واژه ی ذهن آگاهی ازکلمه “ساتی”  که در زبا ن مقدس بوداییان  به معنای داشتن آگاهی، توجه و یادآوری می­باشد، نشأت می­گیرد .ذهن آگاهی شكلی از مراقبه است كه ریشه در تعالیم و آئین­های مذهبی شرقی خصوصاً بودا دارد. کارلن و لانگر از ذهن آگاهی به عنوان وضعیت شناختی یاد کردند و با صراحت بیان نمودند که بین ذهن آگاهی ومراقبه بوداییتمایز وجود دارد. البته نباید منکر شباهت آنها شد. مراقبه ذهن آگاهی فقط یک نوع خاص از مراقبه بوده و سایر اعمالی چون مراقبه متمرکز که نیاز به توجه متمرکز روی یک محرک مجزا همچون یک کلمه، صدا یا شمع دارد متفاوت است.. در آغاز قرن بیستم، ویلیام جیمز پیش­بینی کرد که بودایسم تأثیر عمده­ای بر روی روانشناسان غربی خواهد گذاشت. اکنون بیش از دو دهه است که پیش­بینی او با علاقه روزافزون به یکپارچه­ سازی روانشناسی غربی و معنویت شرقی به وقوع پیوسته است و روانشناسان بسیاری به دنبال آموزه­های بودایی و تکنیک­هایی برای آموزش ذهن هستند.علایق روانشناسان دربرگیرنده شناخت قواعد درمانی، آگاهی از محدودیت­های رویکردهای درمانی کنونی، شیفتگی کنونی جامعه غربی به شرق و گرایش جهانی به یکپارچه سازی رواندرمانی است.. نمونه ویژه­ای از این گرایش، یکپارچه سازی تمرین­های معنوی شرقی با درمان­های شناختی ـ رفتاری است.ذهن آگاهی در 20 سال اخیر در زمینه پزشکی و روان­شناسی دانشگاهی تغییر یافته است. ابتدا توسط کابات زین به عنوان برنامه ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس (MBRS) درمرکز پزشکی دانشگاه ماسا چوست گسترش یافت. و امروزه به طور گسترده­ای مورد استفاده قرارگرفته است.با گسترش مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی تعریف­های متعددی نیز از سوی متخصصان ارائه شده است که به مواردی از آنها می­پردازیم.در بحث­های مختلف مطرح شده در مورد مراقبه وذهن آگاهی تغییر به معنی غیر خود کار سازی ساختارهای روان­شناختی  است که محرک­های روان­شناختی را سازمان داده، محدود، انتخاب و تفسیر می­کند. غیر متمرکز سازی (ظرفیت دیدن تجربه از بیرون) و در مراقبه سنتی بوداییان به موقعیت ” نظاره گر ساکت ” تعریف شده است .ذهن آگاهی می­توان به راحتی به عنوان «هشیاری لحظه به لحظه “و یا به عنوان «حالت آزادی روانی درهنگامی که توجه کامل وبدون درنظر گرفتن هیچ نقطه نظری وجود دارد» تعریف شود.قضاوت نکردن ذهن آگاهی را پرورش می­دهد وقتی شما با وضعیت هیجانی یا فیزیکی سختی روبه رو می شوید، قضاوت نکردن در باره تجربیات، بیشتر از آن چه که می­بینید و هستید و چیزی که باید باشید، آگاه می­شوید. البته این از پذیرش تجربیات لذت آور و دردناک ناشی می­شود. پذیرش این نیست که دوباره چیزهایی که از نظر اخلاقی قابل قبول نیست را تصدیق کنیم، بلکه پذیرش در مورد رفتارهای متفاوت است. به­عبارت دیگر تغییر هم­سان پذیرش است اگر چه سریع­تر اتفاق می­افتد.ذهن آگاهی، به طور­کلی به فرایندهایی شناختی اطلاق می­شود که طی آنها فرد ذهن آگاه، تمرکزخود را روی تجربه احساسات و اتفاقی که در لحظه حال در خود یا اطرافش رخ می­دهد، متمرکز می­سازد. ذهن آگاهی، تمرکز و توجه فرد به صورت عدم قضاوت یا پذیرش تجربه­ای است که در زمان حاضر رخ می­دهد.ذهن آگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته و آگاهی از آنچه در لحظه کنونی اتفاق می­افتد تعریف شده است .این توجه، توجهی است هدفمند، به همراه پذیرش بدون داوری در مورد تجربه­های در حال وقوع در لحظه کنونی.

