نظريه های استرس

با وجود تحقيقات وسيعي كه در زمينة استرس انجام شده و استفادة گسترده اي كه از اين مفهوم مي شود، هنوز هم استرس به طور دقيق تعريف نشده است. برخي از افراد وقتي درمورد استر س صحبت مي كنند، در واقع به يك محرك محيطي اشاره مي كنند. بعضي آن را پاسخي به محرك محيطي مي بينند و عده اي آن را در تعامل بين محرك محيطي و پاسخ جست وجو مي كنند .نظريه پردازان و پژوهشگران مختلف نيز هر كدا م استرس را از زاويه متفاوتي تحليل كرده اند.

نظرية روانکاوی

از نظر فرويد  من ، هستة اصلي شخصيت است و هر نوع تهديد به ارزش و كفايت آن، در واقع هستة مركزي وجود شخص را تهديد مي كند. هنگام تهديد من  مكانيسم هاي دفاعي مختلفي به منظور حفظ  من  از تحقير و درهم پاشيدگي به كار گرفته مي شوند. ما همواره از اين مكانيسم ها استفاده مي كنيم، زيرا وجود آنها براي ناچيز جلوه دادن شكست ها و حمايت در نگراني ها و احساس ارزش و كفايت فردي ضروري است. البته اگر در استفاده از مكانيسم هاي دفاعي افراط شود، دفاع هايي كه برا ي حفظ تماميت شخص به وجود آمده، خود موجب بروز اختلا ل مي شوند. گاهي مكانيسم هاي دفاعي؛ براي مثال دليل تراشي زماني به كار برده مي شوند كه افراد براي مستدل جلوه دادن عقايد و رفتار خود در تكاپو هستند. هنگامي كه از درك اتفاقات و حوادث ناموافق و مخالف عاجز مي مانيم يا در مقابل عمل و رفتار خود يا وقايع خارجي، دچار استرس مي شويم، دفاع هاي ايمني بخش براي حمايت ما در مقابل اضطراب وارد عمل مي شوند. ميزان استرس قابل تحمل در هر فرد بدون آنكه علائم اختلال و به هم خوردن سازمان رفتاري و تماميت فردي در وي بروز كند، قدرت تحمل استرس ناميده مي شود .

نظرية ضعف جسماني

براساس نظرية ضعف جسماني، استرس در كنار اختلال خاص رواني فيزيولوژيكي موجب بروز ضعف در اندام جسمي خاصي مي شود. عوامل ژنتيكي، بيماري هاي قلبي رژيم غذايي و غيره ممكن است دستگاه عضوي خاصي را مختل سازند. اين دستگاه در برابر استرس هاي حتي استرس هاي ضعيف و ملايم آسيب پذير خواهد بود. براساس اين نظريه، بدن انسان مانند يك تاير، كه از نازك ترين قسمت خود هوا را بيرو ن مي دهد، عمل مي كند. براي مثال، دستگاه تنفس ضعيف ممكن است خود را مستعد ابتلا به آسم كند. به اين ترتيب بر اساس اين نظريه، بيماري، ناشي از تعامل بين فيزيولوژي فرد و استر س خواهد بود.

نظرية تكوين و تعادل خودكار

در بدن سالم، هميشه بايد توازن ظريف و پيچيدة اعمال دو دستگاه سمپاتيك و پاراسمپاتيك حفظ شود. شليك يا شروع فعاليت دستگاه سمپاتيك، بايد به زودي با فعاليت افزايش يابد و با پاراسمپاتيك جبران شود. براي اينكه رگ هاي خوني و غدد صدمه نبينند، نبايد هيچ يك از دستگاه ها انرژي خود را به مدت طولاني يا بيش از حد به جريان بيندازند. خطر جسمي واقعي معمولاً گذراست، ولي از خطرهاي اجتماعي، تفكر منفي در مورد گذشته ها و نگراني در مورد آينده، به راحتي نمي توان گريخت؛ آنها مي توانند دستگاه سمپاتيك را تا مدت ها برانگيخته نگاه دارند و بدن را در حالت اضطراري مداوم باقي بگذارند. چنين وضعيتي به عدم توازن دستگاه سمپاتيك و پاراسمپاتيك دامن مي زند و موجب بروز تغييرات بدني مي شود كه ممكن است فراتر از توان جسماني ارگانيسم باشند، در نتيجه اختلال هاي رواني  فيزيولوژيكي بروز مي كنند.

نظرية پردازش اطلاعات

اين نظريه تمايز بين تنش هاي روان شناختي و فيزيولوژيك را ممكن مي سازد. در نظرية پردازش اطلاعات، بر چگونگي تفسير محرك ها به عنوان عامل تنش تأكيد شده است. بر اين اساس، اين نظريه بر ارزيابي شناختي و توجه انتخابي تأكيد دارد. از اين ديدگاه تصميم فرد در مورد اينكه كدام محرك ها بايد در حافظة كوتاه مدت پردازش شوند يا مورد فراموشي و غفلت قرار گيرند نيز در بروز و تشديد استرس نقش دارد. ديدگاه پردازش اطلاعات ساختارهاي حافظة بلندمدت را نيز مورد توجه قرار داده است، چرا كه آمادگي هاي شناختي فرد به او اجازه مي دهند كه تفسيرش از مجموعه اي از محرك ها خوشايند يا ناخوشايند باشد .

براساس اين نظريه ، منابع تنش دو نو ع اند:

  • پيش بيني خطر يا درد جسماني
  • پيچيدگي محرك كه مستلزم ارائة پاسخ هاي پيچيده است .

منبع

کریمپور،جاسم(1393)،اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی برذهن آگاهی برکیفیت زندگی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه پیام نور هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0