تعاریف سرمایه روانشناختی و مولفه های آن کدامند ؟

سرمايه روانشناختي مفهومي است كه توسط فرد لوتانز(اولين و بزرگترين نظريه رفتار سازماني) مطرح شده است. اين مفهوم انواع كلاسيك سرمايه – سرمايه انساني و سرمايه اجتماعي- را در برمي گيرد،‌ بين آنها پيوند برقرار كرده و در نهايت باعث ايجاد هم افزايي بين آنها مي شود. سرمايه روانشناختي همچنین فراتر از ابعاد شخصيتي فرد مي باشد كه براي تعيين شخص مناسب براي نقش يا شغل مناسب بسيار حياتي مي باشند. از اينرو سرمايه روانشناختي مي تواند پيش بيني كننده موفقيت فرد در كارراهه شغلي و يا نقش محوله وي باشد. همچنين پژوهش ها حاكي از آن هستند كه سرمايه روانشناختي با بسياري از متغيرهاي مطلوب سازماني همچون تعهد سازماني،‌ رضايت شغلي، ‌يادگيري سازماني، رفتار شهروند سازماني، شادكامي، بهروزي ذهني و روانشناختي، اشتياق شغلي مديريت دانش،‌ كارآفريني،‌ خلاقيت، حل مساله و… رابطه مثبت و معناداري دارد. و از سوي ديگر با متغيرهاي نامطلوبي همچون استرس، تعارض، قلدري در كار، ‌افسردگي،‌ رفتار ضد توليد‌ و… رابطه منفي دارد. از اينرو سرمايه روانشناختي ابزاري مناسب جهت مديريت اثر بخش نتايج فردي و سازماني نيز محسوب مي شود. همچنين سرمايه روانشناختي قابل توسعه و آموزش مي باشد و از اينرو يك عنصر بسيار مفيد و حياتي براي خلق مزيت پايدار براي سازمانهاي معاصر محسوب مي شود . سرمایه روانشناختی یک حالت توسعه ای مثبت روانشناختی است که می توان آن را با مشخصه های زیر تعریف کرد: اعتماد بنفس (خودکارآمدی)، تعهد و انجام تلاش برای موفقیت در کارها، وظایف چالش برانگیز. داشتن استناد مثبت (خوش بینی) درباره موفقیت های حال و آینده. پایداری در راه هدف و در صورت لزوم تغییر مسیر رسیدن به هدف (امیدواری) برای دستیابی به موفقیت، پایداری و استواری هنگام بروز سختی ها و مشکلات برای حفظ وبازیابی خود، و حتی فراتر از آن، پیشرفت و ترقی هنگام مواجهه با مشکلات و سختی ها (انعطاف پذیری). بررسی ها نشان داده است که سازمانهایی که فاقد سرمایه روانشناختی می باشند بهره وری و توفیق مورد نیاز را نخواهند داشت. سلیگمن معتقد است که سرمایه روانشناختی، جنبه های مثبت زندگی آدمی را در بر می گیرد. او معتقد است که سرمایه انسانی و اجتماعی آشکار بوده، به آسانی قابل مشاهده است و می توان آن را به سادگی اندازه گیریو کنترل کرد. در حالیکه سرمایه روانشناختی، بیشتر بالقوه بوده، اندازه گیری و توسعه آن دشوار است. بنابراین سرمایه روانشناختی شامل درک شخص از خودش، داشتن هدف برای رسیدن به موفقیت و پایداری در برابر مشکلات تعریف می شود. مولفه های سرمایه روانشناختی عبارتند از اعتماد به نفس، خوش بینی، امیدواری و انعطاف پذیری.

اعتماد به نفس:اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند. افراد با اعتماد به نفس به تواناییهایشان اعتماد میکنند. به طور کلی حس میکنند که بر زندگیشان کنترل دارند و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که میخواهند و برنامه ریزی میکنند هستند. داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام همه کاری هست. افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند. پشت سر هر یک از توانمندی های ما، انگیزه ای نهفته است که براساس آن، احتمال موفقیت در تلاش های خود را ارزیابی می کنیم. آلبرت باندروا بیان می دارد افراد از اعتماد به نفس به عنوان شاخصی جهت پیش بینی موفقیت خود استفاده می کنند. برای مثال، یک نفر می تواند از یک رهبر بپرسد که چگونه توانسته به دیگران در زمینه کار روحیه بدهد و یا سایرین را با تفکر درباره ی مشکلات و موضوعات به روش های جدید وا دارد. بدین ترتیب احتمال اینکه فرد مشابهی بتواند با همان سطح از اعتماد به نفس همان وظایف را انجام دهد افزایش می یابد. اگر چه، اعتماد به نفس تنها به حیطه فعالیت های مشخصی مربوط دانسته شده است، شواهد بسیاری  نشان می دهد افراد می توانند سطح  اعتماد به نفس خود را به حیطه های وسیع تری از چالش ها و وظایف همچون محیط کاری تعمیم دهند.

