مفاهیم ومبانی پرخاشگری

پرخاشگری از لغت لاتین”aggredior”ریشه می گیرد که به معنای حمله کردن و یا نزدیک شدن به چیزی است. این اصطلاح دارای معانی چند گانه  است و می توان آن را از ابعاد مختلف بررسی کرد. پرخاشگری دوجنبه متفاوت دارد،که یکی عینیت  عمل و دیگری ذهنیت ، احساسات است. عینیت نشانگر این است که پرخاشگری رفتاری عملی، آشکار و خارجی است و ذهنیت حاکی از این است که پرخاشگری همراه با یک احساس درونی است این احساس ترکیبی از افکار، هیجانات و گرایش های رفتاری است که به صدور رفتار پرخاشگرانه با راه اندازی افکار پرخاشگرانه و هیجان منفی خشم ایجادمیشود و فردتمایل به برو رفتار پرخاشگرانه پیدا می کند .

 زیگموند فروید، در نوشته های نخست خود می گفت همه رفتار بشر از شهوت مایه ،اروس  یعنی غریزه زندگی منشا می گیرد که انرژی آن یعنی لیبیدو ، در جهت بازتولید زندگی است. پرخاش در این چارچوب، صرفا واکنشی در برابر مهار یا ممنوعیت تکانه های زیست مایه ای تلقی می شد و لذا خود به خودی نبوده و در عین حال بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی نیست. اما بعدا وجود غریزه عمده دیگری به نام مرگ مایه ،تاناتوس یا نیروی مرگ را پیشنهاد کرد که کارمایه آن در جهت تخریب یا پایان بخشیدن به زندگی است. طبق نظر فروید همه رفتار انسان از تعامل پیچیده مرگ مایه و شهوت مایه و تنش دائم میان آن دو ریشه می گیرد. مرگ مایه با مکانیزم هایی نظیر جابجایی   نیروی خود را به سمت بیرون معطوف می کند و مبنای پرخاشگری بر ضد دیگران واقع می شود. یعنی بنا بر آخرین دیدگاه فروید، پرخاشگری عمدتا از تغییر جهت غریزه خود تخریب گر مرگ به سمت دیگران ریشه می گیرد .

در واژه نامه روانپزشکی پرخاشگری این گونه تعریف شده است :  پرخاشگری رفتار زورمند کلامی یا غیر کلامی می باشد که معمولا بر علیه دیگران است .پرخاشگری در زندگی انسان بسیار رایج است طوری که بشر آن را بدیهی تلقی کرده است و حتی عده ای عصری که ما در آن زندگی می کنیم را به نام عصر پرخاشگری می نامند و بعنوان یکی از مهم ترین مسایل ومشکلات اجتماعی مطرح است چراکه موجب تخریب و ضرر رساندن به ساخت اجتماعی و افراد می شود . روانشناسان پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب رسان باشد. آسیب رساندن، به حالت های مختلف است و خشونت تنها یکی از انواع پرخاشگری محسوب می گردد. تسلسل بروز پرخاشگری و خشونت به صورت زیر است : مرحله آرامش، اضطراب، بی قراری، پرخاشگری و خشونت .

پرخاشگري واکنشی غریزي به هجوم، ناکامی و رقابت براي دستیابی به منابع می باشد که عمدتاً از طریق برخورد بدنی تجلی می یابد. اریک فروم ، همه اعمالی را که سبب آسیب رساندن به شخص، شیء یا جانوري یا با چنین قصدي صورت می گیرد را پرخاشگري می نامد. ارونسون نیز خشم و پرخاشگري را عملی می داند که هدفش اعمال صدمه، آسیب و رنج جسمانی یاروانی است .

رفتارپرخاشگرانه آخرین مرحله ازعواقب انواع محرک های تحریک کننده است :

  •   عامل محرک : داخلی مثل احساس بی احترامی , خارجی مثل فشاردادن
  •   احساس خشم
  •   افکار خشم مثل : تنبیه یا انتقام
  •  رفتار خشم : کلامی یا جسمی .

 البته مورد دوم می تواند به طور مستقیم تبدیل به مورد چها رشود . کوکلی، در تعریفی نسبتاً جامع، پرخاشگري را این گونه تعریف می کند: پرخاشگري ناظر بر رفتاري است که با نیت تخریب اموال یا صدمه زدن به شخص دیگر انجام می شود و متضمن بی توجهی محض به سلامت دیگران و احتمالاً خود است؛ پیامدهاي پرخاشگري ممکن است فیزیکی یا روان شناسانه باشد. ازنظر سازمان بهداشت جهانی پرخاشگري یعنی قدرت و نیروي فیزیکی به صورت تهدید یا اعمال واقعی آن علیه خود، فرد دیگر یا علیه یک گروه یا اجتماع است، به طوري که موجب آسیب، صدمه، مرگ، آسیب روانی و محرومیت شود. این تعریف دربردارنده خشونت میان,  فردي؛  بین, فردي و اجتماعی است و دامنه اي از فعالیت ها وانواع پیامدهاي آن را در برمی گیرد .

منبع

کرمی،فاطمه(1394)، بررسی همه گیر شناسی پرخاشگری در بیماران دارای دیسفوریای جنسیتی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0