مهارت‎های ارتباطی

تعریف ارتباط

از ميان فرهنگ‌های لغت خارجي و بستر و از فرهنگ‌های فارسي فرهنگ دانشگاهي انگليسي- فارسي آريان پور و فرهنگ فارسي معين را انتخاب مي‌كنيم. در فرهنگ لغات وبستر  ، communication عمل ارتباط برقرار كردن تعريف و از معادل‌هایی نظير: رساندن، بخشيدن، انتقال دادن آگاه ساختن، مكالمه و مراوده داشتن استفاده‌شده است. در وبستر اضافه‌شده است كه عمل برقرار كردن ارتباط مي‌تواند از طريق كلمات. حروف، پیام‌ها، اجلاس‌ها، مكاتبه‌ها و ديگر راه‌ها انجام گيرد . فرهنگ دانشگاهي انگليسي- فارسي دكتر عباس آریانپور براي لغت communication معادله‌ای فارسي زير را ارائه داده است. ارتباط، خطوط ارتباطي، وسايل ارتباطي، مبادله، گزارش، ابلاغيه، ابلاغ، اطلاعيه، نقل‌وانتقال، مراوده، اخبار، مشاركت، جلسه رسمي و سري فراماسیون‌ها، عمل رساندن، ابلاغ، کاغذ نویسی، مكاتبه، سرايت، راه، وسيله نقل‌وانتقال .

 فرهنگ فارسي معين، ارتباط را یک‌بار به‌صورت مصدر متعدي و بار ديگر اسم مصدر معني كرده است:

  • مصدر متعدي: ربط دادن، بستن، بربستن، بستن چيزي را با چيز ديگر
  • اسم مصدر: بستگي پيوند، پيوستگي، رابطه .

 در فرهنگ فارسي معين، علاوه بر اين واژه‌ها، مدخل‌های «ارتباطات» «ارتباطی»، «ارتباط داشتن» «ارتباطي» و «ارتباطيه» نيز آمده است كه اطلاع اساسي تازه‌اي. علاوه بر آنچه براي «ارتباط» گفته‌شده است، به ما نمي‌دهد. بحث ما درباره ارتباط جنبه تخصصي دارد نمي‌توان از توضيحات مندرج در فرهنگ‌های لغت استفاده زيادي كرد.توماس نيلسون در رساله پيرامون تعريف ارتباط كه متن درسي او بوده است مي‌گويد: معني لغت ارتباط از یک‌سو روشن و واضح و از سوي ديگر پيچيده و غامض است. در استفادة معمول از اين لغت، مفهوم آن روشن است ولي وقتي به جست‌وجوی تعيين حدود و كاربرد آن مي‌پردازيم. مسئله‌اي پيچيده و غامض مي‌شود . ارسطو فيلسوف يوناني شايد اولين انديشمندي باشد كه 2300 سال پيش نخستين بار در زمینه ارتباط سخن گفت، او در كتاب مطالعه معاني بيان ؛ ريطوريقا، كه معمولاً آن را مترادف ارتباط مي‌دانند. در تعريف ارتباط مي‌نويسد.

ارتباط عبارت است از جست‌وجو براي دست يافتن به کلیه وسايل و امكانات موجود براي ترغيب و اقناع ديگران.گروهي از انديشمندان ارتباط در تعريفي كه ارائه داده‌اند، مسئله ترغيب و اقناع يا همانندي و اشتراك فكر را با ابعاد گسترده‌تر و به‌صورت تأثیر مطرح كرده‌اند. براي نمونه مي‌توان گفته تئودورنيو كامب را در كتاب روانشناسي اجتماعي ذكر كرد. او پذيرش تأثیر را مهم‌ترين مسئله در ارتباط دانسته است: هرگاه شخصي تأثيري را بپذيرد كه ديگري در مورد او اراده كرده است، دومي با اولي ارتباط برقرار كرده است.

