مدلهاي گوناگون از مراحل و فرايندهاي آموزش

صاحبنظران آموزشي از ديدگاههاي مختلف به مدلسازي درباره آن پرداخته اند . اهميت آن رويكردها ازآن جهت است كه هر كدام اولا˝ مبتني بر مفروضات خاصي هستند و براي شرايط مناسب با آن مفيد هستند و ثانيا˝ اينكه پذيرش و اعمال يك رويكرد خاص ويا تركيبي از چند رويكرد كليت اجزا فرايندها و روشهاي آموزش وتبعا˝ نتايج وپيامدهاي آن را به نوعي جهت داده و در مسير خاصي قرار ميدهد . در زير به چند مدل مهم اشاره ميشود :

مدلهاي ساده وخطي

رالف تايلر، در كتاب خود تحت عنوان اصول اساسي برنامه آموزشي و درسي براي برنامه ريزي چهار مرحله قائل است:

  • تعيين اهداف
  • انتخاب تجارب يادگيري
  • گسترش فرآيندتدريس
  • ارزشيابي برنامه آموزش .

درتعريفي ديگر فرآيند نظام برنامه ريزي آموزشي شامل موارد زير است :

  • تدوين برنامه
  • تلفيق برنامه
  • تصويب برنامه
  • نحوه اجرا و چگونگي ارزشيابي برنامه .

ونتلينگ ، نيز فرآيند آموزش را متشكل از سه جزء اصلي :

  • برنامه ريزي : تعيين اهداف و چگونگي دستيابي به آنها ,
  • اجرا: انجام عمليات ضروري جهت دستبابي به اهداف ,
  • ارزشيابي: بررسي ميزان موفقيت برنامه در دستيابي به اهداف ميداند . او در اين مدل نياز سنجي را جزئي از برنامه ريزي تلقي مي نمايد .

ساني استوت و مارتاريوس و جاكوبي بامروف، مراحل كاركرد آموزش را به شرح زير بيان كرده اند .

  • تعيين نيازهاي آموزشي : ريشه مشكلات چيست ؟ آيا مشكلات آموزشي است ؟
  • برنامه ريزي آموزشي : طراحي نحوه حل مساله و يا مشكل به وسيله كارآموزان .
  • اجرا : ايجاد دانش , مهارت ويا نوع رفتار لازم دركاركنان .
  • ارزشيابي : ارزشيابي اثرات دوره و عملكرد كارآموزان به ويژه در محيط واقعي كار .

مدل T. D. L. B

هيات هادي آموزش و بهسازي انگلستان  كه يك سازمان سياست گذار دولتي در زمينه هاي فعاليتهاي آموزش و بهسازي است ، مدل استانداردي براي آموزش و بهسازي كاركنان ارائه نموده است .در اين مدل مراحل چرخه آموزش وبهسازي بيانگر حوزه هاي فرعي و فعاليت هاي هر يك مطرح شده كه به زعم حوزه هاي T. D. L. B  شايستگی   و مهارتي است كه آموزش وآموزشگران بايد از آن برخوردار باشند .اين الگو يك مرحله مهم را به  مراحل اصلي آموزش و بهسازي افزوده است، اين مرحله پشتيباني هاي اطلاعاتي وعملياتي است كه نقش بسيار مهمي در پيشرفت روال كار و سطح آموزش و بهسازي در سازمان دارد .

شناسايي نيازهاي آموزش و بهسازي :

  • شناسايي الزامات سازماني
  • شناسايي نيازهاي يادگيري افراد و گروهها

طرح ريزي استراتژيها و برنامه هاي آموزش و بهسازي

  • طراحي استراتژيها و برنامه هاي آموزش و بهسازي در سطح سازمان
  • طراحي استراتژي براي كمك به افراد و گروهها
  • شناسايي الزامات سازماني
  • شناسايي نيازهاي يادگيري افراد وگروهها
  • طراحي و توليد مواد آموزشي براي يادگيرنده

ارائه فرصتهاي يادگيري , منابع و پشتيباني

  • اكتساب و تخصيص منابع براي اجراي طرحهاي آموزش و بهسازي
  • ارائه فرصت هاي يادگيري و پشتيباني لازم براي توانمند كردن افراد و گروه ها در رسيدن به اهدافشان

ارزشيابي اثربخشي آموزش

  • ارزشيابي اثربخشي آموزش و بهسازي
  • ارزشيابي موفقيت فرد و گروه بر اساس اهداف تعيين شده
  • ارزشيابي موفقيت با توجه به گواهي عمومي

پشتيباني آموزش و بهسازي

  • تلاش ومشاركت براي پيشرفت آموزش و بهسازي
  • ارائه خدمات لازم براي پشتيباني عمليات آموزش و بهسازي .