بیشاپ و همکاران به دو قسمت عملی تعریف ذهن آگاهی پرداخته اند:اولین مولفه شامل خود­تنظیمیتوجه می­باشد که در مورد تجربه فوری که نتیجه آن افزایش شناخت مجدد رویدادهای روانی است که در لحظه رخ می­دهند، استفاده می­شود. دومین مولفه شامل اتخاذ یک جهت­گیری ویژه نسبت به تجربیات شخصی در لحظه حاضر، جهت­گیری که با کنجکاوی،  گشودگی و پذیرش مشخص می­شود.مدل دیگر به وسیله شاپیرو، کارلسون، آستین و فریدمن گسترش یافت. که سه هسته اصلی را ارائه کردند: قصد، توجه و نگرش. قصد به معنی نیت اعمال شخص می باشد که به طور مداوم پیوستاری از خود­تنظیمی را به خود­کاوی و سرانجام به خود رها سازی تغییر می­دهد. توجه به معنی گسترش شایستگی در عمل، حفظ تمرکز و انعطاف پذیری آن می­باشد. و نگرش عبارتند از پذیرش، گشودگی وکنجکاوی نسبت به تجربه شخصی. در فرایند یادگیری این رفتارهای درونی برانگیخته می­شوند با توجه به ذهن وبدن در لحظه اینجا واکنون. بدون قضاوت­ها وتفسیرهای عادت شده. این عمل یک تغییر در دیدگاه ایجاد می­کند که فایده آن از طریق افزایش ظرفیت برای عینیت گرایی نسبت به تجربه درونی شخص مشخص می شود که دریافت مجدد نامیده می­شود. این روش به ترتیب خود تنظیمی و خود مدیریتی ، خلاقیت و انعطاف پذیری شناختی هیجانی و رفتاری را افزایش می­دهد. شاپیرو و همکاران به پیامدهای دیگری از دریافت مجدد اشاره کردند. روشن سازی ارزش­ها که فرصتی را برای انتخاب ارزش­های هم­خوان جدید و بیشتر و بیان آنها در جایی که قبلا رویارویی تفکرات و هیجانات سخت بود و باعث می شد تا ظرفیت­شان برای منقطع شدن کاهش یابد. اصطلاح «ذهن آگاهی» برای اشاره به حالت روانشناسی هشیاری وعملی که هشیاری را افزایش می­دهد ونیز حالت پردازش اطلاعات بکار می­رود و یک ویژگی شخصیتی محسوب می­گردد. ذهن آگاهی به عنوان حالت توجه برانگیخته وآگاهی از آنچه در لحظه کنونی اتفاق می­افتد تعریف شده است.این توجه، توجهی است هدفمند، به همراه پذیرش بدون داوری در مورد تجربه­های در حال وقوع در لحظه کنونی.ذهن آگاهی فرد را به ایجاد رابطه اساسا متفاوت با تجربه احساس­های درونی وحوادث بیرونی از طریق ایجاد آگاهی لحظه به لحظه وجهت گیری رفتاری مبتنی بر مسولیت عاقلانه به جای واکنش پذیری خودکار، قادر می­سازد. با به کار گیری هدفمند کارکردهای عالی ذهن از جمله توجه آگاهانه، نگرش مهربانانه، کنجکاوی و دلسوزی، ذهن آگاهی می تواند به طور موثر بر واکنش­های هیجانی از طریق بازداری قشری سیستم لیمبیک کنترل اعمال نماید.تعاریف مختلف از ذهن آگاهی، سه ویژگی اساسی را منعکس می­کنند. الف) توجه و آگاهی متمرکز برزمان حال ب) قصد یا هدفمندی، که مولفه انگیزشی را به توجه و رفتار شخص اضافه می کند ج)نگرش، که نحوه توجه کردن فرد را نشان می­دهد، یا وضعیتی که شخص در هنگام توجه کردن دارد، نظیرعلاقه، کنجکاوی، عدم قضاوت، پذیرش و پاسخ دهنده بودن . ذهن آگاهی به ما یاری می­دهد تا این نکته را درک کنیم که هیجانات منفیممکن است رخ دهد. اما آنها جزء ثابت و دائمی شخصیت نیستند. همچنین به فرد این امکان را می­دهد تا به جای آنکه به طور غیر ارادی وبی تامل پاسخ دهد، با تفکر وتامل پاسخ دهد ذهن آگاهی روشی است برای زندگی بهتر، تسکین دردها و غنا بخشی و معنادارسازی زندگی.

منابع

مفاخری ،عبدالله (1393) ،اثربخشی آموزش فراشناخت وذهن آگاهی بر نگرش های زیست محیطی ،رفتار شهروندی سازمانی و بهزیستی اجتماعی ، پایان نامه  دکترای تخصصی روانشناسی عمومی ، دانشگاه پیام نور

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0