كلودشنن،  در كتاب نظريه‌هاي رياضي ارتباط مي‌نويسد: ارتباط عبارت است از تمام روش‌هایی كه از طريق آن ممكن است ذهني بر ذهن ديگر تأثیر بگذارد. اين عمل نه‌تنها با نوشته يا صحبت كردن بلكه حتي با موسيقي، هنرهاي تصويري، تئاتر، باله و عملاً تمام رفتارهاي انساني عملي است . جيمز واتسون، در كتاب فرهنگ ارتباط و بررسی‌های وسايل ارتباطي، تعريفي از ارتباط را برگزيده و ارائه داده است: ارتباط عبارت است از فراگرد توليد محتوايي نمادي از سوي يك فرد بر اساس يك كد با پيش‌بيني مصرف آن از سوي ديگران بر اساس همان كد. برخي از تدوین‌کنندگان براي تعریف ارتباط به ارتباط مستقيم و غيرمستقيم اشاره‌کرده‌اند.

ريموند ويليامز در كتاب ارتباطات دراین‌باره مي‌نويسد: کلمه communication در زبان انگليسي از قديم به معناي انتقال افكار، اطلاعات و رفتارها از شخصي به شخص ديگر به‌کاررفته است؛ اما اكنون اين كلمه به معناي راه و وسیله حمل‌ونقل از مكاني به مكان ديگر نيز استفاده مي‌شود و در معناي اخير راه‌آهن، کانال‌های دريايي و تمام مجراها و وسايل مسافرت و حمل‌ونقل انسان‌ها و كالاها را در برمی‌گیرد كه معمولاً به همه آن‌ها ارتباطات مي‌گويند. درحالی‌که اكنون وسايل جديد انتقال افكار و اخبار و رفتارهاي انساني از شخصي به شخص ديگر كه شامل دستگاه‌هاي چاپ، تلگراف، تلفن، بي‌سيم، فيلم، راديو و تلويزيون است نيز ارتباطات ناميده مي‌شوند. به‌این‌ترتیب درصورتی‌که کلمه ارتباطات هم براي وسايط حمل‌ونقل و هم وسايل انتقال افكار و اخبار به كار رود. اين نوع وسايل وسایط باهم اشتباه شده و تشخيص آن‌ها با دشواري روبرو مي‌شود؛ بنابراین بهتر است كه براي معرفي وسايط انتقال انسان‌ها و كالاها به‌جای ارتباطات کلمه حمل‌ونقل استفاده شود و اصطلاح ارتباطات به تأسیسات و وسايلي كه وظیفه انتقال افكار و اخبار و رفتارهاي انسان را به عهده‌دارند اختصاص داده شود و براي معرفي جريان انتقال و دريافت پيام به كار رود .

ويژگي‌هاي ارتباطات

ویژگی‌های ارتباط بر اساس تعاريف فوق به شرح زير می‌باشد:

  • میان کنشی بودن ارتباط

 هنگامی‌که مي‌گوييم فرآيند ارتباط ميان كنشي است، ما خودبه‌خود بر آن باور گرايش خواهيم داشت كه، اين فراگرد بر پويايي رابطه ميان انسان‌ها استوار است. اكثر جامعه شناسان و متصدیان علوم اجتماعي به معني وسيع كلمه، ميان كنش يا كنش متقابل را در مورد ارتباطات مبادله دوسویه پیام‌ها بين دو انساني كه به عمل ارتباطي پرداخته‌اند مي‌دانند كه به تغيير و دگرگوني دریکی از آن‌ها يا هردوی آن‌ها مي‌انجامد. ميان كنش زماني رخ مي‌دهد كه يك جريان و رابطه دادوستدی در بین اجزاي آن فراگرد به وجود آيد. ميان كنش در ارتباطات عموماً به تبادل پیام‌ها اطلاق مي‌شود كه ميان دو نفر در جريان است كه اين خود، منتج به تغيير در پیام‌ها شود. پیام‌ها چه كلامي و چه غیرکلامی، تأثیری در طرف مقابل مي‌گذارند و آن تأثیر منجر به دگرگوني در نگرش‌ها و رفتارهاي فرد مقابل مي‌شود و او را بر آن مي‌دارد كه از طريق مکانیسم بازخورد عکس‌العملی نشان دهد كه متمايز با آنچه قبلاً خود نشان داده است، باشد. اين خود، در فرستنده پيام تأثیر مي‌گذارد و او نيز دگرگون مي‌شود و ممكن است با شدت بيشتر به كار خود ادامه دهد و يا اينكه از تاب‌وتوان گذشته خود بكاهد؛ و اين دگرگوني با شدت و ضعف در او نمايان خواهد شد گاه دگرگوني در باورها و نگرش‌ها است و گاه در احساسات و زماني در رفتار.در ارتباطات آنچه ميان دو نفر مبادله مي‌شود پيام است. پيام عموماً به آنچه نوشته و يا گفته مي‌شود اطلاق مي‌شود؛ اما بايد توجه داشت كه پيام فقط به گفتار و نوشتار خاتمه نمي‌يابد. بخش عظيمي از پیام‌هایی كه ميان مردم مبادله مي‌شود در كسوت گفتار و نوشتار نمي‌آيد. بلكه اعمالي هستند كه بيشتر انجام مي‌دهند و حركاتي كه از آنان به منصه ظهور مي‌رسند.به‌عبارت‌دیگر، رفتارها، طرز لباس پوشيدن، بلندي و كوتاهي موي سر و يا ريش، نوع وسيله نقليه كه استفاده مي‌كنند، همه و همه پيامي هستند كه از فردي به ديگري منتقل مي‌شود و به او تفهيم مي‌كند كه طرف مقابل چگونه آدمي است و چگونه مي‌انديشد و چه احساسي دارد. اگر چيزي كه ما مي‌پوشيم و يا حركتي كه انجام مي‌دهيم معني خاصي را به ديگران منتقل مي‌كند، مي‌تواند پيامي از سوي ما به آنان باشد و آن‌هم مي‌تواند هم در سطح ملي و هم در سطح بين‌المللي ارتباطي را به وجود آورد .

  • تعاملي يا مراوده‌اي بودن ارتباط

 فراگرد ارتباطي در محيط شكل مي‌گيرد و انجام مي‌پذيرد. محيط نه‌تنها به فراگرد ارتباطي و نوع آن تأثیر مي‌گذارد، بلكه به ادراكات، آنچه بين خود ردوبدل مي‌كنيم و حتي در سطحي كه ارتباط مي‌گيريم نيز تأثیر مي‌گذارد. ما در خلأ با يكديگر ارتباط نمي‌گيريم.کنش‌ها و واکنش‌های ما در مقابل يكديگر در چارچوب نظام‌های اجتماعي و شرايط فيزيكي حاكم بر ما است. محيط فيزيكي و شرايط اجتماعي كه در آن قرار مي‌گيريم نگرش و رفتار ما را تغيير مي‌دهد و درنتیجه ما با ديگران همواره به‌گونه‌ای متفاوت ارتباط برقرار مي‌كنيم. به‌عبارت‌دیگر ارتباط ما با ديگران موكول به وضعيت و شرايط حاكم برماست. به گفته جيمز‌مك كراسكي ؛ رفتار ارتباطي ما تغییرپذیر است و ما در مورد يك واقعيت به گونه‌هاي متفاوت عمل مي‌كنيم.بر اين اساس. واقعيت در نظر ما با توجه به فراگرد ارتباطي ما با ديگران شكل مي‌گيرد. واقعيت آن چيزي است كه از طريق ارتباط با ديگران براي ما پديد آمده است. مهم‌تر آنكه ما بخشي از ؛ خود  را از طريق ارتباطات با ديگران در ميان مي‌گذاريم. بدین‌سان است كه، ادراك ما از جهان- يا واقعيت ازنظر ما- دائماً در معرض دگرگوني است و بستگي به آن دارد كه در کجاییم و محيط جغرافيايي و شرايط اجتماعي و فرهنگي حاكم بر ما چگونه است و اين عوامل بر روي ما در آن برهه خاص از زمان چه تأثیری گذارده‌اند .

