نظریه ­های سبک زندگی

پیر بوردیو: براساس رهیافت نظری بوردیو، سبک­های زندگی متفاوت افراد، به باز تولید ذائقه­ ها و به طریق اولی، منش متمایز می­انجامد، زیرا سبک زندگی همان فضایی است که کنش­گران در ذیل آن می­آموزند چگونه زندگی کنند، چه چیز را ارجح بدانند و در نهایت چه چیز را زیبا بشمارند. بدین ترتیب بوردیو در کتاب تمایز  به تبیین رابطۀ میان ذائقه زیبا شناختی و زمینه اجتماعی آن می­پردازد و می­کوشد دعاوی کانت، مبنی بر نوعی زیباشناسی ناب و از حیات اجتماعی را با توجه به داده­های فراهم آمده از گروه­های اجتماعی مختلف نقد نماید، زیرا مطالعات میدانی، تفاوت­های عظیم ذائقه را نشان می­دهند و این تفاوت­ها، با نگرش فرا زمانی کانت توضیح­پذیر نیستند. در نهایت می­توان گفت که مدرنیته، میل به تمایز دارد، میل به تکوین منش­های متمایز از یکسو و میل به تکوین میدان­های متمایز از سوی دیگر. بنابراین بوردیو با هر گونه اندیشۀ انتزاعی بدرود می­گوید و با درک و دریافتی نو آئین نسبت به واقعیت­ اجتماعی به تبیین کنش در قالب نظریۀ عمل می­پردازد. همچنین وی در کتاب تمایز، بر حسب منطق دیالکتیکی نشان داده است که مصرف، صرفاً راهی برای نشان دادن تمایزات نیست بلکه خود راهی برای ایجاد تمایزات نیز هست. مفهوم تمایز به معنی مجموعه­ای متفاوت از رفتارها و سبک­های زندگی افراد جامعه است که به دلیل موقعیت­های متفاوت در برخورداری از سرمایه و قرار گرفتن در میدان­های اجتماعی گوناگون ظاهر می­شود. به باور بوردیو همۀ آنچه سلیقۀ فرهنگی، انتخاب­های هنری و … نامیده می­شود که ممکن است کاملاً «طبیعی» و ناشی از قریحه­های ذاتی افراد شمرده شود، رابطۀ مستقیم و قابل اثباتی با وضعیت و موقعیت اجتماعی افراد دارد. از دیدگاه بوردیو، ذائقه­ها و ترجیحات زیباشناختی گوناگون، سبک­های زندگی متفاوتی را ایجاد می­کنند؛ سبک زندگی محصول نظام­مند منش­هایی است که از خلال رابطه دو جانبه با رویه­های منش درک می­شود و تبدیل به نظام نشانه­هایی می­گردد که به گونه­ای جامع مورد ارزیابی واقع می­شود. در واقع بوردیو می­گوید، مصرف به عنوان نظامی از نشانه­ها و نمادها است که کارکردهایی همچون تمایزگذاری اجتماعی دارد، البته به نظر بوردیو معنای مصرف از همین تفاوت و تمایز ناشی می­شود و چیزی جزء آن نیست. از این رو در دیدگاه بوردیو، مصرف تنها پاسخ به نیازهای زیستی نیست بلکه به عنوان مکانیسمی از نشانه­ها و نمادها است که، البته خود این نشانه­ها و نمادها از خلال فرایند مصرف تولید می­شوند. لذا در اندیشه بوردیو برخلاف مارکسیسم کلاسیک، مصرف صرفاً یک متغیر وابسته نیست. بلکه یک متغیر مستقل نیز می­تواند باشد. بنابراین از نظر بوردیو، تمایزاتی که سبک زندگی را فراهم می­کند در ذوق و سلیقۀ افراد نهفته است. ذوق و سلیقۀ در وهلۀ اول و قبل از هر چیز، بی­میلی و اکراه نسبت به سلایق و علایق دیگران است. دلیل این امر آن است که اعمال و رویه­های فرهنگی- مثل پوشیدن لباس جین، بازی گلف یا فوتبال، بازدید از موزه یا نمایشگاه اتومبیل، گوش دادن به موسیقی مجاز یا تماشای سریال­های کمدی، و کارهای نظیر آن- معنی اجتماعی خود، و قابلیت مشخص ساختن تفاوت و فاصلۀ اجتماعی را از برخی ویژگی­های ذاتی خود نمی­گیرند، بلکه آن را کسب می­کنند. در تعریف سبک زندگی با واژۀ فراگیری روبه­رو هستیم. مثلاً بوردیو بر این باور است که سبک زندگی شامل اعمال طبقه­بندی شده و طبقه­بندی­کنندۀ فرد در عرصه­هایی چون تقسیم ساعات شبانه­روز، نوع تفریحات و ورزش، شیوه­های معاشرت، آداب سخن گفتن، راه رفتن، نوع پوشش، نوع خوراک، و .. محسوب می­شود .گیدنز: تأکید گیدنز در رهیافت نظری خویش، بر اهمیت محوری فرآیندهای اجتماعی بازتابی است. به عبارتی دیگر، از نظر وی، عاملیت در متن نظم و ترتیبات جامعه مابعد سنتی تبدیل به یک پروژۀ بازتابی می­شود. از این منظر است که گیدنز، سبک­های زندگی را به عنوان یک پروژۀ بازتابی تعریف می­کند. از نظر وی، بازتابی بودن سبک­های زندگی بدین معنی است که؛ هر سبک زندگی در متن خود معنایی ضرورتاً باز و نامعّین دارد. لذا قطعی نبودن معنای سبک زندگی، یعنی نفی امکان تبیین کامل معنا توسط تعیین­کننده­های ساختاری، و بازتابندگی اشاره کرد به اینکه؛ معنای فعالیت­های سبک زندگی اساساً توسط نیروهای کلان جامعه تعیین نمی­شود، بلکه طی فرایند دادوستد عملی زیست-جهان­های متمایز، معنای روش­های استفاده از مواد و مصالح نمادین مصرف انبوه، مبدل به اشیاء و اعمال ملموسی می­شوند که استعاره­ای برای خودشان است. بازتابندگی، اشاره­ای است به استفاده از اطلاعات مربوط به شرایط فعالیت، به عنوان ابزاری برای تنظیم و تعریف مجدد و قاعده­مند معنا و چیستی رفتار. گیدنز معتقد است که؛ ویژگی خاص مدرنیته، پویایی تأثیرات جهانی و تغییرات پیوسته در رسوم سنتی است. مدرنیته سبب می­گردد که افراد، هر چه بیشتر از قید انتخاب­هایی که سنت به طور معمول در اختیار آنها قرار می­داد رها شوند و بدین ترتیب، فرد را «…. رودرروی تنوع غامضی از انتخاب­های ممکن قرار می­دهد و به دلیل آنکه دارای کیفیتی غیر شالوده­ای است، چندان کمکی به فرد ارائه نمی­دهد تا وی را در گزینش­هایی که باید به عمل آورد یاری دهد» در مجموع، گیدنز سبک زندگی را مجموعه­ای کم و بیش جامع از کارکردها تعبیر می­کند که فرد آنها را به کار می­گیرد، تا از طریق آن، هم نیازهای جاری خود را برآورده سازد و هم، روایتی ویژه را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران مجسم سازد.

 منبع

فتاحیان،طیبه(1394)،پیش بینی رفتار خرید مصرف کننده بر اساس سبک زندگی با دو رویکرد روانشناسی و جامعه شناسی،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه ایلام

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0