ويژگي هاي قاتلان سريالي

مطالعات و تحقيقات انجام شده توسط محققين، انديشمندان و اداره ي تحقيق ايالات متحده ي آمريكا در خصوص قاتلين سريالي و قربانيان آن ها اطلاعات ارزشمندي را در ارتباط با ويژگي هاي عمومي و شخصيتي قاتلين سريالي در اختيار ما قرار مي دهد كه بشرح زير است:

  • اكثريت قاتلين مجرد هستند.
  • اغلب آن ها با هوش با IQ بالاتر از حد متوسط هستند.
  • بر خلاف IQ بالا، آن ها داراي شغل هاي غير تخصصي و سطح پايين جامعه هستند.
  • آن ها برخاسته از خانواده هاي بي ثبات و آشفته هستند.
  • از همان دوران كودكي توسط پدرهايشان رها شده و توسط مادر تحت سلطه بودند.
  • خانواده هاي آنان اغلب تبهكار، روان پريش و داراي تاريخچه ي سوء مصرف الكل بوده اند.
  • آن ها مورد سوء استفاده هاي روان شناختي، فيزيكي و جنسي به وسيله ي اعضاي خانواده قرار گرفته اند.
  • قاتلين اغلب داراي نرخ بالايي از وسوسه هاي خودكشي هستند.
  • بطور جدي و شدید از همان سنين اوليه به تماشاگري جنسي، يادگار پرستي، هرزه نگاري ، آزارگري و خود آزاري علاقه مند هستند.
  • بيشتر از 60% آن ها تا سن 12 سالگي داراي بي اختياري ادراري هستند.
  • بيشتر آن ها شيفته ي آتش افروزي هستند.
  • آن ها درگير آزار رساندن و شكنجه دادن حيوانات كوچك هستند.

ويل، براساس مطالعات انجام شده بر روي قاتلان سريالي آن ها را در ده مقوله ي روانشناختي متفاوت شناسايي كرد:

  • افسرده
  • روان پريش
  • پريشاني ناشي از اختلالات ارگانيك
  • اختلالات فكري و رواني كه هنوز به مرحله ي جنون نرسيده
  • مهاجمان غير فعال
  • اعتياد به نوشيدن الكل
  • مبتلايان به حملات و تشنجات عصبي
  • نوجوانان
  • افراد كند ذهن
  • قاتلان جنسي .

علاوه بر ويژگي هاي مذكور، بر اساس مطالعات و پژوهش هاي انجام شده توسط مك گراو و رابرتسون، چهار ويژگي ديگر به ويژگي هاي قبلي اضافه شده است:

خصومت :برخي از قاتلين سريالي در مصاحبه هايشان به خشم از زنان به طور كلي و زنان فاحشه به طور خاص اشاره كرده اند. براي آن ها قتل سريالي يك بيان است همانند تصريح لفظي نسبت به سرخوردگي. بر خلاف اين واقعيت كه اين موقعيت قربانيانشان براي آن ها اهميتي ندارد، آن ها افرادي را انتخاب مي كنندكه نماد خشمشان محسوب مي شوند، آن ها خشونت را به عنوان راه حل سرخوردگي هايشان تكرار مي كنند به نحوي كه خوي ناشي از قتل تبديل به يك واكنش روتين براي آن ها مي شود. خشونت مي تواند به دليل اوضاع و احوال و عدم توانايي شخص در كنترل محيط پيرامونش به سرعت رشد كند.رابرت آركيپل، يك بازرس ويژه ي قتل اظهار مي دارد: تقريباً همه ي مجرمين جنسي، به خصوص قاتلين بانشان، نياز به اِعمال و نشان دادن درجه اي از كنترل زياد بر قربانيان دارند. آن ها بايد خشمي داشته باشند كه آن ها به سوي آن هدايت مي كند.

او قاتلين بانشان را اينگونه توصيف مي كند:كسي كه يك علامت مشخصي را در صحنه ي جرم حك مي كند. يك جور به یک شیوه.

تنهايي:قاتلين سريالي عموماً اشخاصي تنها هستند. تنهايي به عنوان احساس و حالت جدايي از ديگران متظاهر مي شود، تنهايي مي تواند مشقت هاي جسمي را همانند رنج هاي ذهني شامل شود و در بيماري هاي تني، روان تني و رواني زيادي وجود داشته باشد .تنهايي،پريشاني ودرد انساني مرموزيست كه غالباً براي سلامتي مضرودشمن خوشبختي و شادماني انسانست.انواع متمايزي از تنهايي وجود دارد،مانند نوع هيجاني، فرهنگي، اخلاقي، وجودي،معرفت شناختي و متافيزيكي.تنهايي شديد، مي تواند منجر به سر سختي دروني، بي احساسي اخلاقي و اجتماعي، بي تفاوتي و خشم شود .

خيال پردازي:بحراني ترين عامل براي قاتلان سريالي، خيال پردازي خشونت آميز مي باشد. بسياري از خيالاتي كه در قاتلان سريالي يافت شده است، خيالات جنسي ساديستيك هستند. طبق ديدگاه مك كولاچ و ديگران، تخيلات جنسي ساديستيك منشاء حوادث آسيب زا دارد، مثل آزار جنسي يا فيزيكي در اوان دوران كودكي. در تحقيق رابرت پرنتكي و همكارانش، تخيلات تجاوز جنسي و قتل در 86% از قاتلان جنسي مشاهده شده است.

آسيب سوء استفاده در دوران كودكي

هر سوء رفتاري، صرف نظر از ميزان و درجه ي آن، پيشينه ي قابل جستجويي در گذشته فاعل آن دارد. اين ديدگاه روان كاوانه آليس ميلر، بيانگر ديدگاهي است كه بر اساس آن، هر مرتكب خشونتي، زماني خود قرباني يك خشونت بوده است. آليس ميلر، روان كاوي است كه اين ايده را نظريه پردازي كرده است كه رفتار فرد بزرگسال، ريشه در آسيب دوره ي كودكي وي دارد.

ميلر، به نحو شديدي اعتبار مدل روان كاوانه فرويد و بحث كانوني اش كه كودك تحت كنترل دنياي اطرافيانش و عزيزانش، كنترل و هدايت مي شود را مورد سؤال و بحث قرار مي دهد. هرچند او با موضع اخير فرويد كه درمان شامل تخليه ي هيجاني روان پاكسازي، حافظه واپس رانده مي شود، موافق است اما او مخالف نظريه ي هدايت جنسي فرويد، است.

مطالعه ي هيكي ، بر روي قاتلين سريالي و قربانيانشان بر مبناي اطلاعات جمع آوري شده از 203 قاتل سريالي 169 نفر مرد و 34 نفر زن در زمان ارتكاب 1988- 1795 جامع ترين تحقيق در حوزه ي قتل سريالي است. هيكي كه مدل خود را مدل آسيب- كنترل ناميد، معتقد است: كه مكانيزم هاي رها سازي در قاتل سريالي     مي تواند برخي از اشكال آسيبي باشد كه فرد را عاجز از تحمل فشار ناشي از حوادث آسيب زا مي سازد. شايع ترين آسيب هاي دوره ي كودكي در جمعيت قاتلين مورد مطالعه اش، طرد از ناحيه ي والدين و خويشاوندان بود.

منبع

توکلی،راحله(1391)، بررسی شیوه ی ارتکاب قتل ، نوع قتل و انگیزه های قاتلان سریالی ایران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی، دانشکده پردیس نیمه حضوری علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0