  • ارتباط يك تبادل است

 نظریه‌پردازان قديمي؛  همچون شنون و ويور، ارتباط را فرآيندي خطي مي‌دانستند كه طي آن منبع پيام را فرمول‌بندي و به گيرنده منتقل مي‌كند؛ اما اكنون دیدگاه‌های تبادلي جاي اين نظريه را گرفته‌اند. در اين ديدگاه ماهيت پويا و متغیر اين فرآيند موردتوجه است و بر تأثیر و اثر ارتباط برقرارکنندگان بر يكديگر در يك سيستم دوسویه تأکید مي‌شود .

  •  ارتباط اجتناب‌ناپذیر است

به نظر طرفداران دیدگاه‌های فراگير در مورد اجزاي ارتباط  در موقعيت‌هاي اجتماعي كه افراد از حضور هم آگاه‌اند و تحت تأثیر كارهاي يكديگر هستند گريزي از ارتباط نيست. به نظر كارسن، هرگاه رفتار طرفين وابسته به يكديگر باشد، و حتي اندكي نفوذ ميان فردي وجود داشته باشد، مي‌توان گفت كه دو طرف باهم ارتباط دارند. در اينجا يادآوري جمله معروف واتز لاويك و ديگران ضروري مي‌نمايد: ما چاره‌اي جز ارتباط نداريم.

  • ارتباط هدفمند است

 يكي ديگر از ويژگيهاي ارتباط، هدفمندي آن است: طرفين ارتباط هدفهايي دارند، آن‌ها مي‌خواهند از ارتباط خود نتيجه مطلوب بگيرند . به نظر كلرمن ، يكي از نشانه‌هاي هدفمندي ارتباط اين است كه ارتباط به فعاليتي ؛ تنظيم شده  تبديل شود. يعني ارتباط برقرار كنندگان صحبتها و اعمال خود را متناسب با اهداف خود و الزامات موجود پي‌ريزي كنند. اين نكته با نظر وينوگراد ؛  مبني بر اينكه :تمامي چيزهايي كه طرفين در برخوردهاي اجتماعي خود ابراز مي‌كنند ماحصل طرحي است براي تحقق يك هدف،  هماهنگي كامل دارد. لنگر و ديگران، معتقدند كه بخش اعظمي از ارتباط ؛ بي‌فكر صورت مي‌گيرد. آن‌ها بين فعاليت آگاهانه‌اي كه در آن ، افراد به دنياي خود توجه دارند و استراتژي‌هاي رفتاري خود را بر اساس اطلاعات دريافتي تدوين مي‌كنند و فعاليت ناآگاهانه كه در آن اطلاعات جديد عملاً پردازش نمي‌شود بلكه سناريوهاي قديمي كه زماني جديد بوده‌اند به‌طور قالبي احياء مي‌شوند تمايز قائلند.

كلرمن ، قاطعانه مي‌گويد: ارتباط هم هدفمند استراتژيك است و هم خودكار. او معتقد است كه مي‌توان بدون هر گونه آگاهي هوشيارانه‌اي به بازبيني رفتار هدفمند پرداخت. خلاصه هدفمندي ارتباط به اين معني نيست كه الزاماً هوشياري كاملي بر جريان ارتباط حاكم باشد. عليرغم اينكه تعهد، كنترل و آگاهي ازجمله بخشهاي بسيار مهم مفهوم ارتباط، بعنوان فعاليتي ماهرانه، هستند؛ اما ظاهراً بسياري از زنجيره‌هاي قبلاً تمرين شده را مي‌توان در پس ذهن نيز انجام داد. ما پس از كسب مهارت‌ها مي‌توانيم آن‌ها را بدون تفكر هوشيارانه انجام دهيم؛ اما گاهي اين عدم آگاهي مي‌تواند موجب عدم توفيق برخوردها شود لنگر ،  تاكيد مي‌كند كه: عدم آگاهي از انتخاب كلمات در هنگام صحبت ما را از فرآيندي كه به نفع ماست محروم مي‌سازد. عدم آگاهي از اين انتخابها در هنگام گوش دادن به هنگام حرفهاي ديگران نيز براي ما گران تمام مي‌شود…اگر رويكرد آگاهانه‌اي داشته باشيم كه در آن از ساير چشم‌اندازها و باورها نيز مطلع گرديم آنگاه ميزان كنترل ما بر ارتباط افزايش خواهد يافت .