افراد دارای اعتماد به نفس دارای ویژگی های زیر می باشند:

  • اهداف بزرگی در ذهن خود می پرورانند و از انجام کارهای دشوار استقبال می کنند.
  • چالش ها را با آغوش باز می پذیرند و در آن به خوبی پیشرفت می کنند.
  • به طور قابل ملاحظه ای خودانگیخته هستند.
  • سرمایه گذاری لازم برای تحقق اهدافشان به عمل می آورند.
  • در مواجهه با موانع پایدار می مانند.

    این پنج ویژگی، افراد با اعتماد به نفس بالا را با ظرفیت توسعه مستقلانه و عملکرد اثربخش، حتی با مقدار کمی درون داد خارجی برای دوره های بلند مدت مجهز می کند. افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند منتظر نمی شوند اهداف چالش برانگیز برای آنها تدوین شود، چیزی که اغلب از آن به عنوان “کاهش ناهمخوانی” یاد کرده می شود، بلکه برعکس آنها خودشان ناهمخوانی ها را از طریق درگیر کردن مداوم خود در امور چالش انگیز با خود هدف گزینی هر چه بالاتر و به وسیله جست و جو و انتخاب آگاهانه وظایف دشوار خلق می کنند. شک به خود، بدبینی، بازخورد منفی، نقد اجتماعی موانع و عقب نشینیو حتی تکرار شکست می تواند برای افراد با اعتماد به نفس پایین خسارت بار باشد، اما تاثیر اندکی برروی افراد با اعتماد به نفس بالا دارد.

خوش بینی: خوش بینی مهارتی مبتنی بر انتظارات مثبت است که دیدگاه ما را نسبت به بهبود وضعیت آینده، محکم و خوش بین نگاه می دارد. به بیانی دیگر خوش بینی توانایی زیرکانه نگاه کردن به زندگی و تقویت نگرشهای مثبت، حتی در صورت بروز بدبختی و احساسات منفی. افراد خوش بین باور دارند که وقایع خوب فراوانند و دراز مدت هستند. وقایع بد محدود و موقتی یا گذرا هستند. حتی اگر راه حل یک مسأله کشف نگردد، آنها مطمئن هستند که بالاخره راه حل مزبور در جایی نهفته است و حداقل آنها می توانند تا حدی به کنترل این مشکل همت کنند. مارتین سلیگمن، رئیس سابق انجمن روان شناسی آمریکا و پدر جنبش روان شناسی مثبت گرا، خوش بینی را سبکی تفسیری تعریف می کند که اتفاقات مثبت را به علل دائمی، شخصی و فراگیر و اتفاقات منفی را به علل خارجی، موقتی و شرایط خاص نسبت می دهد. از طرف دیگر، بدبینی سبک تفسیری است که وقایع مثبت را به عوامل خارجی، موقتی و شرایط خاص نسبت می دهد و وقایع منفی را به عوامل شخصی درونی، پایدار و فراگیر نسبت می دهد.خوش بین ها برای وقایع مثبت زندگی خود ارزش قائل می شوند آنها علت وقوع این وقایع مثبت را در قدرت و کنترل خودشان بر رویدادها می بینند. آنها انتظار دارند که این دلایل در آینده نیز ادامه یافته و در شرایط دیگر در تمام ابعاد زندگی سودمند باشند. بنابراین سبک تفسیری افراد خوش بین به آنها این امکان را می دهد که نگاهی مثبت گرایانه داشته باشند و جنبه های خوب زندگی را نه فقط در گذشته و حال بلکه در آینده درون سازیکنند.