مدل پارکر 

مدل پاركر فراهم كننده يك نقشه براي تعقيب مسير طراحي و ارزشيابي آموزشي است . همان طوري كه ملاحظه مي شود تحليل نيازها هدايت كننده به سوي توسعه و تعيين اهداف آموزشي ,اساس طراحي برنامه هاي آموزشي و انتخاب روشهاي آموزشي مناسب است . مدل پاركر يك فرايند مرحله به مرحله و ماهيت آن چرخه اي است .

مدل مبتني بر تحول پذير بودن سازمان

 مدل مبتني بر تحول پذير بودن سازمان بر سه اصل استوار است :

  • سازمانها بايد پويا و متحول باشند و آموزش مسئول حفظ و تقويت اين پويايي است .
  • هر شغل ماهيتي دارد و تمام مشاغل به تناسب از زمينه هاي ارتباطي خاص خود برخوردارند .
  • متغير بودن تواناييهاي مورد نياز براي هريك از مشاغل در زمانهاي مختلف .

مدل رويكرد سيستمي به آموزش

اين رويكرد  برتعيين اهداف آموزشي، تجارب يادگيري كنترل شده براي رسيدن به اين اهداف تأکید دارد ، معيارهاي عملكرد و ارزشيابي اطلاعات اين رويكرد عبارتند از : براي اصلاح مداوم فراگرد آموزش باز خورد را به كار مي گيرد . از اين ديدگاه برنامه هاي آموزشي هيچ گاه محصولات تمام شده نيستند . آنها با اطلاعاتي كه نشان دهنده برآورده شدن اهداف آرماني است انطباق داده مي شود .اين رويكرد پيچيدگيهاي تعامل بين اجزا را شناسايي مي كند .

اين رويكرد يك چارچوب اجرايي براي برنامه ريزي وباقي ماندن و ادامه دادن به اهداف آرماني را فراهم مي آورد و در اين چارچوب يك پژوهش و تعيين اينكه كدام برنامه در رسيدن به اهدافشان موفق بوده اند ضروري است .ديدگاه كل گرايانه دارد و يك مجموعه كلي از تعامل بين خرده سيستم ها است .

در اين رويكرد علاوه بر سه مرحله نيازسنجي , آموزش وارزشيابي يك مرحله ديگر كه شامل مقاصد آموزش است كه شامل اعتباريابي آموزش :

  • اعتبار آموزش ؛ يادگيرندگان در طول دوره آموزشي چه چيز را فرا مي گيرند .
  • اعتبار انتقال ؛ آيا آنچه در طول آموزش آموخته شده است مي تواند عملكرد سازمان را بهبود بخشد.
  • اعتبار درون سازماني ؛آيا عملكرد يك گروه جديد از يادگيرندگان با عملكرد گروه اصلي يادگيرنده همان برنامه آموزشي سازگارست .
  • اعتبار بين سازماني ؛ آيا يك برنامه آموزشي اعتبار يابي شده دريك سازمان ميتواند بگونه اي موفقيت آميزدرسازمان ديگر اجرا شود.

 با توجه به مدلهاي گوناگون ارائه شده درباره مراحل و فرايند هاي آموزش درسازمان , فرايندي را كه در سازمانهاي مختلف تقريبا همه گير است وجامعيت دارد واجرا مي شود به قرار ذيل است :

  • تشخيص نياز آموزشي
  • تدوين اهداف برنامه آموزشي
  • تعيين محتواي مورد نياز برنامه آموزشي
  • انتخاب روشهاي آموزش
  • اجراي برنامه آموزشي
  • ارزشيابي برنامه آموزشي

منبع

زارعی،احمد(1393)، بررسی عوامل موثر بر میزان اثربخشی آموزش کارکنان شبکه بهداشت و درمان پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اموزشی،دانشگاه آزاداسلامی پردیس هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0