  •  ارتباط چند بعدي است

يكي ديگر از ويژگيهاي مهم ارتباط، چند بعدي بودن آن‌هاست، چون پيام‌ها بندرت به‌صورت جداگانه و مجزا مبادله مي‌شوند. واتز لاويك و ديگران ،متوجه شده‌اند كه فرآيند ارتباط در دو سطح مجزا اما مرتبط با هم  روي مي‌دهد. سطح اول مربوط به محتوا است و با موضوع اصلي مرتبط است. مثلاً صحبت درباره فيلم ديشب، انتخاب رستوران، تشريح نظريه نسبيت و موضوعات ديگر. اين مسئله موضوع گفتگو را تشكيل مي‌دهند و وقتي به آنچه در هنگام ارتباط روي داده فكر مي‌كنيم، معمولاً همين مسئله به ذهن ما خطور مي‌كنند.

اما اين كل ماجرا نيست. ارتباط جنبه‌هاي ديگري هم دارد كه كمتر مشهودند. مثلاً فرافكني هويت در حين مذاكره درباره رابطه و يا تعريف ارتباط از سوي تعامل كنندگان. تعامل كنندگان با انتخاب موضوع بحث و موضوعاتي كه بايد از آن‌ها اجتناب كرد، بخصوص با انتخاب كلمات و شكلهاي ابراز، لهجه‌ها، سرعت گفتار و كل ويژگي‌ها و رفتارهاي غير كلامي، به ارائه خود يا كنترل برداشت مي‌پردازند. منظور تعامل كننده، ارائه مثبت خود در نظر عموم و اصولاً ارائه خود به شكلي خوشايند است.

ايجاد برداشتي صحيح و مطلوب در اذهان، چند فايده مهم دارد، ازجمله اينكه علاوه بر پاداشهاي مادي، منافع اجتماعي همچون تائید، دوستي و اقتدار را هم در پي دارد. گافمن ، بر اهميت حفظ صورتكها- كه درواقع ابزار ارزشمندي شخص هستند- توسط بازگران اجتماعي تاكيد مي‌ورزد- صورتك عبارت است از ابزار ارزشمندي خودمان در حضور ديگران- گافمن متوجه شد كه بازيگران اجتماعي نه‌تنها سعي مي‌كنند صورتك خود را حفظ كنند، بلكه مراقب هستند تا صورتك طرف مقابل را نيز بي‌اعتبار نسازند. براون و لوينسون ، در يكي از فصول ارزشمند كتاب خود به اين نكته اشاره مي‌كنند كه مودب بودن، شيوه‌اي براي كاهش احتمال لو رفتن صورتك است .

  • ارتباط برگشت ناپذير است

به بيان ساده مي‌توان گفت كه وقتي چيزي را گفتيم نمي‌توانيم آن را ،پس بگيريم گاهي با فاش كردن يك راز، اعتماد ديگران را از خودمان سلب مي‌كنيم اما ديگر كار از كار گذشته است و گفته‌ ما برگشت‌ناپذير است. البته منظور اين نيست كه نمي‌توان پيامدهاي شخصي و رابطه‌اي اين عمل را اصلاح كرد. ما براي اصلاح وقايع و براي آنكه كمتر سرزنش شويم بايد ماجرا را دوباره تعريف كنيم، به همين خاطر به مكانيسم شرح متوسل مي‌شويم. منظور ما از شرح، توضيح دادن اعمال مبهم و مشكل آفرين است .

منبع

به نژاد،هاله(1394)، رابطه بین مهارت‎های ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی در دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0