امیدواری: چارلز سیندر از لحاظ روان شناسی تعریف عملیاتی از امید ارائه کرده است: مجموعه ای از قدرت و نیروی اراده ای که شما برای اهدافتان دارید. بر طبق این تعریف نیروی اراده همان انرژی ذهنی و قدرت حسی است که برای رسیدن به هدف دارید و قدرت اجرا همان طرح های ذهنی برای رسیدن به هدف است. هدفی که معمولاً بین رسیدن و نرسیدن قرار گرفته است. در این فرمول چیزی که مهم است توجه به امید به عنوان یک فعالیت و حق انتخاب مشخص شده می باشد نه به عنوان یک حالت وموقعیت بدون تحرک و منفعل .امیدواری معمولاً در زبان روزمره مورد استفاده قرار می گیرد. اما به عنوان یک توانمندی روانشناختی بیشتر اوقات افراد درباره ی امیدواری و مشخصه های یک فرد، گروه با سازمان امیدوار دچار کج فهمی هایی می شوند. بیشتر افراد امیدواری را با تفکر آرزومند، نگرش مثبت بی اساس، انگیزش بالا و حتی توهم اشتباه می گیرند. اسنایدر تا زمان مرگ نا به هنگامش استاد روان شناسی بالینی دانشگاه کانزس بود. او به عنوان شناخته شده ترین تئوری پرداز و محقق امیدواری در نهضت روان شناسی مثبت گرا، امیدواری را به عنوان وضعیت مثیت انگیزشی مبتنی بر یک سائق کنش گرایانه احساس موفقیت (1) پویایی (انرژی معطوف به هدف) و(2) راهکارها (برنامه ریزی جهت دستیابی به اهداف) تعریف کرده است.

انعطاف پذیر:  انعطاف پذیري به عنوان توانایی سازمان ها براي سازگاري با تغییرات غیرقابل پیش بینی محیطی تعریف شده است و نیازمند توانایی و قابلیت لازم براي واکنش سریع نسبت به محیط می باشد که تاثیر بسیار زیادی بر عملکرد سازمانها دارد. انعطاف پذیری منابع انسانی به میزان بهره مندي سازمان ها و الگوهای رفتاری لازم برای اتخاذ بهترین تصمیمات در محیط رقابتی و هم چنین بهره گیری سازمانها از مناسبترین کارکردهای مدیریت منابع انسانی برای مدیریت بهتر این منابع . تا پیش از ظهور جنبش روان شناسی مثبت گرایانه مدت ها بیشتر تحقیقات و کاربرد انعطاف پذیری در ارتباط با کودکان در معرض خطر، مشکلات نوجوانان و بدکارکردی های خانواده بود. کسانی که به حد کافی قوی بودند که بعد از تجربه یک حادثه تکان دهنده یک زندگی عادی را رهبری کنند، به عنوان افرادی استثنایی، قابل تحسین و ماندگار در تاریخ شناخته شده اند. به طور سنتی بسیاری از تحقیقات روی این موضوع که «چه کسی انعطاف پذیر است» تلاش کرد به بررسی این موضوع بپزدازد که «افراد انعطاف پذیر از چه ویژگی های شخصیتی برخوردارند». اکنون روانشناسان مثبت گرایی چون ماستین از طریق نظریه پردازی و تحقیقاتشان متوجه شدند که انعطاف پذیری و عوامل مرتبط با آن شامل مهارت های معمولی روزمره و توانمندی های روانشناختی، می شود که می توانند تعریف، اندازه گیری و حفظ شده و در همه سنین و همه شرایط روانشناختی در افراد پرورش داده شوند. چنانچه ماتسن اشاره کرده، انعطاف پذیری برگرفته از کارهای سحرآمیز روزانه، اصول اساسی منابع انسانی و مفاهیم عمیقی است که برای ارتقا‌ء شایستگی های سرمایه انسانی افراد و جامعه به کار می رود.این دیدگاه روان شناسی مثبت گرایانه انعطاف پذیری در محیط کار را به عنوان یکی از ظرفیت های سرمایه روانشناختی و به عنوان ظرفیت احیاء و بازیابی خود، مقابل مشکلات، تضادها، شکست ها و یا حتی وقایع مثبت، پیشرفت ها و افزایش مسوولیت تعریف می کنیم.

منبع

شجاعی دندارلو ،سعیده (1393) ،تبیین تاثیر سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی بر کارایی عملکرد کارکنان شرکت تولیدی صنعتی فراسان ، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی ،دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0