چند الگو روانشناختی

الگوی طبیعی

این الگو از تحلیل اکوسیستم و خطرات محیطی به سلامت انسان پدید آمده است. در این الگو سلامت بر اساس کیفیت سازش فرد با محیط تغییر شرایط تعریف شده است. این الگو تأثیرات وضعیت اقتصادی – اجتماعی، آموزش و عوامل محیطی چندگانه بر سلامتی را در بر می­گیرد.

الگوی کلی نگر

این الگو را بر حسب کلیت شخصیت و نه بر اساس بخشی از بیماری تعریف می کند. الگوی کلی نگر جنبه های فیزیولوژیکی، روانی، هیجانی، اجتماعی و معنوی و محیطی افراد و جوامع را شامل می­شود، و بر سلامت بهینه، پیشگیری از بیماری و حالت­های روانی و هیجانی مثبت متمرکز است.رواج الگوی کلی نگر و افزایش پیروان این دیدگاه باعث شده است که به مفهوم سلامت از منظر متفاوت نگریسته شود و به همین منظور ابعاد مختلفی برای آن در نظر گرفته است. بر شمردن ابعادی مانند جسمانی، هیجانی، عقلانی، معنوی و روانشناختی از ره آوردهای این دیدگاه است.

دیدگاه رایان و دسی

از دیدگاه رایان و دسی دو رویکرد اصلی در تعریف سلامت روانشناختی (بهزیستی) وجود دارد. لذت گرایی و فضیلت گرایی.           

رویکرد لذت گرایی

برابر دانستن بهزیستی با خوش لذت­ گرایانه یا شادکامی پیشینه­ای طولانی دارد. برای مثال اپیکورفیلسوف یونانی بر این باور بود که لذت هدف اصلی زندگی است. لذت گرایی فلسفی وی توسط اندیشمندان متعددی دنبال شد؛ از جمله توماس هابز، فیلسوف انگلیسی که معتقد بود شادکامی محصول تحقق موفقیت آمیز امیال است. یا جان استوارت میل  فیلسوفی که معتقد بود عمل درست عملی است که به ارتقاء سطح شادکامی در فرد منجر می شود.دیدگاه غالب روشانشناسان لذت گرا آن است که بهزیستی برابر با شادکامی فاعلی و مرتبط با تجربه لذت در مقابل تجربه ناخشنودی است که می­توان چنین برداشتی را بهزیستی هیجانی نامید. البته گروهی از محققان عنوان بهزیستی شخصی را برای این برداشت بر می­گزیند. اما کیزعنوان بهزیستی فاعلی را به نحو گسترده­تری به کار می­گیرد. از دید وی بهزیستی شخصی صرفاً شامل بعد هیجانی بهزیستی نیست و دو بعد دیگران یعنی بهزیستی روانشناختی و اجتماعی را نیز در بر می­گیرد.بهزیستی هیجانی شامل تعدادی از نشانه­های بیانگر وجود یا فقدان احساس­های مثبت نسبت به زندگی است. بهزیستی هیجانی را می­توان از طریق سه مقیاس ساخت یافته وجود عواطف مثبت (مانند شادی و سر حالی)، فقدان عواطف منفی (مانند اضطراب و ناامیدی) و رضایتمندی از زندگی سنجید .البته رایان و دسی نیز دیدگاه بهزیستی لذت­گرا را برابر شادکامی شخصی و مرتبط با تجربه لذت در مقابل تجربه ناخشنودی است و چنین برداشتی از بهزیستی شخصی، نامیده است و آن را متشکل از تعدادی از نشانه­ها می­داند. بهزیستی شخصی را می­توان از طریق 3 مقیاس حضور عواطف مثبت، غیاب عواطف منفی و رضایتمندی از زندگی سنجید. بالانس عاطفی میزان کثرت تجارت عاطفی مثبت فرد از نمره عواطف منفی وی ایجاد     می­شود .در این قسمت از یک مفهوم چند نام بیان شده است که شامل بهزیستی شخصی و بهزیستی فاعلی و بهزیستی هیجانی است که هر 3 نام به شرح این مفهوم می­پردازند. سازه بهزیستی فاعلی، به صورت چند وجهی مفهوم سازی شده است و دارای دو مفهوم شناختی و عاطفی است. مؤلفه شناختی آن رضایتمندی از زندگی نام دارد. این مؤلفه ارزیابی و داوری کلی شخصی از کیفیت زندگی را در بر می­گیرد. مؤلفه عاطفی شامل عاطفه مثبت، نشان دهنده خوشایند بودن، داشتن شور و نشاط، آرامش، آسودگی خاطر و امید به زندگی است. عاطفه منفی نیز با بی­قراری، غمگینی، دل­مشغولی، احساس عصبانیت و احساس بی­ارزشی و ناامیدی تجلی می­یابد. بنابراین افراد دارای بهزیستی فاعلی با حس رضایتمندی از زندگی عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفی پایین شناسایی می­شوند.

رویکرد فضیلت گرایانه

با وجود ماهیت جذاب لذت­گرایی، که بهزیستی را به معنای حداکثر رساندن لذت و به حداقل رساندن درد تلقی می­کند، جمعی از متفکران شرق و غرب، مخالفت خود را با این برداشت از بهزیستی اعلام کرده­اند . از جمله ارسطو صراحتاً با برداشت لذت گرایانه از بهزیستی مخالفت می­کند و سبک زندگی پیشنهادی این سنت را برده وارد و مشابه زندگی حیوانات می­داند . در ازای برابر دانستن بهزیستی با شادکامی و لذت این اندیشمندان آن را با فضیلت برابر می گیرند. نظریات مبتنی بر فضیلت­گرایی بر این باورند که ارضای امیال به رغم ایجاد لذت، همواره بهزیستی را همراه ندارد و در نتیجه، بهزیستی نمی­تواند صرفاً به معنای تجربه لذت باشد.

منبع

اکرمی،نجمه (1394)،بهزیستی روانشناختی ونگرانی تصویر بدنی قبل و بعد از جراحی پلاستیک ،پایان نامه کارشناسی ارشد  روانشناسی بالینی ،دانشگاه آزاد اسلامی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0