستجوي منابع اطلاعاتي وتدوين راهبردهاي جستجو.

بخش مهمي از کار کتابدارن به ويژه کتابدارن مرجع، کمک به استفاده‌کنندگان در آموزش جستجو چه در نظامهاي دستي و چه در نظام‌هاي رايانه‌اي است. کتابداران به دليل آگاهي از شيوه نمايه‌سازي، فهرستنويسي يا سازماندهي اطلاعات دانش مناسبي درباره شيوه‌هاي جستجوي اطلاعات، دارند و به همين دليل توانسته‌اند به منزله ميانجي نقش موثري در بازيابي اطلاعات ايفا کنند.

کتابداران با انواع نظامها و شيوه‌هاي رده‌بندي منابع اطلاعاتي در مخزن کتابخانه‌ها يا دسته‌بندي اطلاعات آشنا هستند. آنها قادر به جايابي اطلاعات، انتخاب، بررسي و جداسازي موارد مفيد بوده. شناسايي مسيرهاي مختلف جستجو مثل برگه‌دان كتابخانه يا فهرست رايانه‌اي، مراجعه به قفسه‌هاي كتاب و مجله، كتابنامه‌ها و كتابشناسي‌ها، نمايه‌ها و پايگاه‌هاي اطلاعاتي و خانه‌هاي الكترونيكي مرحله بعدي است كه به جستجوگر كمك مي‌كندبه منابع اطلاعاتي مختلف مراجعه نمايد و به اطلاعات جامعي دسترسي پيدا كند.

  • چه اطلاعاتي را واقعاً براي استفاده نيازدارم؟ گزينش؛ يعني،گزينش منابع اطلاعاتي.

ارزيابي اطلاعات و منابع اطلاعاتي در درس‌هاي گوناگون دوره کارشناسي و کارشناسي‌ارشد مانند: مجموعه‌سازي و مرجع و به طور عملي در گزينش منابع در محيط کار مورد توجه است. به عبارت ديگر آموزش‌گيرنده مي‌آموزد چگونه منابع لازم را انتخاب نمايد تا بتواند به نياز اطلاعاتي خاص پاسخگو باشد.

  • چگونه مي‌توانم از اين اطلاعات بيشترين استفاده راببرم؟ سازماندهي يعني،سازماندهي اطلاعات.

براي اينكه بتوان از اطلاعات گردآوري شده به صورت مطلوبي استفاده كرد اين اطلاعات بايد سازماندهي شود و براساس هدف‌هاي پژوهشي دسته‌بندي گردد. سازماندهي اطلاعات از درس‌هاي مهم مقاطع کارشناسي و کارشناسي‌ارشد و نيز از فعاليت‌هاي اصلي و روزمره کتابخانه‌ها و مراکز اطلاعاتي است. حرفه کتابداري راه‌ها و روش‌هاي بسياري را در زمينه سازماندهي انواع منابع اطلاعاتي ايجاد کرده است. باتوجه به مهارت كتابداران در نظم‌دادن به اطلاعات، آنها مي‌توانند منطق لازم را براي سازماندهي به يادداشت‌ها و حاصل مطالعات به جستجوگر تعليم دهند.

  • چگونه مي‌توانم اين اطلاعات را ارئه دهم؟ نحوه ارائه ؛يعني استفاده ازاطلاعات.

تهيه فهرست مطالب و استفاده از يادداشت‌ها درتهيه متن، ارائه منسجم اطلاعات و استفاده صحيح از آنها از جمله اجزاي پرورش مهارت مربوط به اين مرحله است.

  • چه چيزي از اين اطلاعات آموختم؟ ارزشيابي ؛ يعني ارزشيابي منابع واطلاعات گردآوري شده.

کاربرد تفکر انتقادي بيشتر فرايندهاي کاري در حرفه کتابداري با استفاده از مهارت تفکر انتقادي صورت مي‌گيرد. مانند نقد، بررسي و گزينش منابع اطلاعاتي، تحليل پرسش و تعيين راهبرد جستجو، تحليل   نظام‌هاي اطلاعاتي، ارزيابي ميزان ربط در بازيابي اطلاعات، ….  همچنين آگاهي ازاهميت حقوق پديدآور و مسائل حقوقي ناشي از عدم رعايت آن، از مواردي است که در درس مجموعه‌سازي مورد توجه است. بنابراين پژوهشگربا ديدي منتقدانه به ارزيابي كل مراحل طي شده مي‌پردازد. پژوهشگران مي‌توانند به مهارت ارزيابي منابع و اطلاعات گردآوري شده و سنجش ارتباط آنها با موضوع مورد تحقيق و توانايي تشخيص زمينه‌هاي خالي پژوهشي مجهز شوند.

منبع

برجیان بروجنی،مهشید(1390)، سواد اطلاعاتي کتابداران شاغل در سازمان اسناد و کتابخانه، پایان نامه کارشناسی ارشد،کتابداری واطلاع رسانی، دانشکده ادبيات و علوم انساني تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0